پرسش :

آيا امام جواد ـ عليه السلام ـ مورد سوء قصد واقع شده و شهيد شده اند؟ نحوه آن را بيان کنيد.


شرح پرسش :
پاسخ :
حضرت امام جواد ـ عليه السّلام ـ در دهم ماه رجب سال 195 هـ.ق در شهر مدينه ديده به جهان گشود[1]. رحلت آن بزرگوار در سال 220 هـ.ق واقع شده است و سن ايشان هنگام رحلت 25 سال بوده است.[2] قول مشهور در ارتباط با رحلت اين امام بزرگوار اين است كه ايشان توسط معتصم خليفه عباسي مسموم شده و به شهادت رسيده اند. ابن شهر آشوب مي نويسد: «امام جواد ـ عليه السّلام ـ در آخر ذي القعده در بغداد مسموم شد»[3] ابن فتال نيشابوري مي نويسد: «امام جواد ـ عليه السّلام ـ در آخر ذي القعده به واسطه سم به شهادت رسيد»[4] سيد محمد كاظم قزويني مي نويسد: «چيزي كه واضح است و شكي در آن نيست اين است كه امام جواد ـ عليه السّلام ـ به مرگ طبيعي از دنيا نرفته است. هيچ يك از مورخين نگفته اند كه امام به واسطه مرضي يا دردي از دنيا رفته است. بلكه قول صحيح آن است كه بگوئيم: مورخين و محدثين (الا تعداد بسيار نادري) اتفاق بر اين دارند كه امام جواد ـ عليه السّلام ـ را معتصم مسموم كرد.[5]
مسعودي مي نويسد: «هنگامي كه امام جواد ـ عليه السّلام ـ به عراق (بغداد) آمد معتصم و جعفر (پسر مأمون) در فكر كشتن امام جواد ـ عليه السّلام ـ بودند، جعفر خواهرش ام الفضل را وسيله اجراي نيرنگ خود قرار داد، زيرا مي دانست كه ام الفضل، با اينكه علاقه شديدي به امام جواد داشته، از آن حضرت روي گردانده است. زيرا ام الفضل داراي فرزند نشد ولي سمانه (همسر ديگر امام) داراي فرزند گرديد. بر همين اساس ام الفضل جواب مثبت به برادرش جعفر داد و آنها مقداري زهر در درون انگور رازقي نمودند. امام جواد ـ عليه السّلام ـ انگور رازقي را دوست مي داشت وقتي آن حضرت از آن انگور خورد مسموم گرديد...»[6]. طبري نيز مي نويسد: «سبب وفات امام جواد ـ عليه السّلام ـ اين بود كه ام الفضل دختر مأمون وقتي ديد خداوند از همسر ديگري فرزندي به امام جواد ـ عليه السّلام ـ داده است با سمي كه در دانه هاي انگور وارد كرد امام ـ عليه السّلام ـ را به شهادت رساند.[7]» مرحوم مجلسي نقل كرده شهادت آن حضرت به واسطه سعايت ابي داود، قاضي وقت در نزد خليفه و با دست كاتب معتصم انجام گرفته است.[8] در اين روايت نيز شهادت آن حضرت را به واسطه سمّي مي داند كه كاتب معتصم به امام جواد ـ عليه السّلام ـ داده است. هرچند شيخ مفيد در «ارشاد» مي نويسد: «براي من ثابت نشده است كه ايشان مسموم شده باشند»[9]. امّا ايشان اولاً قول به مسموم شدن امام جواد ـ عليه السّلام ـ را به عنوان يكي از اقوال در شهادت ايشان بيان كرده است.[10] ثانياً: ايشان چند صفحه بعد در كتابش روايتي را ذكر مي كند كه اين روايت دلالت بر اين دارد كه آن حضرت مورد سوء قصد واقع شده اند. ايشان به نقل از اسماعيل بن مهران روايت مي كند كه گفت: هنگامي كه امام جواد ـ عليه السّلام ـ بار اول (دوران مأمون) از مدينه به بغداد آمد، به آن حضرت عرض كردم: فدايت گردم من در مورد شما در اين سفري كه در پيش داريد ترس دارم (مي ترسم شما را بكشند) بعد از شما چه كسي عهده دار امامت مي شود؟ آن حضرت فرمود: آنچه را گمان مي كني در اين سال رخ نمي دهد. هنگامي كه معتصم در سال 220 هـ.ق آن حضرت را از مدينه به بغداد طلبيد، باز به محضرش رفتم و عرض كردم: فدايت گردم، شما از مدينه مي رويد، امام بعد از شما كيست؟ آن حضرت گريست سپس فرمود: در اين سال بر من نگران باش امامت بعد از من از آن پسرم علي (امام هادي ـ عليه السّلام ـ) است.[11]
علاوه بر اينكه حديثي هم از ائمه شيعه روايت شده كه قول مشهور را تأييد مي كند. در حديثي امام حسن ـ عليه السّلام ـ مي فرمايد: «ما منّا الّا مسموم او مقتول»[12] هيچ يك از ما ائمه نيست مگر اينكه يا مسموم مي شويم و يا (با غير سم) كشته مي شويم.
بعد از شهادت امام جواد ـ عليه السّلام ـ فرزندشان امام هادي ـ عليه السّلام ـ به تغسيل و تكفين و نماز بر ايشان پرداخت.[13] و هر چند معتصم خواستار اين بود كه امام جواد ـ عليه السّلام ـ مخفيانه دفن شود و كسي در تشييع جنازه ايشان حاضر نشود، ليكن شيعيان به اين امر آگاه شدند، از منازل خويش خارج شدند و حدود 12000 نفر آن حضرت را تشييع كردند و به خاك سپردند.[14]»
نتيجه گيري:
امام جواد ـ عليه السّلام ـ در سال 220 هـ.ق در بغداد به واسطه سمي كه به آن حضرت داده شد به شهادت رسيدند. مسبب اصلي اين اقدام زشت خليفه عباسي معتصم برادر مأمون بوده است. عموم مورخان و محدثان قائلند كه اين سم توسط ام الفضل همسر ايشان به آن حضرت داده شده است.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1ـ منتهي الآمال: شيخ عباس قمي.
2ـ الامام الجواد من المهد الي اللّحد، سيد محمد كاظم قزويني.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . عبدالرزاق موسوي مقرم، وفاة الامام الجواد(ع)، قم، انتشارات الشريف الرضي، چاپ اول، 1412ق، ص7.
[2] . شيخ مفيد، الإرشاد، قم، نشر الموتمر العالمي لالفيه الشيخ المفيد، 1413ق، ج2، ص273.
[3] . محمد بن علي بن شهر آشوب، مناقب آل ابيطالب، قم، علامه، بي تا، ج 4، ص 382.
[4] . محمد بن فتال نيشابوري، روضة الواعظين، قم، منشورات الرضي، بي تا، ج 1، ص 243.
[5] . قزويني، سيد محمد كاظم، الامام الجواد من المهد الي اللحد، تهران، مؤسسه الرساله، چاپ اول، 1414ق، ص399.
[6] . علي بن حسين بن علي المسعودي، اثبات الوصيه، بيروت، دارالاضواء، چاپ دوم، 1409ق، ص242ـ241.
[7] . محمد بن جرير بن رستم طبرسي، دلائل الامامه، قم، منشورات الرضي، 1363، ص 209.
[8] . مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، ج50، ص5.
[9] . شيخ مفيد، همان، 295.
[10] . همان.
[11] . همان، ص298.
[12] . بحارالانوار، همان، ج 27، ص 217.
[13] . الامام الجواد من المهد الي اللحد، همان، ص405.
[14] . همان، ص407.