پرسش :

چه عواملي باعث ايجاد حادثة كوي دانشگاه شد؟ لطفاً توضيح دهيد.


شرح پرسش :
پاسخ :
حادثة هيجدة تير سال 1378 مشهور به حادثة كوي دانشگاه را مي توان از زواياي مختلفي بررسي كرد، اما چون شما از عوامل ايجادكنندة آن سؤال نموديد، پس به برخي از علل ايجادكنندة آن حادثه كه به علت رعايت اختصار، بحث كمتري را مي طلبد، مي پردازيم. نكته مهم در بررسي علل و عوامل حادثة كوي دانشگاه تقسيم آن واقعه به دو مقطع زماني و بررسي هر كدام به طور جداگانه مي باشد. مقطع اول حدوداً روزهاي هيجده، نوزده و بيست تير ماه را در بر مي گيرد و مقطع دوم شامل اواخر روز بيستم و روزهاي 21 و 22 تيرماه 78 مي شود. البته اين دو مقطع به طور كامل از هم جدا نيستند، اما براي بررسي منصفانه تر بحث از هركدام به طور جداگانه به صواب نزديك تر است. برخي از علل مقطع اول كه بيشتر رنگ و بوي اعتراض دانشجويي داشت عبارتند از:
الف. توقيف روزنامه سلام و اعتراض دانشجويان به مجلس شوراي اسلامي دورة پنجم اصلاحية قانون مطبوعات را به تصويب رساند، روزنامة سلام در اعتراض و نقد اين مصوبة مجلس، آن را طرح و پيشنهاد سعيد اسلامي (امامي) دانست و براي اثبات ادعاي خود در صفحة اول روزنامه، يك سند محرمانه از وزارت اطلاعات را به چاپ رساند كه به دنبال آن روزنامة سلام توقيف و تعطيل گرديد، در شب 17 تيرماه در اعتراض به تعطيلي روزنامة سلام يك راهپيمايي شبانه در كوي دانشگاه صورت گرفت كه 40-50 نفر شروع و با گردش در محوطة خوابگاه ها بر تعدادشان افزوده شد، كه با بيرون رفتن دانشجويان از كوي دانشگاه و دادن برخي شعارهاي تند، درگيري با نيروي انتظامي، وارد شدن نيروي انتظامي به كوي و دخالت افراد غيرمسئول و... درگيري تشديد و اوضاع وخيم گرديد و حوادث روزهاي بعد را در پي داشت.
ب. نقش مطبوعات در زمينه سازي، تشديد و گسترده گي حادثه: يكي از علل بروز و تشديد حادثه كوي، عملكرد برخي روزنامه ها در آن برهه زماني بود، به عنوان مثال در يكي از روزنامه هاي صبح 17 تير، يعني صبح روزي كه در شب آن، وقايع شروع شد، در مطلبي با عنوان «سخن امروز» مي نويسد: «به ياد داشته باشيم كه بازي دموكراسي اگرچه بازي ناميده مي شود ولي اگر قواعد آن را پذيرفتيم ديگر فقط يك بازي نيست. رأي مردم به جمهوري رأي به قواعد دموكراسي است و اگر اين قواعد چه در مطبوعات و چه در انتخابات در هم شكسته شود آنگاه سياست ورزي به پايان مي رسد... .»[1] در اين مقاله تصويب اصلاحيه مطبوعات و تعطيلي روزنامه سلام پايان سياست ورزي اعلام شده است به عبارت ديگر زمان حل مسائل با بحث و گفتگو اتمام شده دانسته، آيا نويسنده اين مقاله و امثال آن، كه زياد هم بودند، از مسائل شب آن روز خبر داشتند يا به طور اتفاقي اين مطالب را مي نوشتند؟ همچنين روزنامه ها با چاپ عكسهاي تحريك كننده، مثلاً افراد با چهره هاي خونين، در صفحات اول خود و ارائه آمار كشته هاي متعدد در درگيري ها، تأثير بسزائي بر روند حوادث داشتند، هر چند بسياري از خبرهايشان بعد از 24 ساعت يا بيشتر تكذيب يا كذب بودنش مشخص مي شد اما با توجه به جو ملتهب آن زمان، 24 ساعت براي ايجاد حوادث ناگوار و تشديد اغتشاشات به وسيله انتشار يك خبرِ كذبِ تهييج كننده، زمان بسيار زيادي بود، به عملكرد اين سري مطبوعات، عملكرد رسانه هاي خبري بيگانگان را بايد اضافه نمود كه با حجم وسيعي در سطح جهان نه تنها به بيان وقايع تهران اكتفا نمي نمودند بلكه در قالبِ خبر، تحليل ارائه مي دادند و خط سير حوادث را مشخص مي كردند به هر حال نقش مؤثر برخي مطبوعات داخلي و رسانه هاي خارجي در زمينه سازي و تشديد حادثه قابل انكار نيست.
ج. اختلافات جناحي: به يقين يكي از علل اصلي بروز حادثه كوي دانشگاه را بايد تشديد منازعات جناحي دانست، اين نزاعها و اختلافات گاه به حدي مي رسيد كه جناحهاي مختلف به عمد يا سهو، منافع و مطامع جناحي و گروهي را و غلبه بر رقيب را به مصالح كشور و حفظ حيثيت نظام اسلامي ترجيح مي دادند. استفاده برخي اصطلاحات در آن زمان مثل توپخانه تبليغاتي، فتح خاكريزها، هر كس با ما نيست بر عليه ماست و...نشانگر اين واقعيت بود كه برخي جناحهاي مطرح كشور به جاي انجام مباحثات سياسي با يكديگر نوعي جنگ براه انداخته اند و در طرح ريزي اقدامات خود نيز از بازيهاي جنگي استفاده مي نمايند و طرف مقابل خود را در حد يك دشمن تلقي مي كنند و سعي دارند با ايجاد درگيري و بحران و افزايش قدرت خود در حين بحرانها و فشار بر رقيب به خواسته ها و امتيازات دلخواه خود برسند، اين مناقشات گروهي و جناحي كه به اقشار مختلف از جمله دانشجويان كشيده شده بود، زمينه ساز و فرصت آفرين براي دشمنان جهت ايجاد بحران و ناامني در كشور شد. در همين رابطه مقام معظم رهبري در بيانات 21/4/78خود پيرامون قضيه كوي دانشگاه بحث وجود دشمن و استفاده دشمن از اختلافات سياسي جناحها و سوءاستفاده از فضاي دانشگاهها و دانشجويان را ملموس كرده، مي فرمايند: «... آقاياني كه سردمداران خطوط سياسي و گرايشهاي سياسي هستند، حالا برسيد به اين حرفي كه ما مي گوييم، شما خوديها وقتي سر قضاياي بيهوده اين طور با هم درگير مي شويد،‌ دشمن سوء استفاده مي كند، بفرماييد، اين يك نمونه، ديديد دشمن چه طور استفاده كرد؟! ديديد دشمن چگونه نيش خود را زد؟ اختلافات سليقه اي و سياسي را كنار بگذارند. البته ما اصرار نداريم كه همه يك طور فكر كنند من به يك جريان سياسي خاص اشاره نمي كنم، خطاب من به همه است، براي من آن خط و آن خط و هر خط سياسي و سليقه سياسي ديگر، تفاوت نمي كند براي من مناط و ملاك، راه خدا و راه امام و راه اسلام و حفظ كشور و رعايت مصالح مردم و حفظ آينده كشور مطرح است...».[2] مقطع دوم حادثه كه در روزهاي 20، 21 و 22 تيرماه روي داد با ويرانگري و غارتگري اموال عمومي و خصوصي و ضرب و شتم مردم بي‌گناه همراه بود و حمايت همه‌جانبه و صريح دشمنان خارجي را به دنبال داشت، اين مقطع را نمي توان ادامه اعتراضات دانشجويي دانست بلكه نمونه كاملي از براندازي و تقابل مستقيم با كليت نظام اسلامي بود كه حوادث چند روز قبل آن زمينه بروز و ظهورش را آماده كرده بود و علت اصلي آنرا بايد عداوت و كينه دشمنان از انقلاب اسلامي دانست، در اين مقطع گروههاي ضد انقلاب و اوباش صحنه گردان قضايا شدند و افراد بدسابقه اي همچون منوچهر محمدي و مريم شانسي... كه حلقه اتصال بين عناصر برانداز خارج از كشور با داخل بودند، جريان آشوبها را در دست گرفتند. بهترين دليل بر اين ادعا احساس خطر خود دانشجويان معترض بود كه با مشاهدة اوضاع و احوال، از روز بيستم، با وجود داشتن اعتراض به مسائل پيش آمده، پايان تحصن و اعتراضات خود را اعلام نمودند و حركت خود را از حركت براندازانة دشمنان انقلاب جدا كردند و نهايتاً غائله از بعد فيزيكي در عصر روز 22 تيرماه با فرمان رهبري و حضور بسيجيان پايان يافت و حضور پرشور مردم در راهپيمايي 23 تيرماه در حمايت از نظام و رهبري و محكوميّت غائله آفرينان به ابعاد رواني و اجتماعي سياسي آن پايان داد.
ـ عبرتها
هر چند با گذشت بيش از پنج سال از غائله 18 تير، هنوز بسياري از ابعاد پنهان اين حادثه براي عبرت گيري، به خوبي موشكافي نشده است اما امروز با فرو نشستن موج تبليغات غوغاسالاران فرصت مناسبتري براي موشكافي و بازخواني فتنه 18 تير سال 78 پيش آمده است و ما در اينجا در حد حوصله اين نوشتار به موارد زير بعنوان عبرتها و پندهاي اين حادثه، براي قشر دانشجو، جناحهاي سياسي و مسئولين اشاره مي نمائيم:
الف: جدي گرفتن خطر تجديد نظرطلبان داخلي: در غائله 18 تير، نقش سازمان يافته عناصر سياسي تندرو و ورشكستگان سياسيِ تجديدنظرطلب و ارتباط مستقيم آنها با گروهاي ضدانقلاب خارج از كشور و آمريكا به وضوح معلوم شد، اين عناصر كه مانند ميكروبهاي پنهاني هستند كه در صورت وجود آلودگي و فراهم شدن شرايط آشكار مي شوند و سلامت جامعه را به خطر مي اندازند، در حادثه كوي دانشگاه هم همين نقش را ايفا نمودند، بنابراين بر جناحهاي سياسي دلسوز كشور و دانشجويان آگاه، لازم است كه در حركتها، اعتراضات و فعاليتهاي سياسي خود، مواظب فرصت طلبي اين عناصر باشند تا ناخواسته زمينه ساز و جاده صاف كنِ مقاصد آنها نشوند.
ب: تكيه بر توده مردم در حل مشكلات: حماسه عظيم و بي نظير 23 تير 78 تمامي معادلات و محاسبات غائله آفرينان را خنثي نمود، اين حضور در حالي بود كه بسياري از گروهها و دسته هاي سياسي در مورد حضور مردم در 23 تير در شك و ترديد بسر مي بردند و حتي روز قبل از آن، جرأت دادن يك اطلاعيه براي حمايت و دعوت به حضور در راهپيمايي فردا را از طرف گروه متبوع خود نداشتند اما با مشاهدة موج ميليوني مردم مثل قطره اي خود را به درياي خروشان مردمي رساندند و اين مسئله مؤيد ديگري است كه در بحرانها و غائله ها رمز موفقيت تكيه بر آحاد مردم و نيروي عظيم آنها است لذا بر مسئولين و قشر تحصيلكرده است بجاي تكيه بر گروههاي خاص و احزاب سياسي، نيروي قدرتمند مردم را صادقانه تكيه گاه خود قرار دهند.
ج: عدم اعتماد به سياسيون بي تقوا: در ايجاد و گسترش حادثه 18 تير، برخي از سياسيون ظاهر صلاح كه بعضاً هم داراي مسئوليتي در دولت بودند، نقش داشتند، اين افراد چنان حريص بر كسب قدرت و حفظ منافع گروهي و فردي خود بودند كه براي رسيدن به مقاصدشان، كه از جمله آنها فتح قوه مقننه بود، حاضر شدند هزينه هاي سنگيني را بر نظام اسلامي و كشور وارد كنند و اقتدار نيروي انتظامي، سلامت جسمي و روحي دانشجويان را فداي مطامع خود كنند، بنابراين به نظر مي رسد شناسايي و طرد افراد بي تقوا و سياسيكار بر قشر جوان دانشجو، مسئولين دلسوز نظام و افراد صادق در گروههاي سياسي لازم است تا ناخواسته آتش بيار معركه هوا و هوسهاي آنها نشوند.
د: نقش بي بديل ولايت فقيه در حل معضلات و بحرانها: در غائله 18 تير در حاليكه برخي از مسئولين در فكر استعفا و شانه خالي كردن از مسئوليت بودند و برخي ديگر با ساده انديشي برخوردهاي سستي را از خود بروز مي دادند، رهبر انقلاب با برخوردهاي حكيمانه ضمن دلجويي از دانشجويان و جدا نمودن صف آنها از صف ضدانقلاب با يك پيام بسيجيان و مردم را به صحنه آورد و فتنه را خاموش و دشمنان را كه در تدارك جشن پيروزي بودند، براي بار ديگر مأيوس كرد. لذا حفظ و تقويت ولايت فقيه براي جناحهاي سياسي، دانشجويان و همه مردم و مسئولين، اگر خواستار حففظ دين، انقلاب و كشور هستند يك امر ضروري و غير قابل انكار است.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. مقاله بازخواني فتنه 18 تير ماه، روزنامه جمهوري اسلامي، 18/4/83.
2. وحدت مواضع امام و رهبري.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . روزنامه كيهان، 27/4/78، شماره 16558، ص 7.
[2] . باقري، سيامك، وحدت مواضع امام و رهبري، رفتار جناحها، تهران، اداره سياسي نمايندگي ولي فقيه در سپاه، 1379، ص 154.