پرسش :
فضايل حضرت اميرالمؤمنين (ع) آيا در سيرة عملي و نظري ايشان ديده ميشد؟
شرح پرسش :
پاسخ :
فضايل حضرت اميرالمؤمنين (ع) به سه دسته تقسيم ميشوند:
1ـ آياتي كه بر فضيلت علي (ع) دلالت دارند: آيات دال بر فضل و منزلت آن حضرت طوري هستند كه جز بر پيامبر و وصي او بر كس ديگري منطبق نميشوند. احمد بن حنبل از ابن عباس نقل كرده كه: «در قرآن آيهاي نيست كه درآن «الذين آمنوا» باشد مگر اينكه علي (ع) بزرگ، قائد، شريف، و امير ايمان آورندگان است.
2ـ اخباري كه دلالت بر فضايل علي(ع)دارند: امّا اخبار در مورد فضايل حضرت امير (ع) حد و حصري ندارند و ما براي نمونه تعداد اندكي را ذكر خواهيم كرد: در مسند حنبل از سلمان فارسي نقل شده كه او از آن حضرت پرسيد: كه يا رسول الله وصيّ شما كيست؟ حضرت فرمود: يا سلمان وصيّ برادرم موسي (ع) چه كسي بود؟ سلمان پاسخ داد : يوشع، پس پيامبر (ص) فرمود: وصي و وارث من كسي است كه ديونم را اداء نمايد و به وعدههايم جامه عمل پوشاند كه او علي بن ابيطالب (ع) است. دركتاب مناقب احمد بن مردويه كه همه مذاهب آن را حجّت ميدانند به اسنادش از ابوذر نقل كرده كه آن صحابي بزرگوار ميگويد: خدمت پيامبر (ص) رسيديم و از آن حضرت پرسيدم: بهترين يارانت نزد تو كيست، كه اگر اتفاقي افتاد ما با او باشيم؟ پيامبر (ص) فرمود: همين علي كه از همة شما زودتر مسلمان شده و ايمان آورده است. در صحيح احمد بن حنبل به چند طريق و صحيح بخاري و صحيح مسلم آمده است: پيامبر اكرم (ص) فرمودند: كه علي (ع) از من است و من از علي(ع) هستم . و او ولي هر مؤمني پس از من است. وظيفة مرا جز خودم و علي(ع) كس ديگري انجام نميدهد.
3ـ تفصيل فضايل و مناقب آن حضرت درسيرة عملي و نظري ايشان: 1ـ اخبار از غيب، حضرت اميرالمؤمنين (ع) بسيار از غيب خبر دادهاند. از جمله قتل ذي الثديه، خارجي خبر داد، همچنين از قاتل خود خبر دادند و بريده شدن دستان جويريه و به دار آويخته شدن او، و خبر دادن ميثم تمّار كه گفت به دار آويخته خواهد شد و درخت دارش را نيز به او نشان داد. و همچنين از كارهاي حجاج بن يوسف خبر داد. 2ـ مستجاب الدعوه بودن اميرالمؤمنين (ع) آن حضرت انس بن مالك را بعد از انكار شهادت دربارة حديث غدير نفرين كرد و او به برص مبتلا شد. و همچنين براي برگشتن خورشيد دعا كردند، كه خورشيد به درخواست آن حضرت بازگشته است. 3ـ شرافت نسب: كه بي نياز از بيان است. 4ـ جامعيت و دارا بودن اقسام مختلفت علوم: و نشانة آن اين است كه كلية عالمان و دانشمندان به او رجوع كردند. امّا شيعه كه از آن حضرت سرچشمه گرفته، و نيازمند توضيح نيست. امّا رجوع معتزله به ايشان از اين قرار است، كه نخستين استاد معزله ابوهاشم است و او شاگرد پدرش و پدر او شاگرد اميرمؤمنان (ع) بود. امّا اشاعره به ابوالحسن اشعري منتهي ميشوند، كه او شاگرد ابوعلي جبائي است. و ابوعلي يكي از مشايخ و اساتيد معتزله است. اين حال متكلمان بود.
امّا فقهاي حنفي مذهب به ابوحنيفه منتهي ميشوند و مقلد او هستند و او شاگرد امام صادق (ع) است. رئيس شافعيان ابن ادريس شافعي است. و او شاگرد محمد بن حسن و محمد بن حسن شاگرد ابوحنيفه است. امّا حنبليان كه به احمد بن حنبل ميرسند. كه او هم شاگرد شافعي است. امّا مالكيان به مالك بن انس ميرسند و مالك شاگرد ربيعه است. و ربيعه شاگرد عكرمه ، عكرمه شاگرد ابن عباس، ابن عباس هم شاگرد اميرمؤمنان (ع) است. امّا مفسران يا مستقيم به آن جناب استناد ميكنند و يا به واسطه ابن عباس.
كليّه اهل طريقتها نيز خودشان را به آن حضرت ميرسانند چنانكه شبلي، جنيد، سرمي، ابوزيد بسطامي، معروف كرخي و ديگران به اين مطلب تصريح كردهاند. اديبان و دانشمندان زبان و ادبيات عرب نيز به آن حضرت رجوع نمودهاند. زيرا او مؤسس و بنيانگذار قواعد زبان عرب است. آنگاه كه كليات اين قواعد را به ابوالاسود دوئلي املا نمود از جمله اينكه، كلام عرب سه بخش است: اسم و فعل و حرف. همچنين تعريف كلمه به معرفه و نكره و تقسيم اهم اعراب به رفع و نصب و جرّ و جزم.
4ـ شجاعت اميرالمؤمنين (ع) : شجاعت آن حضرت نام شجاعان پيش از خود را به فراموشي سپرد. و نام شجاعان بعد از خود را محو نمود. شجاعتهاي آن حضرت در جنگهاي صدر اسلام مشهور است و تا روز قيامت سرزبانها ميچرخد. علي (ع) آن رزمندهاي است، كه در هيچ پيكاري فرار نكرد و هيچگاه نلرزيد. و به مبارزة كسي نرفت مگر اينكه او را كشت. ضربهاي نزد كه نياز به دومي داشته باشد. در حديث آمده كه آن حضرت تنها يك ضربه ميزد و در آن ضربه حريف را ميكشت. ابن زبير به ايستادگياش در مقابل علي (ع) افتخار ميكرد. سخن معاويه به عمروعاص ـ هنگامي كه عمرو به او گفت: به مبارزه علي برو ـ مشهور است.
5ـ زهد حضرت علي(ع): اميرمؤمنان (ع) زاهدترين شخص بعد از نبي اكرم (ص) است. چنانكه عمربن عبدالعزيز به اين اقرار كرده و گواهي داده است. سوين بن غفله نقل ميكند كه خدمت آن حضرت رسيد و در مقابل ايشان سيني ديده كه، در آن شير ترشيدهاي بود و در دستش قرص نان جو خشكيدهاي بود، كه پوست جو از نان بيرون زده بود، گاهي با دستش نان جو را ميشكست و آن قسمت را كه خيلي سفت بود و با دست شكسته نميشد با زانو ميشكست.
6ـ عبادت اميرالمؤمنين(ع) : علي (ع) عابدترين مردم بود؛ و از همه بيشتر نماز ميخواند و روزه ميگرفت و هر شب هزار ركعت نماز ميگذارد. مردم از آن حضرت نافلهها و اوراد را ياد گرفتند. حضرت علي (ع) در عبادت به حدّي رسيد كه هنگام نماز، تير را از بدنش در ميآوردند. امام زين العابدين (ع) شبي هزار ركعت نماز ميخواند و آنگاه به صحيفة جدش مينگريست و ميگفت: «عبادت من كجا و عبادت علي كجا»! هم او بود كه ميفرمود: «بار خدايا! تو را بخاطر ترس از آتشت و طمع در بهشت نميپرستم؛ بلكه تو را اهل عبادت يافتم و عبادت ميكنم.»
7ـ حلم علي (ع) : اميرمؤمنان (ع)حليم ترين مردم و بخشندهترين آنها بود. اين مطلب در عفو و گذشت از عايشه معلوم ميشود، بعد از اينكه او، آن عمل زشت و شنيع را در مقابل آن حضرت انجام داد، گذشتن از عبدالله بن زبير در حالي كه دشمنترين مردم نسبت به آن حضرت بود. و گذشتن از سعد بن عاص بعد از دست يافتن به او... و چگونه آن جناب پس از شكستن شوكت اهل بصره، آنان را عفو نمود و مناديش ندا داد: «هيچ مجروحي نبايد كشته شود، هيچ فراري نبايد تعقيب گردد، و هيچ اسيري نبايد كشته شود و هر كس سلاحش را بيندازد در امان است، غنيمت گرفته نميشود و زن و بچه اسير نميگردد.»
8ـ فصاحت اميرمؤمنان علي (ع) : آن جناب امام فصيحان و سرور سخنوران است و درمورد سخن و گفتار او گفته شده: «بالاتر از كلام مخلوق و پائينتر از كلام خالق است». همچنين گفتهاند: «اگر خدا قرآن را نميآفريد، نهج البلاغه به جاي قرآن مينشست».
9ـ حسن اخلاق و خوش رويي حضرت امير (ع) : خوش خلقي آن حضرت معروف است. به حدّي كه دشمنانش براي او ايراد ميگرفتند. و در اين مورد عمروعاص گفت: او خيلي مزاح ميكند. كه اين مطلب را از عمر آموخت، كه خطاب به علي (ع) گفته بود: خدا به پدرت اجر دهد، مگر شوخ طبعي كه در تو است.
10ـ سخاوت آن حضرت در راه خدا: حال علي(ع)در اين باره روشن است. روزه ميگرفت و خود را گرسنه نگه ميداشت و غذايش را به ديگران ميبخشيد. روايت شده كه آن حضرت، بيش از چهار درهم نداشت، كه يك درهم را شب صدقه داد، يك درهم را روز بخشيد درهم سوم را در خفا و درهم چهارم را آشكارا بخشيد. همچنين روايت شده كه با دستش نخلستان يهودي را در مدينه آب داد تا اينكه دستش تاول زد و اجرت آن را صدقه داد و بر شكمش سنگ ميبست.
اين بود قطرهاي از درياي بيكران فضايل حضرت اميرالمؤمنان علي (ع) ....[1]
--------------------------------------------------------------------------------
[1] - با اقتباس ازكتاب دفاع از حقانيت شيعه نوشته علامه شيخ جعفر كاشف الغطاء، ترجمة غلامحسين محرمي.
فضايل حضرت اميرالمؤمنين (ع) به سه دسته تقسيم ميشوند:
1ـ آياتي كه بر فضيلت علي (ع) دلالت دارند: آيات دال بر فضل و منزلت آن حضرت طوري هستند كه جز بر پيامبر و وصي او بر كس ديگري منطبق نميشوند. احمد بن حنبل از ابن عباس نقل كرده كه: «در قرآن آيهاي نيست كه درآن «الذين آمنوا» باشد مگر اينكه علي (ع) بزرگ، قائد، شريف، و امير ايمان آورندگان است.
2ـ اخباري كه دلالت بر فضايل علي(ع)دارند: امّا اخبار در مورد فضايل حضرت امير (ع) حد و حصري ندارند و ما براي نمونه تعداد اندكي را ذكر خواهيم كرد: در مسند حنبل از سلمان فارسي نقل شده كه او از آن حضرت پرسيد: كه يا رسول الله وصيّ شما كيست؟ حضرت فرمود: يا سلمان وصيّ برادرم موسي (ع) چه كسي بود؟ سلمان پاسخ داد : يوشع، پس پيامبر (ص) فرمود: وصي و وارث من كسي است كه ديونم را اداء نمايد و به وعدههايم جامه عمل پوشاند كه او علي بن ابيطالب (ع) است. دركتاب مناقب احمد بن مردويه كه همه مذاهب آن را حجّت ميدانند به اسنادش از ابوذر نقل كرده كه آن صحابي بزرگوار ميگويد: خدمت پيامبر (ص) رسيديم و از آن حضرت پرسيدم: بهترين يارانت نزد تو كيست، كه اگر اتفاقي افتاد ما با او باشيم؟ پيامبر (ص) فرمود: همين علي كه از همة شما زودتر مسلمان شده و ايمان آورده است. در صحيح احمد بن حنبل به چند طريق و صحيح بخاري و صحيح مسلم آمده است: پيامبر اكرم (ص) فرمودند: كه علي (ع) از من است و من از علي(ع) هستم . و او ولي هر مؤمني پس از من است. وظيفة مرا جز خودم و علي(ع) كس ديگري انجام نميدهد.
3ـ تفصيل فضايل و مناقب آن حضرت درسيرة عملي و نظري ايشان: 1ـ اخبار از غيب، حضرت اميرالمؤمنين (ع) بسيار از غيب خبر دادهاند. از جمله قتل ذي الثديه، خارجي خبر داد، همچنين از قاتل خود خبر دادند و بريده شدن دستان جويريه و به دار آويخته شدن او، و خبر دادن ميثم تمّار كه گفت به دار آويخته خواهد شد و درخت دارش را نيز به او نشان داد. و همچنين از كارهاي حجاج بن يوسف خبر داد. 2ـ مستجاب الدعوه بودن اميرالمؤمنين (ع) آن حضرت انس بن مالك را بعد از انكار شهادت دربارة حديث غدير نفرين كرد و او به برص مبتلا شد. و همچنين براي برگشتن خورشيد دعا كردند، كه خورشيد به درخواست آن حضرت بازگشته است. 3ـ شرافت نسب: كه بي نياز از بيان است. 4ـ جامعيت و دارا بودن اقسام مختلفت علوم: و نشانة آن اين است كه كلية عالمان و دانشمندان به او رجوع كردند. امّا شيعه كه از آن حضرت سرچشمه گرفته، و نيازمند توضيح نيست. امّا رجوع معتزله به ايشان از اين قرار است، كه نخستين استاد معزله ابوهاشم است و او شاگرد پدرش و پدر او شاگرد اميرمؤمنان (ع) بود. امّا اشاعره به ابوالحسن اشعري منتهي ميشوند، كه او شاگرد ابوعلي جبائي است. و ابوعلي يكي از مشايخ و اساتيد معتزله است. اين حال متكلمان بود.
امّا فقهاي حنفي مذهب به ابوحنيفه منتهي ميشوند و مقلد او هستند و او شاگرد امام صادق (ع) است. رئيس شافعيان ابن ادريس شافعي است. و او شاگرد محمد بن حسن و محمد بن حسن شاگرد ابوحنيفه است. امّا حنبليان كه به احمد بن حنبل ميرسند. كه او هم شاگرد شافعي است. امّا مالكيان به مالك بن انس ميرسند و مالك شاگرد ربيعه است. و ربيعه شاگرد عكرمه ، عكرمه شاگرد ابن عباس، ابن عباس هم شاگرد اميرمؤمنان (ع) است. امّا مفسران يا مستقيم به آن جناب استناد ميكنند و يا به واسطه ابن عباس.
كليّه اهل طريقتها نيز خودشان را به آن حضرت ميرسانند چنانكه شبلي، جنيد، سرمي، ابوزيد بسطامي، معروف كرخي و ديگران به اين مطلب تصريح كردهاند. اديبان و دانشمندان زبان و ادبيات عرب نيز به آن حضرت رجوع نمودهاند. زيرا او مؤسس و بنيانگذار قواعد زبان عرب است. آنگاه كه كليات اين قواعد را به ابوالاسود دوئلي املا نمود از جمله اينكه، كلام عرب سه بخش است: اسم و فعل و حرف. همچنين تعريف كلمه به معرفه و نكره و تقسيم اهم اعراب به رفع و نصب و جرّ و جزم.
4ـ شجاعت اميرالمؤمنين (ع) : شجاعت آن حضرت نام شجاعان پيش از خود را به فراموشي سپرد. و نام شجاعان بعد از خود را محو نمود. شجاعتهاي آن حضرت در جنگهاي صدر اسلام مشهور است و تا روز قيامت سرزبانها ميچرخد. علي (ع) آن رزمندهاي است، كه در هيچ پيكاري فرار نكرد و هيچگاه نلرزيد. و به مبارزة كسي نرفت مگر اينكه او را كشت. ضربهاي نزد كه نياز به دومي داشته باشد. در حديث آمده كه آن حضرت تنها يك ضربه ميزد و در آن ضربه حريف را ميكشت. ابن زبير به ايستادگياش در مقابل علي (ع) افتخار ميكرد. سخن معاويه به عمروعاص ـ هنگامي كه عمرو به او گفت: به مبارزه علي برو ـ مشهور است.
5ـ زهد حضرت علي(ع): اميرمؤمنان (ع) زاهدترين شخص بعد از نبي اكرم (ص) است. چنانكه عمربن عبدالعزيز به اين اقرار كرده و گواهي داده است. سوين بن غفله نقل ميكند كه خدمت آن حضرت رسيد و در مقابل ايشان سيني ديده كه، در آن شير ترشيدهاي بود و در دستش قرص نان جو خشكيدهاي بود، كه پوست جو از نان بيرون زده بود، گاهي با دستش نان جو را ميشكست و آن قسمت را كه خيلي سفت بود و با دست شكسته نميشد با زانو ميشكست.
6ـ عبادت اميرالمؤمنين(ع) : علي (ع) عابدترين مردم بود؛ و از همه بيشتر نماز ميخواند و روزه ميگرفت و هر شب هزار ركعت نماز ميگذارد. مردم از آن حضرت نافلهها و اوراد را ياد گرفتند. حضرت علي (ع) در عبادت به حدّي رسيد كه هنگام نماز، تير را از بدنش در ميآوردند. امام زين العابدين (ع) شبي هزار ركعت نماز ميخواند و آنگاه به صحيفة جدش مينگريست و ميگفت: «عبادت من كجا و عبادت علي كجا»! هم او بود كه ميفرمود: «بار خدايا! تو را بخاطر ترس از آتشت و طمع در بهشت نميپرستم؛ بلكه تو را اهل عبادت يافتم و عبادت ميكنم.»
7ـ حلم علي (ع) : اميرمؤمنان (ع)حليم ترين مردم و بخشندهترين آنها بود. اين مطلب در عفو و گذشت از عايشه معلوم ميشود، بعد از اينكه او، آن عمل زشت و شنيع را در مقابل آن حضرت انجام داد، گذشتن از عبدالله بن زبير در حالي كه دشمنترين مردم نسبت به آن حضرت بود. و گذشتن از سعد بن عاص بعد از دست يافتن به او... و چگونه آن جناب پس از شكستن شوكت اهل بصره، آنان را عفو نمود و مناديش ندا داد: «هيچ مجروحي نبايد كشته شود، هيچ فراري نبايد تعقيب گردد، و هيچ اسيري نبايد كشته شود و هر كس سلاحش را بيندازد در امان است، غنيمت گرفته نميشود و زن و بچه اسير نميگردد.»
8ـ فصاحت اميرمؤمنان علي (ع) : آن جناب امام فصيحان و سرور سخنوران است و درمورد سخن و گفتار او گفته شده: «بالاتر از كلام مخلوق و پائينتر از كلام خالق است». همچنين گفتهاند: «اگر خدا قرآن را نميآفريد، نهج البلاغه به جاي قرآن مينشست».
9ـ حسن اخلاق و خوش رويي حضرت امير (ع) : خوش خلقي آن حضرت معروف است. به حدّي كه دشمنانش براي او ايراد ميگرفتند. و در اين مورد عمروعاص گفت: او خيلي مزاح ميكند. كه اين مطلب را از عمر آموخت، كه خطاب به علي (ع) گفته بود: خدا به پدرت اجر دهد، مگر شوخ طبعي كه در تو است.
10ـ سخاوت آن حضرت در راه خدا: حال علي(ع)در اين باره روشن است. روزه ميگرفت و خود را گرسنه نگه ميداشت و غذايش را به ديگران ميبخشيد. روايت شده كه آن حضرت، بيش از چهار درهم نداشت، كه يك درهم را شب صدقه داد، يك درهم را روز بخشيد درهم سوم را در خفا و درهم چهارم را آشكارا بخشيد. همچنين روايت شده كه با دستش نخلستان يهودي را در مدينه آب داد تا اينكه دستش تاول زد و اجرت آن را صدقه داد و بر شكمش سنگ ميبست.
اين بود قطرهاي از درياي بيكران فضايل حضرت اميرالمؤمنان علي (ع) ....[1]
--------------------------------------------------------------------------------
[1] - با اقتباس ازكتاب دفاع از حقانيت شيعه نوشته علامه شيخ جعفر كاشف الغطاء، ترجمة غلامحسين محرمي.
تازه های پرسش و پاسخ
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}