پرسش :

چرا با وجود اينكه اشعث بن قين در ترور حضرت علي ـ عليه السّلام ـ نقش داشت حضرت علي(ع) حكمي در مورد وي اجرا نكرد؟ در فقه اسلامي حكم چنين افرادي چيست؟


شرح پرسش :
پاسخ :
در مورد نقش اشعث در قتل علي ـ عليه السلام ـ اقوال مختلفي وجود دارد. صاحب الفتوح در اين مورد مي‌گويد: او قبلا با ابن ملجم دراين مورد صحبت كرده بود و در آن شب ابن ملجم و شبيب در مسجد به انتظار علي ـ عليه السلام ـ بودند كه اشعث هم با ايشان قرار داشت و در مسجد حاضر بود. او به ابن ملجم گفت:‌ يعني اي ابن ملجم در انجام حاجت تعجيل كن كه روشني صبح تو را رسوا مي‌كند.[1]
شركت اشعث در قتل علي ـ عليه السلام ـ را فرمايش امام صادق ـ عليه السلام ـ هم تأييد مي‌كند، آن حضرت فرمودند: «اشعث در ريختن خون علي ـ عليه السلام ـ شريك بود...».[2]
شيخ مفيد هم اين نظريه را تأييد كرده و مي‌گويد: شب 19 رمضان كه ابن ملجم با وردان و شبيب در مسجد كوفه نشسته بودند، اشعث بن قيس نيز با آنها بود و ابن ملجم را به ترور امام تشويق مي‌كرد.[3]
بلاذري نيز در انساب الاشراف به صف موافقان شركت اشعث در قتل علي ـ عليه السلام ـ پيوسته و مي‌گويد در قتل علي ـ عليه السلام ـ اشعث بن قيس دخالت داشت و در شب شهادت علي ـ عليه السلام ـ ابن ملجم در خانه اشعث بود.[4]
با توجه به اين نصوص تاريخي و با در نظر گرفتن سابقه كينه و عداوت اشعث نسبت به امام اين نظريه قوت بيشتري مي‌گيرد. ولي در مقابل اين قول، افراد ديگري مانند آقاي دكتر نايف شركت اشعث را در توطئه قتل امام بعيد مي‌دانند.[5] اگر قول اخير را ناديده بگريم اقوال ساير مورخين دال بر اين بود كه اشعث فقط نقش تحريك كنندگي و تشويق به قتل را داشته است.
اما اينكه چرا حضرت علي(ع) با وي بر خورد نكرد؟ بايد بگوييم كه، كسي كه شهيد عدالت و حق است كسي كه سفارش مي‌كند براي قاتل خود از همان غذايي بدهند كه خودشان مي‌خوردند، شخصيتي كه وصيت مي‌كند قاتلش را فقط با يك ضربه قصاص كنند، بسيار بعيد است كه با كسي كه در مظان مشاركت در قتلش است برخورد كند. چون اولا شركت اشعث در قتل علي ـ عليه السلام ـ يقيناً ثابت نشده بود و اگر اشعث تحركاتي هم داشت در خفا بود و علناً كاري انجام نمي‌داد. و ابن ملجم را هم او اجير به اين كار نكرده بود. بلكه ابن ملجم از جاي ديگر و از گروهي ديگر فرمان گرفته بود و اشعث هم از اين فكر باخبر شده و ابن ملجم را تشويق به اين كار كرد. اطلاع يا مشاركت در قتل حكمش با مباشر به قتل فرق مي‌كند. ثانيا علي ـ عليه السلام ـ شخصيتي نبودند كه به خاطر حق شخصي خود در ميان مسلمانان تفرقه ايجاد كند، چون تعقيب شخصيتي با نفوذ مثل اشعث حتماً دو گانگي و اختلاف را در ميان ياران علي ـ عليه السلام ـ ايجاد مي‌كرد.
اما از نظر فقهي حكم اشخاصي كه اطلاع از موضوع ترور داشته‌اند، ولي دخالتي نداشته‌اند، به جهت ترك از نهي از منكر مستحق تعزير توسط حاكم شرع هستند و حدّ خاصي ندارند.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. ارشاد: شيخ مفيد.
2. الفتوح: ابن اعثم كوفي.
3. منتهي الامال: شيخ عباس قمي.
4. سيره عملي و مكارم اخلاقي حضرت علي(ع): سيد هاشم رسولي محلاتي.
5. اخلاق فرزند ابوطالب: احمد صادق اردستاني.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . ابن اعثم كوفي، احمد الفتوح، ترجمه احمد مستوفي، تهران،انتشارات علمي و فرهنگي، ص747.
[2] . كليني،‌ روضة‌الكافي، تهران، دار الكتب الاسلاميه، ص167.
[3] . مفيد، الارشاد، بيروت، دار المفيد، ص17.
[4] . بلاذري، انساب الاشراف، بيروت، موسسه الاعلمي، ج1، ص97.
[5] . نايف، ‌الخوارج في العصر المولي، دار الطليعه، بيروت، 1994 م، ص 89.