پرسش :
با توجّه به شرايط ويژهاي كه «زياد بن ابيه» داشت، چرا امام علي ـ عليه السلام ـ او را به مقام استانداري برگزيد؟
شرح پرسش :
پاسخ :
در خصوص سؤال فوق، چهار نكته قابل اشاره ميباشد:
1. اينكه «زياد» داراي شرايط ويژهاي بوده سخن صحيح است، امّا در تمام مدت خلافت امام علي ـ عليه السّلام ـ وفادار به حضرت ماند و از افراد خدمتگزار به حكومت امام علي ـ عليه السّلام ـ بود.
2. زياد در كار خود فردي جدّي و منضبط بود و در مدّتي كه كاتب امراي متعددي در بصره بود، لياقت خود را نشان داد تا اينكه از جانب عبدالله بن عباس مورد توجّه قرار گرفت و براي مدّتي جانشين او شد.[1] اگرچه در اين مدت، نامههايي بين او و امام رد و بدل گرديد و امام در آن نامهها تذكراتي درباره مراقبت بيشتر در حفظ بيتالمال به وي داد.[2] همچنين وي در سال 39 هجري تنها كسي بود كه توانست شورش مردم كرمان و فارس را كنترل كند و با عقل و تدبير كامل بدون آنكه جنگي كند و كسي كشته شود با تهديد و به سرعت، اين سرزمين را آرام كرد و ماليات را نيز وصول نمود.[3] از نمونههايي كه ذكر شد، نتيجه گرفته ميشود كه زياد فردي بسيار زيرك و باهوش بوده و در سِمت كارگزاري، لياقتهاي فراواني از خود نشان داده كه اگر خيانت وي در آينده نبود بيشك در شمار افراد كم نظير قرار ميگرفت.
3. خلافت 25 سالة سه خليفه، به ويژه عثمان، مردم و جامعه اسلامي را از سيره و روش پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلّم ـ بسيار دور كرده بود و صحابه پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلّم ـ به جز تعدادي اندك، از تعاليم واقعي اسلام فاصله گرفته بودند، حال با چنين شرايطي كه ياران و اصحاب مخلص، ديندار و وفادار كه از همه جهات قابل اعتماد باشند، بسيار كم بودند. امام علي ـ عليه السّلام ـ زمام امور جامعه اسلامي را بدست ميگيرد. از اين رو حضرت به ناچار امثال زيادها را به كار ميگيرد. بنابراين اگر امام از اين جهت در محذور نبودند و نيروهاي لايق زيادي اطرافشان جمع بودند، ديگر نوبت به امثال زيادها نميرسيد تا بعد شاهد خيانت آنان باشد.
4. اگر چه معاويه براي اينكه زياد را به خود جذب كند، وي را برادر خود خواند و در نتيجه وي را زنازاده معرفي كرد، ولي بايد توجّه داشت كه زياد از نقطهنظر حقوقي زنازاده به حساب نميآيد، چرا كه سميّه مادر زياد، هنگام تولّد وي داراي همسر بوده است. چنانكه امام حسين ـ عليه السّلام ـ طي نامهاي به معاويه، وي را به خاطر برادر خواندن زياد مورد نكوهش قرار داده و اين عمل را مخالف حكم پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلّم ـ كه فرمود: الولد للفراش و للعاهر الحجر؛ دانسته است.[4]
معرفي منابع، جهت مطالعه بيشتر:
1ـ تاريخ خلفاء، رسول جعفريان.
2ـ مواضع سياسي حضرت علي در مقابل مخالفان، جلال درخشه.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . قمي، شيخ عباس، سفينة البحار، ج 3، ص 575.
[2] . صبحي صالح، نهجالبلاغه، نامة 20، و نيز حكمت، 476، ص 559.
[3] . ابن اثير، الكامل، ج 4، ص 207.
[4] . دينوري، ابن قتيبه، الامامة و السياسة، ج 1، ص 203.
در خصوص سؤال فوق، چهار نكته قابل اشاره ميباشد:
1. اينكه «زياد» داراي شرايط ويژهاي بوده سخن صحيح است، امّا در تمام مدت خلافت امام علي ـ عليه السّلام ـ وفادار به حضرت ماند و از افراد خدمتگزار به حكومت امام علي ـ عليه السّلام ـ بود.
2. زياد در كار خود فردي جدّي و منضبط بود و در مدّتي كه كاتب امراي متعددي در بصره بود، لياقت خود را نشان داد تا اينكه از جانب عبدالله بن عباس مورد توجّه قرار گرفت و براي مدّتي جانشين او شد.[1] اگرچه در اين مدت، نامههايي بين او و امام رد و بدل گرديد و امام در آن نامهها تذكراتي درباره مراقبت بيشتر در حفظ بيتالمال به وي داد.[2] همچنين وي در سال 39 هجري تنها كسي بود كه توانست شورش مردم كرمان و فارس را كنترل كند و با عقل و تدبير كامل بدون آنكه جنگي كند و كسي كشته شود با تهديد و به سرعت، اين سرزمين را آرام كرد و ماليات را نيز وصول نمود.[3] از نمونههايي كه ذكر شد، نتيجه گرفته ميشود كه زياد فردي بسيار زيرك و باهوش بوده و در سِمت كارگزاري، لياقتهاي فراواني از خود نشان داده كه اگر خيانت وي در آينده نبود بيشك در شمار افراد كم نظير قرار ميگرفت.
3. خلافت 25 سالة سه خليفه، به ويژه عثمان، مردم و جامعه اسلامي را از سيره و روش پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلّم ـ بسيار دور كرده بود و صحابه پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلّم ـ به جز تعدادي اندك، از تعاليم واقعي اسلام فاصله گرفته بودند، حال با چنين شرايطي كه ياران و اصحاب مخلص، ديندار و وفادار كه از همه جهات قابل اعتماد باشند، بسيار كم بودند. امام علي ـ عليه السّلام ـ زمام امور جامعه اسلامي را بدست ميگيرد. از اين رو حضرت به ناچار امثال زيادها را به كار ميگيرد. بنابراين اگر امام از اين جهت در محذور نبودند و نيروهاي لايق زيادي اطرافشان جمع بودند، ديگر نوبت به امثال زيادها نميرسيد تا بعد شاهد خيانت آنان باشد.
4. اگر چه معاويه براي اينكه زياد را به خود جذب كند، وي را برادر خود خواند و در نتيجه وي را زنازاده معرفي كرد، ولي بايد توجّه داشت كه زياد از نقطهنظر حقوقي زنازاده به حساب نميآيد، چرا كه سميّه مادر زياد، هنگام تولّد وي داراي همسر بوده است. چنانكه امام حسين ـ عليه السّلام ـ طي نامهاي به معاويه، وي را به خاطر برادر خواندن زياد مورد نكوهش قرار داده و اين عمل را مخالف حكم پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلّم ـ كه فرمود: الولد للفراش و للعاهر الحجر؛ دانسته است.[4]
معرفي منابع، جهت مطالعه بيشتر:
1ـ تاريخ خلفاء، رسول جعفريان.
2ـ مواضع سياسي حضرت علي در مقابل مخالفان، جلال درخشه.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . قمي، شيخ عباس، سفينة البحار، ج 3، ص 575.
[2] . صبحي صالح، نهجالبلاغه، نامة 20، و نيز حكمت، 476، ص 559.
[3] . ابن اثير، الكامل، ج 4، ص 207.
[4] . دينوري، ابن قتيبه، الامامة و السياسة، ج 1، ص 203.
تازه های پرسش و پاسخ
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}