پرسش :

در بعضي از مناطق ايران، امام زاده هايي منسوب به امام سجاد ـ عليه السّلام ـ وجود دارند اين فرزندان، چگونه به ايران آمده اند در حاليكه امكان نداشته است؟


شرح پرسش :
پاسخ :
در جواب اين سؤال مقدمتاً بايد اين نكته را متذكر شد كه: ما هم قبول داريم كه امام زاده هايي منسوب به امام سجاد ـ عليه السّلام ـ ، كه بعضاً با چند واسطه نسب آنان به امام سجاد ـ عليه السّلام ـ مي رسد، در مناطق مختلف ايران مدفون مي باشند.
اما درباره امكان حضور فرزندان آن حضرت: اولاً با توجه به اينكه فتح ايران در زمان خليفه دوم و سوم صورت گرفته بنابراين امكان مهاجرت علويان پس از فتح ايران فراهم شده است. ثانياً: با توجه به زمينه هاي بوجود آمده و فشاري كه از سوي خلفاي اموي و عباسي به علويان و سادات انجام مي گرفت، سير مهاجرت و پناهندگي به ايران سرعت يافت. مؤلف «عمدة الطالب» كه فرزندانِ ائمه و اعقاب آنها و مختصري از زندگي ايشان را نقل كرده،‌ اعقاب و فرزندان زيادي از امام سجاد ـ عليه السّلام ـ و ساير ائمه ذكر مي كند كه به بلاد مختلف از جمله ايران سفر كرده اند. به عنوان نمونه در ذكر اعقاب الحسين«حسين اصغر» از فرزندان امام سجاد ـ عليه السّلام ـ مي نويسد:«فرزندان زيادي از حسين اصغر بن علي بن حسين ـ عليه السّلام ـ در حجاز و شام و بلاد عجم(ايران) و مغرب مي باشند»[1]
همة منابع تاريخي بيان گر اين مطلب هستند كه به واسطه ظلم و ستمي كه نسبت به شيعيان و علويان و فرزندان ائمه از طرف خلفاي اموي و عباسي صورت مي گرفت. آنها مناطق شرق خلافت اسلامي خصوصاً ايران را براي مهاجرت و فرار از دست ظلم و ستم برگزيده اند. فرزندان ائمه در ايران محبوبيت داشتند و بعضاً قيامهايي را بر عليه حكومت هاي جور صورت داده اند اما اين قيامها كه معمولاً بدون برنامه و غير منسجم بود شكست خورده اند.
عده اي از اين افراد به شهادت رسيده اند. و عده اي ديگر نيز در ايران وفات يافته و مدفون شده اند. از جمله آنان، فرزندان امام سجاد ـ عليه السّلام ـ است كه به برخي از آنان اشاره خواهد شد. اما قبل از آن به اسامي فرزندان بلا واسطه امام اشاره مي شود.
«اسامي فرزندان بلا واسطة امام سجاد ـ عليه السّلام ـ : 1. محمّد، 2. عبدالله، 3. حسين، 4. حسن، 5. زيد، 6. عمر، 7. حسين اصغر، 8. عبدالرحمن، 9. سليمان، 10. علي، 11. خديجه، 12. محمد اصغر، 13. فاطمه، 14. علّيه، 15. ام كلثوم.»[2]
مهاجرت به ايران: «علويان كه به عنوان جريان معارض خلافت، مورد ضرب و شتم و تعقيب عمال خلفا قرار مي گرفتند در جستجوي پناهگاه هي براي خود بودند كه مناسب ترين منطقه را در ايران، مناطق جنوبي سلسله جبال البرز يعني شهرهايي چون قزوين، قم، ري، ساوه، و آوه تشخيص دادند.»[3]
«در دورة حكومت ظالمانه حجاج بن يوسف(95 ـ 75 هـ ) بر عراق، علويان در معرض آماج حملات وي قرار گرفتند. اين امر موجب گرديد تا علويان به منظور پناه جويي متوجه سرزمينهاي شرق قلمرو خلافت گردند و با مهاجرت تدريجي علويان به اين مناطق زمينه هاي حبّ آل علي شكل گرفت»[4] به عنوان نمونه «ابوالفرج اصفهاني» در مورد «يحيي بن زيد بن علي بن الحسين ـ عليه السّلام ـ » مي نويسد «به يوسف بن عمر[5] خبر دادند كه يحيي راه مدائن را پيش گرفته است. بي درنگ به دنبال او فرستاد اما فرستادگان او، يحيي را در مدائن نديدند به سراغ او رو به سوي ري نهادند يحيي به ري رسيده بود.»[6].
شكنجه و آزار و تعقيب هم در دورة امويان وجود داشت و هم در دورة عباسيان «جعفر مرتضي حسيني» مي نويسد:«عباسيان در واقع به خون علويان تشنه و در شكنجه شان بسيار تنوع طلب بودند عده اي را به ديوار ميخكوب مي كردند. عده اي را مي كشتند و .... اما قتلهاي دسته جمعي علويان، روشن تر از آن است كه نياز به بيان داشته باشد.»[7]
اين مهاجرت ها تقريباً مداوم بوده است و شايد دوره هايي كه ظلم و ستم خلفا بيشتر مي شده روند مهاجرت ها هم بيشتر بوده است.«وقتي يحيي بن عمر» در كوفه شورش كرد، بعضي از ساداتي كه در جنگ همراهش بودند به طبرستان و ديلمان فرار كردند، سادات علوي و بني هاشم از حجاز و سوريه و عراق دسته دسته به طبرستان آمدند. اين كار در زمان امراي بعدي خاندان علوي نيز دوام داشت».[8]
فرزندان ائمه توانستند در ايران حضور داشته باشند و حتي موفق به تشكيل دولت در منطقه طبرستان هم شدند. «مهمترين منطقه امن براي علويان مناطق شمالي ايران بود كه شامل طبرستان و اطراف آنجا مي گرديد.»[9]
وقتي فرزندان ائمه در ايران پراكنده شدند، مردم به آنها اقبال نشان داده و آنان را در جهت مبارزه با حكام اموي و عباسي ياري دادند. قيامهايي صورت مي گرفت اما اكثر اين قيامها به شكست مي انجاميد بنابراين نوادگان ائمه بعضاً به شهادت مي رسيدند و در همان محل مدفون مي شدند. از جمله مي توان به اين افراد اشاره كرد.[10]
1. يحيي بن زيد بن علي بن حسين كه بر ضد بني اميه قيام كرد اما سرانجام در جبهه جنگ به شهادت رسيد. «بدن يحيي بن زيد را در دروازه شهر جوزجان (گرگان) به دار آويختند ..... بعدها ابومسلم جسد او را از دار به زير آورد و او را غسل داد و كفن كرد و در همانجا او را دفن كرد قتل او در سال 125 هـ واقع شد.»[11] ابوالفرج اصفهاني مي نويسد:«اصحاب يحيي بن زيد هفتاد نفر مرد وفادار بودند كه تا نفر آخر پايداري كردند و همه به قتل رسيدند.»[12]
2. جعفر بن علي بن حسن بن علي بن عمر بن علي بن حسين ـ عليه السّلام ـ او از احفاد عمر الاشرف است كه در دامغان مدفون است و به امامزاده جعفر مشهور است.»[13]
3. عبدالله بن الحسن بن الحسين الاصغر بن علي بن الحسين كه در شهر شوشتر مدفون است.[14]
4. «حمزه بن احمد از احفاد عبدالله الباهره از فرزندان امام سجاد ـ عليه السّلام ـ معروف به قمي است، زيرا او از ناحيه طبرستان به قم آمد .... در مقبره بابلان كه حضرت معصومه ـ عليها السّلام ـ در آن مدفون است مدفون گرديد.»[15] و فرزندان ديگري از امام سجاد ـ عليه السّلام ـ كه در مناطق مختلف ايران مدفون مي باشند.
نتيجه گيري: با توجه به منابع تاريخي و اصولاً وجود امام زاده هايي كه در ايران مدفون هستند و منسوب به امام سجاد ـ عليه السّلام ـ هستند مشكلي باقي نمي ماند كه اين بزرگواران به علل مختلف و ظلم و ستم حكام اموي و عباسي به ايران آمده اند. و بعضاً توسط حكومت به شهادت رسيده اند و يا با مرگ طبيعي از دنيا رفته اند و مدفون شده اند.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. مقاتل الطالبين، ابوالفرج اصفهاني، ترجمه جواد فاضل.
2. عمدة الطالب في انساب آل ابي طالب، ابن عتبه.
3. علويان، طبرستان، ابوالفتح حكيميان.
4. امامزادگان معتبر، عزيزالله كاشاني.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . جمال الدين احمد بن علي(ابن عنبه)، عمدة الطالب في انساب آل ابيطالب، قم، مؤسسه انصاريان، 1417 هـ، ص 74.
[2] . مفيد، ارشاد، ترجمه محمد باقر ساعدي، تهران، كتاب فروشي اسلاميه، 1351، ص 506.
[3] . تركمني آذر، پروين، صالح پرگاري، تاريخ تحولات سياسي اجتماعي .... ايران در دوره صفاريان و علويان، تهران، انتشارات سمت، چاپ اول، 1378، ص126.
[4] . همان، ص 126.
[5] . يوسف بن عمر در زمان هشام بن عبدالملك والي عراق بود.
[6] . اصفهاني، ابوالفرج، مقاتل الطالبين، ترجمه جواد فاضل، تهران، انتشارات علمي، 1362، ج2، ص236.
[7] . مرتضي حسيني، جعفر، زندگي سياسي هشتمين امام حضرت علي بن موسي الرضا ـ عليه السّلام ـ ، ترجمه خليل خليليان، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، چاپ 12، 1377، ص 53.
[8] . حكيميان، ابوالفتح، علويان طبرستان، تهران، نشر الهام، چاپ دوم، 1368، ص 69.
[9] . طبري، محمد بن جرير، الرسل و الملوك، ترجمه ابوالقاسم پاينده، تهران، انتشارات اساطير، چاپ دوم، 1363، ج10، ص 2 ـ 430.
[10] . برخي از اين افراد با مرگ طبيعي از دنيا رحلت كرده اند.
[11] . قمي، عباس، منتهي الآمال، قم، موسسه انتشارات هجرت، چاپ 5، 1412 هـ ق، ج2، ص119.
[12] . ابوالفرج اصفهاني، پيشين، ‌ص244.
[13] . قمي، عباس، پيشين، ص108.
[14] . همان، ص114.
[15] . همان، ص102.