پرسش :
انقلاب مشروطه چيست و زمينههاي پيدايش آن چه بود؟
شرح پرسش :
پاسخ :
واژة مشروطه كه معادل واژة Constitutionalism در زبان انگليسي و معادل واژة «دستور» در زبان عربي و معادل واژة «آيين» در زبان رايج در كشورهاي هند و پاكستان است، اصطلاحاً به عنوان «حكومتي كه بر شالودة يك قانون اساسي و نظام پارلماني بنياد شده باشد»، به كار برده شده است. در ايران دو واژة «مشروطه» و «مشروطيت» به نظام حكومتياي اطلاق ميشود كه پس از انقلاب سال 1325 هـ ق (1906 م) پديد آمد.
در مشروطه دو عنصر «پارلمان» و «قانون اساسي» مطرح ميشود؛ كه در پرتو قانون بحثهاي مساوات، برابري، برادري، ازادي، ناسيوناليسم مطرح ميشود و اين اشعار متأثر از انقلاب فرانسه و غرب است كه در دوران مذكور وارد ايران گرديد. مفهوم اين اشعار خصوصاً شعار ناسيوناليسم، حكومت و حاكميت مستقل است؛ كه نياز به قانون و پارلمان مستقل را اعلام ميدارد و به دنبال آن بحث تابعيت مطرح ميشود. از همين رو است كه در سال 1304 هـ ش، در دوران رضاخان شناسنامه صادر ميشود. از آنجا كه در آن زمان به نظر عدهاي از علما مفاهيم قانون و ناسيونالسيم يا مفهوم جهان شمولي اسلام ناسازگار است، در آن زمان تحولي در مفهوم مشروطه روي ميدهد كه بر اساس آن عدهاي در كنار مشروطه واژة مشروعه را به كار بردهاند.[1] اما در مشروطه مشروعه دو نوع قانون به رسميت شناخته ميشود:
1. قانون ديني، كه در دين و شريعت وضع شده و قابل تغيير نيست.
2. قانون عرفي، كه مربوط به امور روزمره بوده و قابل تغيير است.
زمينههاي پيدايش نهضت مشروطه
1. زمينههاي فكري نهضت مشروطه: آن دسته از انديشههايي كه از يك سو نظام سلطنتي را زير سؤال ميبرد و از سوي ديگر بر نظام سياسي مشروطه تأكيد ميكرد، بر دو قسمت ميباشند:
الف. زمينههاي فكري داخلي:
1. عدالتخواهي شيعه؛ 2. تلاشهاي فكري مصلحان مسلمان و روحانياني مانند ملا علي كني، ميرزاي شيرازي، سيد جلال الدين اسدآبادي، آخوند خراساني، ميرزاي نائيني، شيخ فضل الله نوري[2]؛ 3. تفكرات و تلاشهاي فكري غربگراياني كه خواهان توسعة ارتباط ميان ايران و اروپا بودند، مانند تقيزاده، ملكمخان، آقاخان كرماني، آخوندزادة مراغهاي؛ 4. عدم تبعيت از كفار و اطاعت از مراجع تقليد و روحانيون؛ 5. انديشه شيعي غصبي بودن حكومت سلطنتي در زمان غيبت امام زمان(عج)؛ 6. نوشتههاي روزنامههايي مانند قانون، ثريا، پرورش و اختر.[3]
ب. زمينههاي فكري خارجي:
1. درخواست حكومت قانون به تقليد از اروپا و موج رو به رشد قانونخواهي در كشورهاي ديگر؛ 2. شكست روسيه كه قدرت بزرگ جهاني بود از يك كشور آسياسي كوچك به نام ژاپن؛ 3. انقلاب 1905 م روسيه و روي كار آمدن نظام مشروطه در روسيه.
2. زمينههاي اجتماعي نهضت مشروطه:
1. تحريم تنباكو در نهضت تنباكو كه در اين جريان علما و مردم فهميدند كه با تكيه بر قدرت خود ميتوانند به پيروزيهايي در راستاي اهداف خود دست يابند. 2. ترور ناصرالدين شاه. 3. زمينههاي اقتصادي نهضت مشروطه: الف. در بعد داخلي: مالياتهاي سنگين[4] و ظالمانه و فروش حكومت ايالتها،[5] از راههاي مهم تأمين مخارج هنگفت دربار بودند كه زمينهساز نارضايتي مردم از اوضاع و شرايط آن زمان ميگرديدند. ب. در بعد خارجي: گرفتن وامهاي كلان و نيز واگذار كردن امتيازهاي بيحساب به روسيه و انگلستان در ازاي اين وامها كه صرف هزينههاي پرخرج شاهانه به خارج ميشد.
فرايند نهضت مشروطه: در نهضت مشروطه عواملي ديگر وجود داشت كه نقش شتابزايي در به ثمر رسيدن آن را بر عهده داشتند، كه از جمله اين عوامل ميتوان به اين موارد اشاره كرد:
1. تشكيل كميتههاي انقلابي، كه پس از قاجاريه و در سال 1284 هـ ش و زير نظر سه نفر از علماي آن زمان يعني آيت الله سيدعبدالله بهباني، آيت الله سيدمحمد طباطبايي و آيت الله شيخ فضل الله نوري تشكيل گرديد.[6]
2. ماجراي مسير نوز بلژيكي، او كه براي اصلاح گمرك آمده بود با استفاده از حمايت روسها دست به اقداماتي زد كه نارضايتي بازرگانان ايراني و ازجمله اقدام وي بر ضد روحانيت پوشيدن لباس روحانيت و گرفتن عكس با آن جهت به تمسخر كشيدن آن بود كه اين عمل ناخشنودي مردم را به دنبال داشت و در اثر آن بانك استقراضي روس را ويران كردند.[7]
3. حادثة كرمان، عدهاي از مردم با شيخيه درگير شدند. در جريان اين درگيري حاج ميرزا محمدرضا به دستور حاكم كرمان شلاق خورد و سپس به رفسنجان تبعيد شد. به دنبال اين جريان آيت الله عبدالله بهبهاني و سيد محمدرضا طباطبايي خواستار عزل حاكم كرمان شدند.
4. مهاجرت صغري، به علت جنگ روسيه و ژاپن صدور قند به ايران كم شد و قيمت آن بالا رفت. علاءالدوله، حاكم تهران دو نفر از بازرگانان محترم را چوب زد. بازار تعطيل شد. روحانيان و مردم جمع شدند. عينالدوله كه پس از عزل اتابك و عزيمتش به حجاز، صدراعظم شده بود و در مقابل روحانيت و مشروطهخواهان ايستاده بود، دستور داد سيدجمالالدين واعظ را از منبر پائين آوردن و در نتيجه اين عمل زد و خورد شد وعدهاي كشته شدند. شيخ فضل الله نوري و دو سيد روحاني در حرم حضرت عبدالعظيم، يك ماه متحصن شدند كه اين تحصن به مهاجرت صغري معروف گشت. شاه كه با خواستههاي آنان موافقت كرده بود ولي عينالدوله اين فرمان را اجرا نكرد بلكه برخي از وعاظ را نيز دستگير نمود.
5. مهاجرت كبري، كه پيامد مهاجرت صغري علما تصميم به مهاجرت گرفتند و در 25 جمادلي الاول 1324 هـ ق حدود 1000 نفر از علما به قم مهاجرت كردند.
6. دخالت انگليس در قيام مردمي، با موافقت سفارت انگليس جمعي از مشروطهخواهان در سفارت تحصن كردند كه ظرف 10 روز به 13 تا 20 هزار نفر رسيد. شاه در نهايت مجبور شد عينالدوله را عزل كرده و مشيرالدوله را به جاي او برگزيد و فرمان تأسيس دارالشوري را صادر كرد. به اين ترتيب مشروطهخواهان به اهداف خودشان رسيدند و حكومت استبدادي به حكومت مشروطه تبديل گشت، علما نيز به تهران بازگشتند.
پيآمدهاي نهضت مشروطه: اين نهضت سرانجام به انحراف كشيده شد. افزون بر اينكه بتواند خودش را به هدف برساند پيآمدهايي را به دنبال داشت كه مهمترين آنها عبارت بودند از:
1. چهارده سال ناامني و آشوب. 2. روي كار آمدن رضاخان. 3. نفوذ و گستردگي دخالت قدرتهاي خارجي خصوصاً آمريكا و انگليس در ايران. 4. شكست روحانيت و به شهادت رسيدن شيخ فضل الله نوري.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . شيخ فضل الله نوري در يكي از لوايحي كه در تاريخ دوشنبه ماه جمادي الثاني سال 1325 هـ ق (1285 هـ ش) چاپ شده آورده است: (يكي آن كه در نظام نامة مجلس پس از لفظ مشروعه نوشته شود كه ديگر آن كه قوانين با نظر مجتهدين عادل كه در هر عصر وجود دارند موافقت داده شوند...) رجوع شود به لوايح شيح فضل الله، ص31.
[2] . نقش روحانيت پيشرو در جنبش مشروطيت، حامد الگار، ترجمه ابوالقاسم سري، توس، تهران، ص294.
[3] . ادوارد براون دربارة روزنامهها كه برخي در داخل كشور و برخي در خارج از كشور منتشر شده، وارد كشور ميگرديد و از ادارة كشور شكايت داشتند ( به جز اختر كه نسبتاً اعتدالي بود) گفته است: آنان انقلاب عظيم فكري در ميان جوانان پديد ميآوردند. در موردنقش روزنامه رجوع كنيد به ايراني چگونه بيدار شد، محمداسماعيل رضواني، گردآورنده، محمود مهرداد، ص99ـ115.
[4] . تاريخ معاصر با حيات يحيي، يحيي دولتآبادي، چاپ رودكي، تهران، ص103.
[5] . خاطرات اعتماد السلطنه، اعتماد السطنه، با كوشش ايرج افشار، انتشارات امير كبير، تهران، ص68.
[6] . تاريخ سياسي معاصر ايران، سيدجمالالدين مدني، ج1، ص55و56.
[7] . همان منبع.
واژة مشروطه كه معادل واژة Constitutionalism در زبان انگليسي و معادل واژة «دستور» در زبان عربي و معادل واژة «آيين» در زبان رايج در كشورهاي هند و پاكستان است، اصطلاحاً به عنوان «حكومتي كه بر شالودة يك قانون اساسي و نظام پارلماني بنياد شده باشد»، به كار برده شده است. در ايران دو واژة «مشروطه» و «مشروطيت» به نظام حكومتياي اطلاق ميشود كه پس از انقلاب سال 1325 هـ ق (1906 م) پديد آمد.
در مشروطه دو عنصر «پارلمان» و «قانون اساسي» مطرح ميشود؛ كه در پرتو قانون بحثهاي مساوات، برابري، برادري، ازادي، ناسيوناليسم مطرح ميشود و اين اشعار متأثر از انقلاب فرانسه و غرب است كه در دوران مذكور وارد ايران گرديد. مفهوم اين اشعار خصوصاً شعار ناسيوناليسم، حكومت و حاكميت مستقل است؛ كه نياز به قانون و پارلمان مستقل را اعلام ميدارد و به دنبال آن بحث تابعيت مطرح ميشود. از همين رو است كه در سال 1304 هـ ش، در دوران رضاخان شناسنامه صادر ميشود. از آنجا كه در آن زمان به نظر عدهاي از علما مفاهيم قانون و ناسيونالسيم يا مفهوم جهان شمولي اسلام ناسازگار است، در آن زمان تحولي در مفهوم مشروطه روي ميدهد كه بر اساس آن عدهاي در كنار مشروطه واژة مشروعه را به كار بردهاند.[1] اما در مشروطه مشروعه دو نوع قانون به رسميت شناخته ميشود:
1. قانون ديني، كه در دين و شريعت وضع شده و قابل تغيير نيست.
2. قانون عرفي، كه مربوط به امور روزمره بوده و قابل تغيير است.
زمينههاي پيدايش نهضت مشروطه
1. زمينههاي فكري نهضت مشروطه: آن دسته از انديشههايي كه از يك سو نظام سلطنتي را زير سؤال ميبرد و از سوي ديگر بر نظام سياسي مشروطه تأكيد ميكرد، بر دو قسمت ميباشند:
الف. زمينههاي فكري داخلي:
1. عدالتخواهي شيعه؛ 2. تلاشهاي فكري مصلحان مسلمان و روحانياني مانند ملا علي كني، ميرزاي شيرازي، سيد جلال الدين اسدآبادي، آخوند خراساني، ميرزاي نائيني، شيخ فضل الله نوري[2]؛ 3. تفكرات و تلاشهاي فكري غربگراياني كه خواهان توسعة ارتباط ميان ايران و اروپا بودند، مانند تقيزاده، ملكمخان، آقاخان كرماني، آخوندزادة مراغهاي؛ 4. عدم تبعيت از كفار و اطاعت از مراجع تقليد و روحانيون؛ 5. انديشه شيعي غصبي بودن حكومت سلطنتي در زمان غيبت امام زمان(عج)؛ 6. نوشتههاي روزنامههايي مانند قانون، ثريا، پرورش و اختر.[3]
ب. زمينههاي فكري خارجي:
1. درخواست حكومت قانون به تقليد از اروپا و موج رو به رشد قانونخواهي در كشورهاي ديگر؛ 2. شكست روسيه كه قدرت بزرگ جهاني بود از يك كشور آسياسي كوچك به نام ژاپن؛ 3. انقلاب 1905 م روسيه و روي كار آمدن نظام مشروطه در روسيه.
2. زمينههاي اجتماعي نهضت مشروطه:
1. تحريم تنباكو در نهضت تنباكو كه در اين جريان علما و مردم فهميدند كه با تكيه بر قدرت خود ميتوانند به پيروزيهايي در راستاي اهداف خود دست يابند. 2. ترور ناصرالدين شاه. 3. زمينههاي اقتصادي نهضت مشروطه: الف. در بعد داخلي: مالياتهاي سنگين[4] و ظالمانه و فروش حكومت ايالتها،[5] از راههاي مهم تأمين مخارج هنگفت دربار بودند كه زمينهساز نارضايتي مردم از اوضاع و شرايط آن زمان ميگرديدند. ب. در بعد خارجي: گرفتن وامهاي كلان و نيز واگذار كردن امتيازهاي بيحساب به روسيه و انگلستان در ازاي اين وامها كه صرف هزينههاي پرخرج شاهانه به خارج ميشد.
فرايند نهضت مشروطه: در نهضت مشروطه عواملي ديگر وجود داشت كه نقش شتابزايي در به ثمر رسيدن آن را بر عهده داشتند، كه از جمله اين عوامل ميتوان به اين موارد اشاره كرد:
1. تشكيل كميتههاي انقلابي، كه پس از قاجاريه و در سال 1284 هـ ش و زير نظر سه نفر از علماي آن زمان يعني آيت الله سيدعبدالله بهباني، آيت الله سيدمحمد طباطبايي و آيت الله شيخ فضل الله نوري تشكيل گرديد.[6]
2. ماجراي مسير نوز بلژيكي، او كه براي اصلاح گمرك آمده بود با استفاده از حمايت روسها دست به اقداماتي زد كه نارضايتي بازرگانان ايراني و ازجمله اقدام وي بر ضد روحانيت پوشيدن لباس روحانيت و گرفتن عكس با آن جهت به تمسخر كشيدن آن بود كه اين عمل ناخشنودي مردم را به دنبال داشت و در اثر آن بانك استقراضي روس را ويران كردند.[7]
3. حادثة كرمان، عدهاي از مردم با شيخيه درگير شدند. در جريان اين درگيري حاج ميرزا محمدرضا به دستور حاكم كرمان شلاق خورد و سپس به رفسنجان تبعيد شد. به دنبال اين جريان آيت الله عبدالله بهبهاني و سيد محمدرضا طباطبايي خواستار عزل حاكم كرمان شدند.
4. مهاجرت صغري، به علت جنگ روسيه و ژاپن صدور قند به ايران كم شد و قيمت آن بالا رفت. علاءالدوله، حاكم تهران دو نفر از بازرگانان محترم را چوب زد. بازار تعطيل شد. روحانيان و مردم جمع شدند. عينالدوله كه پس از عزل اتابك و عزيمتش به حجاز، صدراعظم شده بود و در مقابل روحانيت و مشروطهخواهان ايستاده بود، دستور داد سيدجمالالدين واعظ را از منبر پائين آوردن و در نتيجه اين عمل زد و خورد شد وعدهاي كشته شدند. شيخ فضل الله نوري و دو سيد روحاني در حرم حضرت عبدالعظيم، يك ماه متحصن شدند كه اين تحصن به مهاجرت صغري معروف گشت. شاه كه با خواستههاي آنان موافقت كرده بود ولي عينالدوله اين فرمان را اجرا نكرد بلكه برخي از وعاظ را نيز دستگير نمود.
5. مهاجرت كبري، كه پيامد مهاجرت صغري علما تصميم به مهاجرت گرفتند و در 25 جمادلي الاول 1324 هـ ق حدود 1000 نفر از علما به قم مهاجرت كردند.
6. دخالت انگليس در قيام مردمي، با موافقت سفارت انگليس جمعي از مشروطهخواهان در سفارت تحصن كردند كه ظرف 10 روز به 13 تا 20 هزار نفر رسيد. شاه در نهايت مجبور شد عينالدوله را عزل كرده و مشيرالدوله را به جاي او برگزيد و فرمان تأسيس دارالشوري را صادر كرد. به اين ترتيب مشروطهخواهان به اهداف خودشان رسيدند و حكومت استبدادي به حكومت مشروطه تبديل گشت، علما نيز به تهران بازگشتند.
پيآمدهاي نهضت مشروطه: اين نهضت سرانجام به انحراف كشيده شد. افزون بر اينكه بتواند خودش را به هدف برساند پيآمدهايي را به دنبال داشت كه مهمترين آنها عبارت بودند از:
1. چهارده سال ناامني و آشوب. 2. روي كار آمدن رضاخان. 3. نفوذ و گستردگي دخالت قدرتهاي خارجي خصوصاً آمريكا و انگليس در ايران. 4. شكست روحانيت و به شهادت رسيدن شيخ فضل الله نوري.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . شيخ فضل الله نوري در يكي از لوايحي كه در تاريخ دوشنبه ماه جمادي الثاني سال 1325 هـ ق (1285 هـ ش) چاپ شده آورده است: (يكي آن كه در نظام نامة مجلس پس از لفظ مشروعه نوشته شود كه ديگر آن كه قوانين با نظر مجتهدين عادل كه در هر عصر وجود دارند موافقت داده شوند...) رجوع شود به لوايح شيح فضل الله، ص31.
[2] . نقش روحانيت پيشرو در جنبش مشروطيت، حامد الگار، ترجمه ابوالقاسم سري، توس، تهران، ص294.
[3] . ادوارد براون دربارة روزنامهها كه برخي در داخل كشور و برخي در خارج از كشور منتشر شده، وارد كشور ميگرديد و از ادارة كشور شكايت داشتند ( به جز اختر كه نسبتاً اعتدالي بود) گفته است: آنان انقلاب عظيم فكري در ميان جوانان پديد ميآوردند. در موردنقش روزنامه رجوع كنيد به ايراني چگونه بيدار شد، محمداسماعيل رضواني، گردآورنده، محمود مهرداد، ص99ـ115.
[4] . تاريخ معاصر با حيات يحيي، يحيي دولتآبادي، چاپ رودكي، تهران، ص103.
[5] . خاطرات اعتماد السلطنه، اعتماد السطنه، با كوشش ايرج افشار، انتشارات امير كبير، تهران، ص68.
[6] . تاريخ سياسي معاصر ايران، سيدجمالالدين مدني، ج1، ص55و56.
[7] . همان منبع.
تازه های پرسش و پاسخ
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}