پرسش :

بيكاري چيست؟ آيا به شغل‌هاي كاذب هم كار اطلاق مي‌شود و عوارض بيكاري را بفرمائيد و تأثيرات فردي و اجتماعي آن‌را بيان نمائيد؟


شرح پرسش :
پاسخ :
جواب اجمالي:
از نظر اقتصادي هر فعاليتي كه به قصد توليد انجام شده و پاداش داشته باشد كار ناميده مي‌شود هرچند از ديدگاه جامعه شناختي مفهوم ثبات نيز در معني كار لحاظ مي‌شود پس ممكن است فعاليتي از ديد اقتصادي، كار به شمار رود ولي جامعه شناسان به دليل پيامدهاي نادرست و بي‌ثباتي، آن‌را كار ندانند. عمده‌ترين پيامدهاي بيكاري عبارتند از: 1ـ احساس بي‌ارزشي در فرد 2ـ فقر و تنگدستي و مشكلات خانوادگي، 3ـ بزه‌كاري و آلوده شدن به اعتياد... 4ـ عقب ماندگي كشور از نظر اقتصادي.
جواب تفصيلي:
پرسش‌گر محترم سلام عليكم: در پناه خداوند مؤفق و مؤيد باشيد.
سوال شما در واقع به سه موضوع مهم و مرتبط بهم اشاره دارد. 1ـ بيكاري چيست؟ 2ـ آيا به شغل‌هاي كاذب هم كار اطلاق مي‌شود؟ 3ـ عوارض و پيآمدهاي فردي و اجتماعي بيكاري كدام‌اند؟
از نظر ترتيب منطقي ابتدا لازم است تعريف مفهوم «كار»[1] «اشتغال«[2] و «شغل»[3] و نيز موارد كاربرد هر يك را مورد بررسي قرار داده و اين موضوع را مشخص نمائيم كه آيا به شغل‌هاي كاذب هم كار اطلاق مي‌شود يا خير، پس از آن توضيحي در مورد مفهوم «بيكاري» ارايه دهيم.
در تعاريفي كه از سوي صاحب‌نظران در مورد كار، شغل و اشتغال ارايه شده است، دو روي‌كرد نظري يكي جامعه شناختي و ديگري اقتصادي وجود دارد كه زير بنا و گستره‌هاي اين مفاهيم را به‌صورت كاربردي مشخص نموده‌اند. در روي‌كرد اقتصادي، ملاك سنجش و شاخص ارزشيابي اين مفاهيم، «توليد» و «درآمد» و «دريافت مزد» و مفاهيمي از اين قبيل معرفي شده است. براساس اين روي‌كرد نظري، كار عبارتست از فعاليت انساني كه به قصد توليد انجام شود.[4]
اشتغال نيز به معناي مشغول بودن در كاري است كه پاداش و دست‌مزد به همراه داشته باشد.[5] مركز آمار ايران نيز در نظام آمارگيري خود «شاغل» را چنين تعريف كرده است: «كلية جمعيّت ده ساله و بيشتر كه در هفت روز پيش از مراجعه مأمور سرشماري به كاري اشتغال داشته‌اند.»[6] براساس اين معيار همة افراد ده ساله و بيشتر كه حداقل هشت ساعت كار كرده باشند، شاغل محسوب مي‌شوند.
نتيجه آن‌كه، طبق معيارهاي ياد شده به همة فعاليت‌هايي كه به «درآمد» ، «پاداش» و «دستمزد» منجر شود چه از طريق مشاغل تخصصي و رسمي باشد و يا كارهاي غير رسمي مانند كاسبي و ...، «كار» و «اشتغال» صدق مي‌كند و اساساً در طبقه‌بندي‌هاي اشتغال از نظر اقتصادي، اصطلاح «شغل كاذب» وجود ندارد. بلكه به جاي آن مفاهيمي چون اشتغال اتفاقي، اشتغال كامل، اشتغال ناقص، اشتغال رسمي و غير رسمي، كار توليدي و غير توليدي و كار فكري و كار دستي، آمده است.
امّا از نظر جامعه‌شناسي كه بيشتر به هنجارها و ناهنجارها و بررسي زمينه‌ها و علل پديده‌هاي اجتماعي مي‌پردازد، مفهوم «كار»، «اشتغال» و «بيكاري»، معاني ديگري به خود مي‌گيرد كه مشخصة اصلي آن‌ها با توجّه به فرهنگ و ارزش‌هاي اجتماعي هر جامعه تعيين شده است. و اين مفاهيم در جامعه شناسي از آن نظر طرح مي‌شود كه تا راه حلّي براي مشكلات اجتماعي و امنيت و آسايش رواني افراد در جامعه به‌دست آيد. با اين ديد كار و اشتغال به معناي فعاليت‌هايي است كه از ثبات و پايداري بيشتري برخوردار بوده و فرد در يكي از مراكز دولتي و يا شخصي به فعاليت قابل توجّه و آبرومندانه‌اي مشغول باشد به‌گونه‌اي كه از نظر هنجار اجتماعي مورد پذيرش ديگران بوده و فرد در برابر كار خود درآمد و يا حقوقي را نيز دريافت نمايد. بنابراين به فعاليت‌هايي كه مطابق با هنجارهاي اجتماعي نيست مانند قاچاق فروشي و ... يا آن‌كه مورد رضايت فرد نبوده و كفايت اقتصادي او را نمي‌كند چون از ثبات لازم برخوردار نيست، نمي‌توان كار و شغل اطلاق نمود، بلكه از آن‌ها به شغل كاذب، ياد مي‌شود و از نظر تحليل جامعه‌شناختي عوامل بسياري ممكن است باعث شود تا افراد به‌جاي انتخاب شغل مناسب و آبرومندانه به شغل‌هاي كاذب روي آورند. و از سوي ديگر خود نيز ممكن است تأثيرات فردي و اجتماعي چندي را در پي داشته باشد.
از بررسي و تعريف مفاهيم ياد شده، به اين نتيجه رسيديم كه بر اساس آن دسته از نظريّة هاي اقتصادي كه ملاك كار و اشتغال را «درآمد» و «دستمزد» مي‌دانند، به شغل‌هاي كاذب نيز به شرط آن‌كه فرد بتواند از طريق آن مخارج و هزينه‌هاي زندگي خود را تأمين نمايد، كار اطلاق مي‌شود، امّا بر اساس روي‌كرد جامعه شناختي، شغل‌هاي كاذب را نمي‌توان در گسترة مفهوم «كار» و «اشتغال» داخل نمود.
2ـ بيكاري چيست؟ در پاسخ به اين بخش از پرسش شما كه «بيكاري چيست؟» به طور خلاصه مي‌توان گفت كه «بيكاري» وضعيتي است كه در آن گروهي به كار اشتغال نداشته باشند يا در جريان انتقال به‌كار جديدي باشند يا نتوانند در سطح دستمزد‌هاي واقعي موجود، كاري بيابند.[7] و بنا بر تعريف دفتر بين‌المللي كار، تمام افرادي كه در يك روز معيّن در جستجوي كارند امّا با وجود داشتن توان براي انجام كار موفق به كسب كار نمي‌شوند، بيكار به حساب مي‌آيند.[8] و به تعبير ديگر بيكار كسي است كه در جستجوي كار است و در فنّ و حرفة عادي خود كاري را نمي‌يابد كه مزد عادي را به دست آورد.[9] و از سوي ديگر اصطلاح بيكاري را مي‌توان هم در مورد يك صنعت يا يك ماشين و هم در مورد يك كارگر به كار برد ولي، در زبان محاوره، بيكاري به معناي توقف اجباري كار، توسط كارگران يا مزد بگيران است. خواه به جهت پيدا نكردن كار باشد خواه به دليل اخراج آن‌ها از محل كار قبلي.[10]
3ـ عوارض و پيامدهاي فردي و اجتماعي بيكاري بيكاري پيامدهاي منفي بسياري هم از نظر فردي و هم از نظر خانوادگي و اجتماعي در پي دارد كه كم‌ترين آن‌ها عبارتند از:
1ـ احساس بي ارزشي؛ بيكاري چه اين‌كه به‌خاطر فراهم نبودن زمينة كار باشد و يا به‌خاطر عدم تلاش خود فرد، در هر دو صورت باعث مي‌شود كه فرد مورد سرزنش اطرافيان به‌خصوص خانواده قرار گيرد و يا حدّاقل اطرافيان توجّه لازم را نسبت به فرد بيكار نداشته باشند، در اين صورت، فرد احساس بي‌ارزشي مي‌كند.
2ـ فقر و تنگدستي؛ دومين پيامد بيكاري، فقر و تنگدستي و محروميت از رفاه و آسايش مادي است. بيكاري باعث مي‌شود كه فرد و خانواده از امكانات مورد نياز و رفاه و آسايش زندگي محروم گردد. اين مسئله به مرور زمان، آرامش رواني خانواده را متزلزل نموده و چه بسا باعث محروميت فرزندان از تحصيل و ديگر مزاياي زندگي اجتماعي مي‌گردد. خانواده و فرزندان، اوضاع معيشتي خود را با وضعيت زندگي ديگران به‌خصوص خانواده هايي از فاميل كه از نظر اقتصادي در وضع مطلوبي قرار دارند، مقايسه نموده و از زندگي خود مرتب اظهار نارضايتي كنند و در بعضي موارد حتّي ممكن است اين امر به فروپاشي نظام خانواده منجر شود.
3ـ بيكار؛ زمينه ساز بزه‌كاري؛ جامعه‌شناسان علل متعدّدي را براي بزه‌كاري ذكر كرده‌اند كه يكي از آن علل عامل اقتصادي و فقر و بيكاري است. بيكاري باعث مي‌شود جوانان براي تأمين زندگي خود مرتكب بزه و كارهاي خلاف شوند.[11] تحقيقات نشان داده است كه بيش از نصف افرادي كه مبتلا به بزه‌كاري شده‌اند، افراد بيكار بوده‌اند و يا حداكثر عمر خود را به صورت فصلي كار كرده و مرتب تغيير شغل داده‌اند.[12]
4ـ آلوده شدن به اعتياد؛ برخي پژوهشگران دريافتند كه رابطة مستقيمي بين اعتياد به ترياك و وضع ناجور اجتماعي وجود دارد، به‌گونه‌اي كه اپيدمي‌هاي بزرگ اعتياد و همه‌گير شدن آن اغلب در مناطقي روي مي‌دهد كه عيار بيكاري و جنايت بالا است يا وضع منطقه و منازل، رضايت بخش نيست.[13]
وقتي براي افراد مخصوصاً جوانان شغل مناسب و برنامة كاري نباشيد، گرد هم‌ جمع مي‌شوند و حاصل چنين مجموعه‌اي آلوده شدن به قمار، فحشا و اعتياد و ... است.
5ـ بيكاري؛ يكي از عوامل عقب‌ماندگي كشور و جامعه؛ در ميان كشورهاي جهان، بعضي از ملّت‌ها را مي‌بينيم كه ميانگين كار در ميان آنان به ساعت‌ها مي‌رسد و بدين سبب از نظر اقتصادي به رتبه‌هاي بالايي رسيده و به پيشرفت‌هاي چشم‌گيري نايل شده‌اند تا جايي‌كه مورد تحسين و حسرت و حسادت كشورهاي ديگر حتّي ابرقدرت‌ها واقع گرديده‌اند، در حالي‌كه شايد از كشورهاي ديگر اين ميزان به دقايقي چند، بيشتر نرسد و از اين روي باعث شده تا در زمرة كشورهاي عقب مانده و توسعه نيافته و يا در حال رشد باقي بمانند و نتوانند لذت رشد و پيشرفت و استقلال اقتصادي را درك نمايند.[14] خلاصه‌ي كلام اين‌كه سعادت و خوشبختي يك جامعه و افراد آن، مرهون كار و فعاليت و شقاوت و بدبختي آن‌ها بر اثر تنبلي و بيكاري آن‌ها است. سعي شده است در اين نوشتار خطوط اصلي پاسخ براي شما خوانندة گرامي بيان گردد.
براي مطالعة بيشتر به كتاب‌هاي ذيل مراجعه فرمائيد:
1ـ دكتر غلام علي عباس توسلي، جامعه‌شناس كار و شغل، سمت، 1375.
2ـ علي‌رضا علي‌آبادي، ريشه‌هاي توسعه نيافتگي در جهان سوّم، رامين، 1372.
3ـ ريچارد جولي و همكاران، اشغال و جهان سوّم، ترجمه احمد خزاعي، وزارت برنامه بودجه، 1368.
---------------------------------------
[1] . Travail
[2] . Emploi
[3] . Profession
[4] . توماس سووه، فرهنگ اصطلاحات اجتماعي و اقتصادي، ترجمه م.آزاده، مازيار، 1354، ص 373، ذيل واژة كار.
[5] . توماس سووه، همان، ص 124، ذيل واژة اشتغال.
[6] ـ توماس سووه، همان.
[7] ـ دكتر سياوش مريدي، فرهنگ اقتصادي، (انتشارات نگاه، 1373)، ص 190، ذيل واژة بيكاري.
[8] ـ باقر ساروخاني، درآمدي بر دايرة المعارف علوم اجتماعي، تهران، كيهان، 1370، ص 831.
[9] ـ توماس سووه، فرهنگ اصطلاحات اجتماعي و اقتصادي، ترجمه م. آزاده، مازيار، 1354، ص 124.
[10] ـ فاطمه بابايي، تعديل ساختاري فقر و ناهنجاري‌هاي اجتماعي، (كوير)، 1380، ص 40 ـ 39.
[11] ـ سيّد احمد احمدي، روان‌شناسي نوجوانان و جوانان، (مشعل)، 1374، ص 150 به بعد.
[12]ـ‌ همان.
[13] ـ سيّد احمد احمدي، روان‌شناسي نوجوانان و جوانان، (مشعل)، 1374، ص 184 ـ 183.
[14] ـ آيت‌الله مظاهري، اخلاق و جوان، (شفق)، 1371، ص 206.
( اندیشه قم )