پرسش :
اپوزيسيون به چه معناست؟ لطفاً توضيحاتي بدهيد؟
شرح پرسش :
پاسخ :
اُپوزيسيون[1]، در زبان فرانسه، به معناي «مخالفت» يا «مخالفان» و در معناي وسيع كلمه عبارتست از كوشش اتحاديه ها، حزبها، گروهها، دسته ها و افراد براي دستيابي به هدفهايي در جهت مخالفِ هدفهاي دارندگان قدرتِ سياسي، اقتصادي و اجتماعي؛ خواه با استفاده از شيوه هاي پارلماني خواه با شيوه هاي ديگر، در معناي محدود، «اپوزيسيون» نامي است براي گروهي كه در نظام هاي پارلماني به موجب قانون اساسي موجوديت آن به رسميت شناخته شده و در پارلمان گروهي را تشكيل مي دهد كه به هيات حاكم پيوسته نيست و از آن حمايت نمي كند، ولي با اين حال، خود را به يك قانون اساسي وفادار مي داند. اپوزيسيون پارلماني با شركت در گفت و گوهاي مجلس و با شور قانوني، مطابق شرايطي كه قانون اساسي معين كرده است، در كار هيات حاكمه نظارت مستقيم دارد و افكار عمومي را در جريان مي گذارد. مهم ترين وظيفة اپوزيسيون آن است كه به انتخاب كنندگان امكاناتِ انتخاب ديگري را نشان دهد و از اين راه امكان انتخابات درست تر را فراهم كند. اپوزيسيون مظهر حكومت احتماليِ آينده است. اين گونه اپوزيسيون جزء مكمّلِ نظامهاي پارلماني در كشورهاي سنتي ليبرال، مانند انگلستان، فرانسه و سوئد است كه معمولاً دو حزب اصلي در آنها وجود دارد كه به نوبت نقش حاكم و اپوزيسيون را به عهده مي گيرند. در نظام هاي يك حزبي اپوزيسيون به صورت رسمي و قانوني وجود ندارد. در اين نظام ها هرگونه مخالفت با حزب و دولت حاكم مخالفت با نظم عمومي و قانون اساسي شمرده مي شود.
در امريكا، به سبب نظام رياست جمهوري، وجود يك اكثريت يك دست در پارلمان ضروري نيست و نامتمركز بودن حزبها تشكيل فراكسيونهاي يكپارچه را ناممكن كرده است و به همين دليل، در امريكا اپوزيسيون به عنوان يكي از نهادهاي مربوط به قانون اساسي وجود ندارد، و به علت در كار نبودن يكپارچگي فراكسيوني در آن كشور، در مسائل اساسي نمي توان از وجود اپوزيسيون، به معناي محدود كلمه، سخن گفت. نظام هاي رياست جمهوري اين امكان را مي دهد كه اكثريت پارلماني از يك حزب باشد و رئيس جمهور از حزب ديگر و اين دو با يكديگر همكاري كنند و اين وضع بارها در آن كشور پديد آمده است.
نخستين اپوزيسيونِ سياسي در سده هاي هجدهم ميلادي در انگلستان با دو گروه (ويگ ها و توري ها) پديد آمد كه از نظر منشاء اجتماعي اختلاف اساسي نداشتند و در بسياري موارد با هم ديگر هم صدا بودند و جنگ اكثريت و اقليت ميان آن دو و جابجا شدن حزب حاكم و حزب مخالف بيشتر جنبة اختلاف نظر سياسي شخصي داشت تا معناي كلي سياسي.
در يك نظام كامل حكومت پارلماني، اپوزيسيون وظايفي را به انجام مي رساند كه در نظرية كلاسيك «تفكيك قوا» براي پارلمان در نظر گرفته شده است، زيرا از زماني كه نظام پارلماني شكل گرفت، همواره رئيس دولت و رهبر اكثريت پارلماني يكي يا باهم متحد بوده اند و اين يگانگي مي تواند نقش پارلمان را، كه نظارت بر اجراي قانون و وضع قوانين مطابق قانون اساسي است، خراب كند؛ از اين رو، اپوزيسيون وسيله اي مؤثر براي نظارت بر قوة مجريّه به شمار مي آيد.[2]
--------------------------------------------------------------------------------
[1]. opposition
[2]. آشوري، داريوش، دانشنامه سياسي، تهران، انتشارات مرواريد، 1373، ص8.
اُپوزيسيون[1]، در زبان فرانسه، به معناي «مخالفت» يا «مخالفان» و در معناي وسيع كلمه عبارتست از كوشش اتحاديه ها، حزبها، گروهها، دسته ها و افراد براي دستيابي به هدفهايي در جهت مخالفِ هدفهاي دارندگان قدرتِ سياسي، اقتصادي و اجتماعي؛ خواه با استفاده از شيوه هاي پارلماني خواه با شيوه هاي ديگر، در معناي محدود، «اپوزيسيون» نامي است براي گروهي كه در نظام هاي پارلماني به موجب قانون اساسي موجوديت آن به رسميت شناخته شده و در پارلمان گروهي را تشكيل مي دهد كه به هيات حاكم پيوسته نيست و از آن حمايت نمي كند، ولي با اين حال، خود را به يك قانون اساسي وفادار مي داند. اپوزيسيون پارلماني با شركت در گفت و گوهاي مجلس و با شور قانوني، مطابق شرايطي كه قانون اساسي معين كرده است، در كار هيات حاكمه نظارت مستقيم دارد و افكار عمومي را در جريان مي گذارد. مهم ترين وظيفة اپوزيسيون آن است كه به انتخاب كنندگان امكاناتِ انتخاب ديگري را نشان دهد و از اين راه امكان انتخابات درست تر را فراهم كند. اپوزيسيون مظهر حكومت احتماليِ آينده است. اين گونه اپوزيسيون جزء مكمّلِ نظامهاي پارلماني در كشورهاي سنتي ليبرال، مانند انگلستان، فرانسه و سوئد است كه معمولاً دو حزب اصلي در آنها وجود دارد كه به نوبت نقش حاكم و اپوزيسيون را به عهده مي گيرند. در نظام هاي يك حزبي اپوزيسيون به صورت رسمي و قانوني وجود ندارد. در اين نظام ها هرگونه مخالفت با حزب و دولت حاكم مخالفت با نظم عمومي و قانون اساسي شمرده مي شود.
در امريكا، به سبب نظام رياست جمهوري، وجود يك اكثريت يك دست در پارلمان ضروري نيست و نامتمركز بودن حزبها تشكيل فراكسيونهاي يكپارچه را ناممكن كرده است و به همين دليل، در امريكا اپوزيسيون به عنوان يكي از نهادهاي مربوط به قانون اساسي وجود ندارد، و به علت در كار نبودن يكپارچگي فراكسيوني در آن كشور، در مسائل اساسي نمي توان از وجود اپوزيسيون، به معناي محدود كلمه، سخن گفت. نظام هاي رياست جمهوري اين امكان را مي دهد كه اكثريت پارلماني از يك حزب باشد و رئيس جمهور از حزب ديگر و اين دو با يكديگر همكاري كنند و اين وضع بارها در آن كشور پديد آمده است.
نخستين اپوزيسيونِ سياسي در سده هاي هجدهم ميلادي در انگلستان با دو گروه (ويگ ها و توري ها) پديد آمد كه از نظر منشاء اجتماعي اختلاف اساسي نداشتند و در بسياري موارد با هم ديگر هم صدا بودند و جنگ اكثريت و اقليت ميان آن دو و جابجا شدن حزب حاكم و حزب مخالف بيشتر جنبة اختلاف نظر سياسي شخصي داشت تا معناي كلي سياسي.
در يك نظام كامل حكومت پارلماني، اپوزيسيون وظايفي را به انجام مي رساند كه در نظرية كلاسيك «تفكيك قوا» براي پارلمان در نظر گرفته شده است، زيرا از زماني كه نظام پارلماني شكل گرفت، همواره رئيس دولت و رهبر اكثريت پارلماني يكي يا باهم متحد بوده اند و اين يگانگي مي تواند نقش پارلمان را، كه نظارت بر اجراي قانون و وضع قوانين مطابق قانون اساسي است، خراب كند؛ از اين رو، اپوزيسيون وسيله اي مؤثر براي نظارت بر قوة مجريّه به شمار مي آيد.[2]
--------------------------------------------------------------------------------
[1]. opposition
[2]. آشوري، داريوش، دانشنامه سياسي، تهران، انتشارات مرواريد، 1373، ص8.
تازه های پرسش و پاسخ
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}