پرسش :

اگر نبي اكرم خاتم النبيين بوده است پس با رفتن او ولايت خاتمه يافته است و نبايد بعد از آن حضرت براي كسي ولايت قائل شد پس چرا براي فقها ولايت قائل مي شويد؟


شرح پرسش :
پاسخ :
ولايت شرعي به معني سرپرستي و اداره ديني و دنيائي جامعه اسلامي در زمان حيات حضرت رسول ـ صلي الله عليه و آله ـ منحصر به شخص ايشان بود. امّا خداوند متعال براي دوره پس از رحلت ايشان، ولايت را به ائمه معصومين ـ عليهم السلام ـ واگذار نموده است. آيات متعددي از آيات قرآن مجيد به اين موضوع تصريح دارد. از جمله: 1ـ آيه ولايت: (إنما وليكم اللّه و رسوله و الذين آمنوا الذين يقيمون الصلاه و يؤتون الزكاه و هم راكعون)[1] يعني همانا فقط ولي شما، خدا و پيامبرش و كساني هستند كه ايمان آورده، همان اشخاصي كه اقامه نماز مي كنند و زكات مي پردازند. در حالي كه در ركوع هستند. در اين آيه شريفه صاحبان ولايت را اشخاص متعددي دانسته است 1ـ خدا 2ـ پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ 3ـ امام علي ـ عليه السلام ـ . در اين آيه شريفه عبارت و الذين آمنوا الذين يقيمون الصلاه...، بنا بر تفاسير متعدد اهل تسنن و تشيع درباره امام علي ـ عليه السلام ـ نازل شده است.[2]
2ـ آيه ابلاغ: (يا ايها الرسول بلغ ما انزل اليك من ربك و ان لم تفعل فما بلّغت رسالته و اللّه يعصمك من الناس[3]، اي رسول آن چه را كه از ناحيه پروردگارت به تو نازل شده ابلاغ كن و اگر انجام ندهي رسالت الهي را انجام نداده اي و خداوند تو را از (شرّ) مردم حفظ خواهد كرد. اين آيه شريفه ابلاغ مطابق روايات شيعه و سني در روز غدير خم نازل شده و در اين روز به شهادت شيعه و سنّي، پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ امام علي ـ عليه السلام ـ را به ولايت و جانشيني بعد از خويش از طرف خداوند منصوب فرمودند.[4]
3ـ آيه اطاعت: يا ايها الذين آمنوا اطيعوا اللّه و اطيعوا الرسول و اولي الأمر منكم[5] ؛ اي كساني كه ايمان آورده ايد خدا و رسول و اولي الأمر را اطاعت كنيد. در اين آيه شريفه اطاعت مطلق از اولي الأمر مثل اطاعت از پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ واجب شمرده شده است. علّت وجوب اين اطاعت مطلق بخاطر همان ولايتي است كه اولي الأمر دارا مي باشد. به عبارت ديگر اگر اولي الأمر داراي ولايت الهي نبود، اطاعتش نيز واجب نبود. در ديدگاه شيعه اولي الأمر همان ائمه معصوم مي باشند. نيز از امام باقر و صادق -عليهما السلام- نقل شده است: ان اولي الأمر هم الأئمه من آل محمد اوجب اللّه طاعتهم بالاطلاق كما اوجب طاعته و طاعة رسوله و لا يجوز ان يوجب اللّه طاعة احد علي الاطلاق الا من ثبتت عصمته[6]، اولي الأمر فقط امامان از آل محمد ـ صلي الله عليه و آله ـ مي باشند. خداوند اطاعت اينان را مطلقا واجب فرموده اند. همچنان كه طاعت خودش و رسولش را واجب كرد و جايز (ممكن) نيست كه خداوند طاعت احدي را مطلقا واجب بگرداند مگر اين كه عصمت آن شخص ثابت شود. بنا بر اين، اين آيات و نظائر آن، ولايت ائمه معصومين ـ عليهم السلام ـ و جانشيني آن ها را پس از پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ اثبات مي كند. علاوه بر آيات مذكور، روايات متعددي ولايت ائمه ـ عليهم السلام ـ را نيز ثابت مي كند از جمله:
1ـ حديث ثقلين، عن النبي ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ : اني تارك فيكم الثقلين كتاب اللّه و عترتي اهل بيتي،[7] پيامبر فرمود: دو چيز گرانبها را در ميان شما به جاي مي گذارم. يكي كتاب خدا و ديگري عترت من از اهل بيتم.
در اين حديث شريف عترت پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ همسنگ قرآن مجيد قرار داده شده، يعني همانطور كه بايد از قرآن مجيد تبعيت و اطاعت كامل نمود، بايد از عترت پيامبر نيز اطاعت كامل نمود و اين نيست مگر بخاطر ولايتي كه اينان دارند.
2ـ حديث منزلت: پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ به علي ـ عليه السلام ـ فرمود: انت منّي بمنزله هارون من موسي الا انه لا نبي بعدي.[8] نسبت تو به من مانند نسبت هارون به موسي است مگر اين كه بعد از من پيامبري نخواهد بود. مي دانيم كه هارون جانشين و خليفه حضرت موسي ـ عليه السلام ـ بود و پس از موسي مقام ولايت را بر عهده داشت پيامبر نيز مقام ولايت را به اذن الهي پس از خويش به امام علي ـ عليه السلام ـ واگذار كردند. 3ـ حديث انذار; پس از نزول آيه شريفه و انذر عشيرتك الاقربين؛[9] پيامبر خويشان نزديك خود را جمع نمود و پس از اعلام رسالت به آنان فرمود: فايّكم يوازرني علي هذا الأمر علي أن يكون أخي و وصي و خليفتي فيكم[10]؛ كدام يك از شما مرا كمك مي كند بر اين امر نبوت تا اين كه (در عوض) برادر من و وصي من و جانشين من باشد؟ كه امام علي ـ عليه السلام ـ در اين مجلس بلند شد و اعلام آمادگي كرد و پيامبر اين مقام را به او اعطا كرد.
پس از اثبات مقام ولايت ائمه ـ عليهم السلام ـ اين موضوع قابل پي گيري است كه آيا ائمه ـ عليهم السلام ـ براي عصر غيبت جانشيناني براي خود و رهبراني براي مردم منصوب فرموده اند يا خير؟ با نگاهي به روايات اسلامي در مي يابيم كه ائمه ـ عليهم السلام ـ به اذن الهي در عصر غيبت مردم را در اين امر مهم رها نكرده و دستوراتي و راهنمائي هايي براي مردم ارائه فرموده اند. از آن جمله: 1ـ روايت مقبوله عمر بن حنظله است كه امام صادق مي فرمايند: «... فإنّي جعلته (فقهاي جامع الشرايط) عليكم حاكماً»[11] من فقهاي جامع الشرائط را بر شما حاكم قرار دادم كلمه حاكم در كلام امام ـ عليه السلام ـ دلالت بر وجود ولايت براي فقيه جامع الشرائط دارد.
2ـ توقيع شريف و مبارك امام زمان ـ عليه السلام ـ «و امّا الحوادث الواقعه فارجعوا فيها الي روا حديثنا فانّهم حجتي عليكم و انا حجه الله عليهم» در مسائل مهم (اجتماعي ـ سياسي) به راويان حديث ما (فقهاء جامع الشرائط) مراجعه كنيد كه اينان (فقهاء) حجت من بر شما و من حجت خداوند هستم. اين احاديث و نظائر آن[12] كه مجال طرح آن نمي باشد. دلالت بر نصب فقهاء بعنوان ولي مردم در عصر غيبت مي كند. بنا بر اين، اين كه پيامبر اسلام ـ صلي الله عليه و آله ـ خاتم النبيين است مورد قبول همه مسلمين مي باشد. امّا اين كه بعد از ايشان كسي داراي مقام ولايت شرعي نمي باشد، كلام صحيحي نيست زيرا در هر عصري بايد يك رجل الهي، مسئوليت زعامت و ولايت مسلمين را بر دوش بكشد تا دين اسلام همواره پويائي خود را حفظ كرده و به نحو احسن قوانين اسلامي اجراء شود.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . مائده/55.
[2] . حلّي، كشف المراد في شرح تجريد الاعتقاد، ص 394.
[3] . مائده/67.
[4] . مطهري، مرتضي، مجموعه آثار ج 4، ص 853 (بحث امامت و رهبري).
[5] . نساء/59.
[6] . مجمع البيان، ج 4 ـ 3، ص 100 و الميزان، ج 4، ص 389.
[7] . البرهان في تفسير القرآن، ج 1، ص 9.
[8] . كشف المراد في شرح تجويد الاعتقاد، ص 395 و مطهري، مرتضي، مجموعه آثار، ج4، ص822.
[9] . شعراء/214.
[10] . سيره ابن هشام، ج 1، ص 280 و الكامل ابن اثير، ج 2 و احقاق الحق، ج 4، ص 62.
[11] . احقاق الحق، ج 4، ص 62.
[12] . ر.ك: كتاب ولايت فقيه امام خميني(ره).