پرسش :
پس از آن كه امام رضا ـ عليه السلام ـ وليعهد مأمون شناخته شدند مردم كجا و چگونه با ايشان بيعت كردند؟
شرح پرسش :
پاسخ :
مأمون پس از آن كه در روز دوشنبه هفتم ماه رمضان سال 201 ه ق در «مرو» وليعهدي را بر امام رضا ـ عليه السلام ـ تحميل كرد و عهدنامه ولايت عهدي امام ـ عليه السلام ـ را امضاء نمود به «فضل بن سهل» دستور داد مجلس باشكوهي كه مركب از رجال دولت و اعيان و اشراف ملت و امراء و وزراء و درباريان و فرماندهان و سپاهيان و علماء و نويسندگان و شعراء و خطباء باشد، تشكيل دهد و براي اجراي تشريفات بيعت در يك روز معيّن در دربار خلافت حاضر شوند و «لباس سياه» را كه شعار «بني عباس» در آن روز بود به لباس «سبز» كه شعار «علوييّن» است، تبديل كنند[1] و پرچم سبز برافرازند. روز دهم رمضان تمام طبقات مردم با لباس سبز در دربار «مأمون» حاضر شدند و نظاميان در محل مخصوص خود صف آرائي كردند و ساير مدعوّين در جايگاه هاي خود قرار گرفتند. سپس حضرت رضا ـ عليه السلام ـ به همراه مأمون وارد مجلس شدند و حضرت، لباس سبز تن كرده و شمشيري حمايل نموده بودند، مأمون در صدر مجلس نشست و حضرت را نيز در جايگاهي كه از قبل ترتيب داده بودند و در پهلوي جايگاه مأمون بود و پرچم هاي سبز در بالاي آن جايگاه در اهتزاز بودند، جاي داد و دستور داد كيسه هاي طلا و نقره كه اسم مبارك حضرت رضا ـ عليه السلام ـ هم در آن سكّه ها زده شده بود آوردند. پس از آن مأمون بر محل بلندي رفت و گفت: اي مردم، اين علي بن موسي الرضا ـ عليه السلام ـ است كه وليعهد من است بر همه شما واجب است كه با او بيعت كنيد و تبريك بگوئيد، اولين كسي كه دست بيعت در دست امام گذاشت، خود مأمون بود و بعد به فرزند خود «عباس» دستور داد تا با آن حضرت بيعت كند و بعد از او «فضل بن سهل» وزير اعظم «يحيي بن أكثم» مفتي اعظم دستگاه خلافت و «عبدالله بن طاهر» ذواليمينين فرمانده سپاه، بعد عموم اشراف و رجال بني عباس كه حاضر بودند حضور امام رضا ـ عليه السلام ـ حاضر شده، تبريك گفته و بيعت نمودند. آن گاه كيسه هاي اشرفي را پيش آوردند و شاعران و سخنوران برخاسته و هر كدام در فضيلت حضرت رضا ـ عليه السلام ـ و ولايت عهدي او سخن ها گفته و شعرها سرودند.[2] مرحوم «صدوق» از «بيهقي» روايت نموده وقتي كه با حضرت رضا به ولايت عهدي بيعت شد مردم به اطراف او پروانه وار گرد آمده و او را شادباش و مبارك باد گفتند.[3] امام ـ عليه السلام ـ به جانب آن ها اشاره كرد، همگي ساكت شدند سپس مضمون مطالبي را كه پشت ورق عهدنامه مرقوم فرموده بود، براي مردم بيان داشت. اينك به بعضي از نكات برجسته آن مطالب كه حضرت در پشت ورقه عهدنامه نوشته بود اشاره مي كنيم:
امام رضا ـ عليه السلام ـ در اين فراز از سخنانش از مظالم گذشته نسبت به اهل بيت پيامبرصلي الله عليه وآله ياد كرده است كه با توجه به انعكاس اين مطلب در چنين عهدنامه اي رسمي و تاريخي يك اقرار ضمني از دستگاه خلافت در مورد اين ستمگري ها در گذشته و محكوم كردن آن ها به حساب مي آيد و اشاره به اين است كه چگونه زمامداران و عمال حكومت هاي گذشته، موجبات سلب امنيّت و اتلاف نفوس و ايجاد محدوديتها و محروميتها در مورد دوستداران اهل بيت و امامان معصوم را فراهم آورده اند.[4] سپس مأمون از حضرت رضا ـ عليه السلام ـ خواست تا براي مردم خطبه اي بخواند. حضرت حمد و ثناي پروردگار را به جا آورده و آن گاه فرمود: «انّ لنا عليكم حقا برسول اللّه و لكم عليناً حقاً به فاذا انتم اديتم الينا ذلك وجب الحق لكم»[5] از براي ما بر شما به واسطه رسول خداصلي الله عليه وآله حقي است و نيز به واسطه آن حضرت بر شما نيز بر ما حقي است پس هرگاه شما حق ما را ادا كرديد، بر ما نيز مراعات حق شما لازم است.
خلاصه: مراسم بيعت همزمان با جشن ولايت عهدي «امام رضا ـ عليه السلام ـ » كه از جانب «مأمون» ترتيب داده شده بود صورت گرفت و مأمون عليه اللعنة گرچه خواست براي بقاي حكومت خود عوام فريبي كند ولي امام رضا ـ عليه السلام ـ از اين موقعيت استفاده كرده، حقايقي را براي مردم و براي قضاوت تاريخ بيان كرده است.
اين رويداد در رمضان سال 201 ه ق در مرو مركز حكومت مأمون واقع شد. و لازم به ذكر است مرو در آن زمان بزرگترين و مهم ترين پايتخت حكومت اسلامي بوده است.
منابع جهت مطالعه بيشتر:
1- عيون اخبار الرضا ـ عليه السلام ـ ، ترجمه فارسي به قلم محمد تقي اصفهاني، انتشارات نور.
2- سيري در تاريخ تشيّع، داود الهامي.
3- تاريخ ارشاد، ج 2، ترجمه فارسي.
4- منتهي الآمال، ج 2، ص 327 (شرح تفصيلي بيعت).
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . مفيد، تاريخ ارشاد، انتشارات علميه اسلاميه، ج 2، ص 252؛ داود الهامي، سيري در تاريخ تشيّع، انتشارات مكتب اسلام، ص 591.
[2] . همان مدرك.
[3] . مفيد، تاريخ ارشاد، انتشارات علميه اسلاميه، ج 2، ص 253؛ داود الهامي، سيري در تاريخ تشيّع، مكتب اسلام، ص 591؛ شيخ عباس قمي، منتهي الآمال، جاويدان علمي، ج 2، ص 327.
[4] . سيري در تاريخ تشيّع، ص 587.
[5] . مفيد، تاريخ ارشاد، انتشارات علميه اسلاميه، ج 2، ص 253.
مأمون پس از آن كه در روز دوشنبه هفتم ماه رمضان سال 201 ه ق در «مرو» وليعهدي را بر امام رضا ـ عليه السلام ـ تحميل كرد و عهدنامه ولايت عهدي امام ـ عليه السلام ـ را امضاء نمود به «فضل بن سهل» دستور داد مجلس باشكوهي كه مركب از رجال دولت و اعيان و اشراف ملت و امراء و وزراء و درباريان و فرماندهان و سپاهيان و علماء و نويسندگان و شعراء و خطباء باشد، تشكيل دهد و براي اجراي تشريفات بيعت در يك روز معيّن در دربار خلافت حاضر شوند و «لباس سياه» را كه شعار «بني عباس» در آن روز بود به لباس «سبز» كه شعار «علوييّن» است، تبديل كنند[1] و پرچم سبز برافرازند. روز دهم رمضان تمام طبقات مردم با لباس سبز در دربار «مأمون» حاضر شدند و نظاميان در محل مخصوص خود صف آرائي كردند و ساير مدعوّين در جايگاه هاي خود قرار گرفتند. سپس حضرت رضا ـ عليه السلام ـ به همراه مأمون وارد مجلس شدند و حضرت، لباس سبز تن كرده و شمشيري حمايل نموده بودند، مأمون در صدر مجلس نشست و حضرت را نيز در جايگاهي كه از قبل ترتيب داده بودند و در پهلوي جايگاه مأمون بود و پرچم هاي سبز در بالاي آن جايگاه در اهتزاز بودند، جاي داد و دستور داد كيسه هاي طلا و نقره كه اسم مبارك حضرت رضا ـ عليه السلام ـ هم در آن سكّه ها زده شده بود آوردند. پس از آن مأمون بر محل بلندي رفت و گفت: اي مردم، اين علي بن موسي الرضا ـ عليه السلام ـ است كه وليعهد من است بر همه شما واجب است كه با او بيعت كنيد و تبريك بگوئيد، اولين كسي كه دست بيعت در دست امام گذاشت، خود مأمون بود و بعد به فرزند خود «عباس» دستور داد تا با آن حضرت بيعت كند و بعد از او «فضل بن سهل» وزير اعظم «يحيي بن أكثم» مفتي اعظم دستگاه خلافت و «عبدالله بن طاهر» ذواليمينين فرمانده سپاه، بعد عموم اشراف و رجال بني عباس كه حاضر بودند حضور امام رضا ـ عليه السلام ـ حاضر شده، تبريك گفته و بيعت نمودند. آن گاه كيسه هاي اشرفي را پيش آوردند و شاعران و سخنوران برخاسته و هر كدام در فضيلت حضرت رضا ـ عليه السلام ـ و ولايت عهدي او سخن ها گفته و شعرها سرودند.[2] مرحوم «صدوق» از «بيهقي» روايت نموده وقتي كه با حضرت رضا به ولايت عهدي بيعت شد مردم به اطراف او پروانه وار گرد آمده و او را شادباش و مبارك باد گفتند.[3] امام ـ عليه السلام ـ به جانب آن ها اشاره كرد، همگي ساكت شدند سپس مضمون مطالبي را كه پشت ورق عهدنامه مرقوم فرموده بود، براي مردم بيان داشت. اينك به بعضي از نكات برجسته آن مطالب كه حضرت در پشت ورقه عهدنامه نوشته بود اشاره مي كنيم:
امام رضا ـ عليه السلام ـ در اين فراز از سخنانش از مظالم گذشته نسبت به اهل بيت پيامبرصلي الله عليه وآله ياد كرده است كه با توجه به انعكاس اين مطلب در چنين عهدنامه اي رسمي و تاريخي يك اقرار ضمني از دستگاه خلافت در مورد اين ستمگري ها در گذشته و محكوم كردن آن ها به حساب مي آيد و اشاره به اين است كه چگونه زمامداران و عمال حكومت هاي گذشته، موجبات سلب امنيّت و اتلاف نفوس و ايجاد محدوديتها و محروميتها در مورد دوستداران اهل بيت و امامان معصوم را فراهم آورده اند.[4] سپس مأمون از حضرت رضا ـ عليه السلام ـ خواست تا براي مردم خطبه اي بخواند. حضرت حمد و ثناي پروردگار را به جا آورده و آن گاه فرمود: «انّ لنا عليكم حقا برسول اللّه و لكم عليناً حقاً به فاذا انتم اديتم الينا ذلك وجب الحق لكم»[5] از براي ما بر شما به واسطه رسول خداصلي الله عليه وآله حقي است و نيز به واسطه آن حضرت بر شما نيز بر ما حقي است پس هرگاه شما حق ما را ادا كرديد، بر ما نيز مراعات حق شما لازم است.
خلاصه: مراسم بيعت همزمان با جشن ولايت عهدي «امام رضا ـ عليه السلام ـ » كه از جانب «مأمون» ترتيب داده شده بود صورت گرفت و مأمون عليه اللعنة گرچه خواست براي بقاي حكومت خود عوام فريبي كند ولي امام رضا ـ عليه السلام ـ از اين موقعيت استفاده كرده، حقايقي را براي مردم و براي قضاوت تاريخ بيان كرده است.
اين رويداد در رمضان سال 201 ه ق در مرو مركز حكومت مأمون واقع شد. و لازم به ذكر است مرو در آن زمان بزرگترين و مهم ترين پايتخت حكومت اسلامي بوده است.
منابع جهت مطالعه بيشتر:
1- عيون اخبار الرضا ـ عليه السلام ـ ، ترجمه فارسي به قلم محمد تقي اصفهاني، انتشارات نور.
2- سيري در تاريخ تشيّع، داود الهامي.
3- تاريخ ارشاد، ج 2، ترجمه فارسي.
4- منتهي الآمال، ج 2، ص 327 (شرح تفصيلي بيعت).
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . مفيد، تاريخ ارشاد، انتشارات علميه اسلاميه، ج 2، ص 252؛ داود الهامي، سيري در تاريخ تشيّع، انتشارات مكتب اسلام، ص 591.
[2] . همان مدرك.
[3] . مفيد، تاريخ ارشاد، انتشارات علميه اسلاميه، ج 2، ص 253؛ داود الهامي، سيري در تاريخ تشيّع، مكتب اسلام، ص 591؛ شيخ عباس قمي، منتهي الآمال، جاويدان علمي، ج 2، ص 327.
[4] . سيري در تاريخ تشيّع، ص 587.
[5] . مفيد، تاريخ ارشاد، انتشارات علميه اسلاميه، ج 2، ص 253.
تازه های پرسش و پاسخ
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}