پرسش :

بنده دانشجو هستم و محيط دانشگاهها مناسب نيست، چه راهكارهايي را براي آشنا نمودن دوستانم با اسلام ناب محمدي ـ ص ـ و انديشه‌ انقلابي مفيد مي‌دانيد؟ از چه راهي وارد شوم بيشتر نتيجه بخش است و كمتر زمان بنده را مصروف مي‌سازد؟


شرح پرسش :
پاسخ :
روش‌شناسي و بررسي شيوه‌هاي دعوت، در نظام تعليم و تربيت و اخلاق اسلامي جايگاهي ويژه دارد. در واقع دعوت و راهنمايي ديگران به اصول و ارزشهاي اسلام و آشناسازي آنان با انديشه انقلابي، آنگاه به بار مي‌نشيند كه در قالب شيوه‌هاي درست و مناسب به اجرا در آيد. از اين رو پيشنهاد مي‌شود كه شما برادر گرامي متناسب با وضعيت دانشگاه و دانشجويان از روشهاي زير استفاده نماييد:
1. بيشتر با عمل و ارايه الگوي رفتاري، دوستان خود را به اسلام دعوت نماييد.
يكي از اساسي‌ترين روشهايي كه در اسلام به آن تأكيد شده و شما مي‌توانيد با استفاده از آن دوستان خود را به اصول و ارزشهاي ديني آشنا سازيد، بكارگيري روش الگويي است. ساختمان وجودي انسان به گونه‌اي است كه تأثير رفتار بر او بسيار بيشتر از تأثير گفتار و دعوت لفظي است، تحقيقات روان‌شناختي نيز اين مسأله را به اثبات رسانده است.[1] بنابراين شما مي‌توانيد با رعايت مسايل ديني و مذهبي و اخلاق اسلامي، نمونه‌اي شايسته براي دوستان خود باشيد. سعي كنيد با رفتار خود آنها را به اسلام علاقمند نماييد، به شخصيت آنها احترام بگذاريد،[2] در مسايل درسي و... با آنها هكاري كنيد، هميشه با گشاده‌رويي برخورد نماييد. علاوه بر آنكه در روابط اجتماعي با آنها و ديگران مسايل اخلاق اجتماعي را رعايت مي‌كنيد، بكوشيد كه در مسايل فردي و عبادي خويش نيز كاملاً پايبند به اسلام باشيد، وقتي آنها شما را اينگونه ببينند، به شما علاقه‌مند مي‌شوند، شما را مي‌پذيرند، توجه داشته باشيد منظورم اين نيست كه شما رفتار تصنّعي از خود نشان دهيد، بلكه قطع نظر از دعوت آنها، وظيفه شما به عنوان يك جوان مؤمن و متعهد اين است كه به اصول و ارزشهاي اسلامي پايبند باشيد.
روشي كه پيامبران و ائمه اطهار ـ عليهم السّلام ـ در دعوت مردم به دين خدا و اسلام بكار مي‌بردند هم، همين روش الگويي بود.[3]
پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ خود بيش از هر چيز در دعوت مردم از روش عملي سود مي‌جست. وجود آن حضرت و رفتارش براي مردم درسي بود. امير مؤمنان خود نمونه والا در تربيت عملي بود. آن حضرت مي‌فرمايد: «ايها الناس اني و الله ما احبكم علي طاعة الا اسبقكم اليها و لا انهيكم عن معصية الا و اتناهي قبلكم عنها»[4] اي مردم! من شما را به طاعتي بر نمي‌انگيزم جز آنكه خود پيش از شما به گذرادن آن بر مي‌خيزم. و شما را از معصيتي باز نمي‌دارم جز آنكه پيش از شما آن را فرو مي‌گذارم.
2. با استدلال و منطق و نرمي دوستان خود را دعوت كنيد
پس از آنكه با احترام گذاشتن به شخصيت آنها و نشان دادن اخلاق شايسته از خود،‌ توانستيد علاقه و توجه مثبت آنها را به خود جلب كنيد، و شما را پذيرفتند، زمينة پذيرش نظرات شما هم فراهم مي‌شود، اما سعي كنيد هيچگاه با تندي و خشونت برخورد نكنيد، صريحاً نگوييد كه نظر و عقيده شما باطل است، چون ممكن است به آنها بر بخورد. بلكه با استدلال، منطق و نرمي با آنها صحبت كنيد؛ خداوند در اين باره مي‌فرمايد: «ادْعُ إِلى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ»[5] يعني با حكمت و موعظه ديگران را به راه خدا دعوت نماييد.
3. با اساتيد خود در اين زمينه مشورت كنيد
اگر مي‌بينيد كه حرف شما را نمي‌پذيرند يا دربارة موضوعي كه مي‌خواهيد براي آنها بيان كنيد، اطلاعات كافي نداريد، بهتر است از صحبت در آن موضوع صرف‌نظر نموده و با يكي از اساتيد دانشگاه كه تسلط كامل در آن موضوع دارند و احتمالاً مورد تأييد و پذيرش دوستان شما هم هستند، مسأله را در جريان بگذاريد تا ايشان در آن باره توضيح دهد.
4. كتاب معرفي كنيد
يكي ديگر از راههايي كه مي توانيد بكار بريد اين است كه براي آنها كتاب معرفي كنيد، تا خودشان مطالعه نمايند. در اين خصوص معرفي كتابهايي كه در زمينة عشق و محبت به خدا و اولياي او نگاشته شده و از جنبة ادبي نيز به زبان ساده و گيرا تنظيم شده باشد مي‌تواند جرقة خوبي براي جذب جوانان به مسير معنويت محسوب گردد.
منابع براي مطالعه بيشتر:
1. مصطفي دلشاد تهراني، روشهاي تربيت در نهج‌البلاغه، انتشارات دريا، چاپ اول، 1379.
2. محمدرضا مهدوي‌كني، اخلاق عملي، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، چاپ چهارم، 1374.
3. سيدحسين اسحاقي، سلوك علوي، بوستان كتاب قم، چاپ اول، 1381.
4. احمد لقماني، شيوة جذب جوانان در تبليغ، نشر عطر سعادت، چاپ اول، 1380.
----------------------------------
[1] . علي‌اكبر سيف، تغيير رفتار و رفتار درماني، نشر دوران، چاپ چهارم، 1379، فصل 16، ص362ـ351.
[2] . در اين زمينه مراجعه شود به:‌محمدتقي عبدوسي، بيست و پنج ا صل از اصول اخلاقي امامان،‌دفتر تبيليغات اسلامي، چاپ هفتم، 1375، ص15ـ9.
[3] . سيدحسين اسحاقي، سلوك علوي، مركز پژوهشهاي اسلامي صدا و سيما، چاپ اول، 1381، ص75ـ67.
[4] . نهج‌البلاغه، ترجمه محمدجواد شريعت، انتشارات مشعل، چاپ اول، 1360، ص424.
[5] . سورة نحل، آية 125.
( اندیشه قم )