پرسش :

چرا در عرصه توليد فيلم هاي سينمايي و تلويزيوني با اين ابتذال كه در اين عرصه ايجاد شده به طور جدي برخورد نمي شود و حتي در برخي از آنها به مقدسات توهين مي شود؟


شرح پرسش :
پاسخ :
قبل از هر چيز بايد گفت كه با توجه به جايگاه بسيار مهم صدا و سيما و هنر در جامعه، بايد از نگاه دگماتيسمي نسبت به اين مقوله پرهيز كرد. نبايد انكار نمود كه امروزه هنر سينما و راديو و تلويزيون موجب جذب تعدادي بي شماري از انسان هاي امروزي شده است و هرگونه نگاه افراطي و بسته در مورد فيلم ها و سريال هاي موجود، موجب گرايش شديد جوانان اين مرز و بوم، به سوي شبكه هاي ماهواره اي و رسانه هاي مبتذل و بيگانه خواهد شد. با اين حال مشخص است كه پخش برنامه هاي متنوّع و جذاب در قالب فيلم و سريال و ... از لوازم مسئوليت هاي خطير صدا و سيما و دستگاه فرهنگي كشور است و اين طور نيست كه هر سريال يا فيلم و برنامه اي كه كمي از حال و هواي ارزش كشور فاصله دارند ولي در عين حال ضد ارزش نيستند، را مبتذل بناميم.
به تعبير رهبر معظّم انقلاب اسلامي: «اين طور نيست كه اگر ما مي خواهيم مردم، مسلمان تربيت شوند، راهش اين است كه در تلويزيون دائماً برايشان قرآن بخوانيم، يا تفسير قرآن بگوييم، يا احكام توضيح المسائل را بيان كنيم، نخير، اين كار راههايي دارد ...»[1]. اما با اين حال متأسّفانه برخي از فيلم ها و سريال هاي تلويزيوني همين طور فيلم هاي سينمايي از اين موقعيت سوء استفاده كرده و با تهيه و پخش برخي از فيلم هاي بي خاصيت و بعضاً مبتذل موجبات نگراني قشر مذهبي و مؤمن جامعة اسلامي ما را فراهم آورده اند. اين مسئله در حالي است كه بنيان گذار فقيه جمهوري اسلامي ايران (ره) بارها، به متصدّيان دستگاه فرهنگي و هنري كشور، اعم از صدا و سيما و وزارت ارشاد تأكيد مي كردند كه از پخش فيلم ها و برنامه هاي مبتذل و بي هويت خودداري مي كنند. معظم له؛ در بخش هايي از پيام ويژه خود به مناسبت سالگرد پيروزي انقلاب اسلامي اين مهم را به مسئولان امر گوشزد مي نمايند: «رسانه هاي گروهي، به ويژه صدا و سيما، اين مراكز آموزش و پرورش عمومي مي توانند خدمت هاي گران مايه اي را به فرهنگ اسلام و ايران نمايند. بنگاه هايي كه شب و روز، ملّت در سراسر كشور با آن ها تماس سمعي و بصري دارند، چه مطبوعات در مقالات و نوشتارهاي خود و چه صدا و سيما در برنامه ها و نمايشنامه ها و انعكاس هنرها و انتخاب فيلم ها و هنرهاي آموزنده بايد همّت گمارند و بيشتر كار كنند؛ و از گردانندگان و هنرمندان متعهّد بخواهند تا در راه تربيت صحيح و تهذيب جامعه وضعيت تمام قشرها را در نظر گرفته، و راه و روش زندگي شرافتمندانه و آزاد منشانه را با هنرها و نمايش نامه ها به ملّت بياموزند، و از هنرهاي بدآموز و مبتذل جلوگيري كنند»[2]. امّا متأسفانه _ همانطوري كه گفته شد _ علي رغم تأكيدات امام خميني و حضرت آية الله خامنه اي، در اين زمينه كوتاهي هايي صورت پذيرفته است كه به هر كدام از دو مقولة صدا و سيما و سينما اشاره اي گذرا خواهيم كرد.
الف: صدا و سيما
به تعبير حضرت امام (ره)، صدا و سيما؛ «دانشگاه عمومي»[3]، «بنگاه تعليمات اسلامي»[4]، «مربي جوانان»[5]، «مؤثرترين رسانه»[6]، «مهم ترين وسيلة پرورش»[7] و ... مي باشد و طبعاً وظيفة اين دستگاه عظيم فرهنگي در برخورد با ناهنجارهاي اخلاقي و اِحياء ارزش هاي اسلامي بسيار سنگين است چرا كه به گفتة مقام معظم رهبري «صدا و سيما را، دانشگاهي براي تدريس اصول اسلام انقلابي بدانيد ...»[8] در اين راستا؛ امام امت، همواره مسئولان را از پخش فيلم ها و سريال هاي منحرف و مبتذل بر حذر مي داشتند و صراحتاً تأكيد مي كردند كه «فيلم هاي منحرف كننده از اخلاق متعالي انسان، ممنوع است ...»[9].
البته گسترة فعاليت هاي صدا و سيما پس از رحلت امام، بيش از پيش شد و با توجه به افزايش شبكه هاي تلويزيوني، و ديگر مشكلات، برخي از برنامه هاي تلويزيون از مدار اسلامي خارج شد. حضرت آية الله خامنه اي، در پاره اي از مواقع در مقابل روند ابتذال در صدا و سيما واكنش جدي نشان دادند. ايشان در ديدار با مسئولين صدا و سيما اين نكته را گوشزد نموده و گفتند: «فيلم خنثي بي اثرِ بي محتواي بدون پيام، مطلقاً پخش نكنيد. برنامة بي فايدة بي محتوايي كه فقط يك وقت و يك فاصلة زماني را پُر مي كند، مطلقاً پخش نكنيد. بعضي از برنامه ها اين گونه است ... . بعضي از فيلم ها ساخته و نشان داده مي شود كه بي محتوا است ...»[10] و در جاي ديگر بر اين نكته تأكيد مي نمايند كه «... من متأسفانه مي بينم كه فيلم هاي داخلي ما نقص هاي زيادي دارد ...»[11].
رهبر معظم انقلاب، در مقابل پخش برخي از فيلم ها و سريال هاي مبتذل، از خود واكنش نشان مي دهند و حتي در مقابل آن مي ايستند. اگر برخي از فيلم ها و برنامه هاي تلويزيوني از حالت ارزشي فاصله مي گيرند يا احياناً به برخي از ارزش ها توهين مي كنند، علت اين امر را در ضعف مديريت داخل رسانة ملّي مي دانيم، و الّا رهبري در مقابل پخش اين گونه برنامه ها و فيلم ها، حساسيت خاصّي دارند. البته بايد اذعان نمود كه جريان رسوخ ابتذال در برخي فيلم ها و سريال هاي تلويزيوني، اصلاً قابل قياس با رواج ابتذال گسترده در فيلم هاي سينمايي در دنيا و حتي ايران نيست و انصافاً راديو و تلويزيون از روند اين ابتذال، خود را دور نگه داشته است، هرچند رگه هاي كوچكي از اين انحراف در برخي از فيلم ها و سريال هاي تلويزيوني ديده مي شود.
ب: سينما
در حالي كه راديو و تلويزيون تحت نظارت مستقيم ولي فقيه است سينما مستقيماً تحت اشراف دولت است. واقعيت آن است كه در سال هاي اخير، سينماي ايران، روند ابتذالي وسيع را پيدا كرده است و ديگر از سينماي اخلاقي، معناگرا، مفيد و خلّاق كمتر نشاني يافت مي شود. متأسفانه روند كلّي سينما در سال هاي گذشته بر اساس ابتذال و بازگشت به دوران سخيف فيلم فارسي در دهه هاي چهل و پنجاه شمسي بوده است. كه عوامل و زمينه هاي تهيه و پخش اين گونه فيلم ها را در چند مورد مي توان جستجو كرد:
1. وزارت ارشاد:
عملكرد وزارت ارشاد در سال هاي گذشته چندان مطلوب نبوده است و ضعف مديريت در اين مجموعه و همين طور عدم وجود تفكر ارزشي در بسياري از اركان آن، موجب تهيه و توليد فيلم هاي مبتذل شده است. اين سوء مديريت موجب آن شده بود كه حتّي رهبر معظم انقلاب كه هيچ گاه مسئولي را به طور مستقيم مورد خطاب قرار نمي دادند، در برابر اين مسئله، واكنش خوبي نشان دهند. ايشان در ديدار با اعضاي شوراي انقلاب فرهنگي در تاريخ 24/9/1378 تصريح كردند: «من از بعضي از بخش هاي دولتي گله دارم و چند بار گفته ام، معتقدم كم كاري مي شود. در محيطِ كارِ فرهنگ ما به عنوان اسلام، خيلي كم كار شده است. وزارت ارشاد اعلام نمي كند كه مي خواهم سينماي اسلامي درست كنم ... آقاي مهاجراني ظاهراً در اين جلسه نيستند، خودشان را راحت كردند كه اين حرف ها را بشنوند، فرق نمي كند باشند يا نباشند ... الآن مرتّب در سالن هاي وابسته به ارشاد نمايش داده مي شود، بعضي ها صد در صد ضدّ دين است، ضدّ انقلاب است. اگر در كنار اين همه، چند نمونه تئاتر و فيلم اسلامي مي ساختند كه اين مبلّغ اسلام است من اعتراض نمي كردم. من از وزارت ارشاد راضي نيستم»[12].
متأسفانه روند مديريتي در وزارت ارشاد راضي كننده نبود و بر اثر اين سوءِ مديريت فيلم هاي مبتذل ساخته شده اين مسئله موجب شد تا نمايندگان مجلس پنجم، طرح استيضاح آقاي دكتر مهاجراني را به رئيس مجلس ارائه دهند. در قسمت هايي از نامة استيضاح 31 نماينده مواردي از قبيل: رشد سرسام آور فيلم هاي مبتذل سطحي نگر و ساده انگارانه، مخدوش شدن حدود و ضوابط شرعي در فيلم هاي سينمايي و عدم حمايت از فيلم هاي ارزش فكري و فرهنگي و ... ذكر شده بود.[13] هر چند اين استيضاح رأي نياورد، ولي خود دليلي واضح بر عملكرد ضعيف مديران وقت ارشاد در مورد كيفيت فيلم هاي سينمايي محسوب مي شد. حتي يكي از نمايندگان مجلس از نمايش برخي نمايش ها در جشنوارة تئاتر فجر خبر داد، كه آن به عفت عمومي لطمه وارد شد به طوري كه زبان از افشاي آن شرم دارد.[14]
2. وضعيت دانشگاه:
غير از مديريت ضعيف در مجموعة مديريتي وزارت ارشاد، نمي توان از وضعيت دانشگاه در تربيت هنرمندان عرصة سينما چشم پوشي كرد. واقعيت آن است كه مع الاسف سير حركتي روند تربيت هنرمندان ارزشي در محيط هاي دانشگاهي ما چشم انداز مناسب و در خور شايسته اي را ندارد. آنچه رهبر انقلاب در مورد فقدان محتواي سينماي اسلامي در دانشگاه هاي كشور مي گويند، ناشي از همين قضيه است: «ما بايد محتواي سينما را اسلامي كنيم، زيرا گفته نمي شود در هنرهاي نمايشي در دانشگاه، مي خواهيم كارگردان مسلمان تربيت كنيم ... مي خواهيم فيلمنامه نويس مسلمان درست كنيم ... فضاي جامعه را اسلامي كنيم؟ ...»[15].
تأكيد رهبر انقلاب بر تربيت نيروهاي مسلمان و ارزشي در مجموعه كارهاي هنري و سينمايي و انتقاد ايشان از وضع موجود بيانگر اين قضيه است كه دانشگاه ها نيز در اين امر كوتاهي هايي نموده اند كه البته اميد است باتوجه به تغيير و تحولات مديريتي اخير در سطح كشور اين روند نيز تغيير كند. البته به اين امور بايد ضعف برخي از مديران مربوط در امر نظارت و بازرسي و ارزشيابي را نيز افزود كه برخورد جدّي و شايسته اي روند توليد و پخش فيلم هاي مبتذل انجام نمي دهند.
معرفي منابع جهت مطالعة بيشتر:
1. تبليغات (هنر و رسانه) از ديدگاه امام خميني (ره)، تبيان، دفتر بيست و سوّم.
2. پايان داستان غم انگيز، حميد رسايي، دفتر اوّل، انتشارات وثوق.
--------------------------------------------------------------------------------
[1]. حديث ولايت، ج 9، ص 203.
[2]. صحيفة نور، ج 19، ص 109.
[3]. همان، ج 5، ص 203.
[4]. همان، ج 12، ص 103.
[5]. همان، ج 12، ص 104.
[6]. همان، ج 12، ص 103.
[7]. همان، ج 8، ص 201.
[8]. حديث ولايت، ج 5، ص 60.
[9]. صحيفة نور، ج 3، ص 92.
[10]. حديث ولايت، ج 5، صص 65- 66.
[11]. همان، ج 9، ص 207.
[12]. رسايي، حميد، پايان داستان غم انگيز، دفتر اوّل، ص 203.
[13]. مهاجراني، سيّد عطاء الله، استيضاح، ص 116- 117.
[14]. همان، ص 156.
[15]. رسايي، حميد، پيشين، ص 203.