پرسش :
تاريخچة تفسير موضوعي را بيان كرده و ادله مخالفين و موافقين اين تفسير را بيان كنيد؟
شرح پرسش :
پاسخ :
منظور از تفسير موضوعي آن است كه آيات مختلفي كه دربارة يك موضوع در سراسر قرآن مجيد در حوادث و فرصتهاي مختلف نازل شده، جمع آوري شده تا از مجموع آن نظر قرآن دربارة آن موضوع روشن گردد.
در مورد تاريخچة تفسير موضوعي مي توان به دو ديدگاه اشاره نمود.
الف: در تفاسير گذشته، اگر چه تفسير به اين نام كمتر به چشم مي خورد ولي مي توان مشابه حركت معاصر در تفسير موضوعي را در زمانهاي گذشته نيز جستجو نمود.
ب: اين كه بگوئيم به طور كلي تفسير موضوعي يك اصطلاح مستحدث و پديدة نوظهوري است و ريشه يابي تاريخي آن امر عبثي است.[1] البته تفسير موضوعي را به دو قسم مي توان لحاظ نمود:
1.منظور از تفسير موضوعي قرآن، تفسير تمامي قرآن به روش موضوعي و احصاء تمامي موضوعات اين كتاب مقدّس باشد. بديهي است كه اگر مراد از تفسير موضوعي، همين قسم باشد مي توان گفت كه تاريخچه اين نوع از تفسير مربوط به همين عصر مي باشد. مانند تفسير موضوعي قرآن، اثر آيت الله جوادي آملي.
2. حتي پرداختن به يكي از موضوعات قرآني و نه همة موضوعات آن را بتوان تفسير موضوعي نام نهاد در اين صورت بايد گفت: تفسير موضوعي به معناي فراهم آوردن آيات مشابه (در لفظ و محتوا) و هم مضمون كه مجموع آنها را در يك جا دسته بندي نموده و دربارة آن به بحث و بررسي پرداخته شود، امري است كه سابقة طولاني دارد مثل آيات الاحكام محمد بن صائب كلبي متوفاي 146 هجري قمري.[2]
همچنين اگر پرداختن به يك موضوع از موضوعات قرآني را، تفسير موضوعي بدانيم بايد بگوئيم كه تاريخچة آن حتي به روايات معصومين ـ عليهم السّلام ـ مي رسد. چنانكه در حديث شريفي در اصول كافي، حضرت موسي بن جعفر ـ عليه السّلام ـ خطاب به هشام بن الحكم، در موضوع اهل عقل و فهم، استناد به آياتي از قرآن كريم مي كند.[3] و نيز در حديث ديگري در كتاب بحارالانوار از وجود مقدّس پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ كه خطاب به ابن مسعود مي باشد به بررسي چند موضوع با استناد به آيات قرآن مي پردازد.[4] و نيز از جمله علمايي كه در اين موضوع پيشگام بودهاند مرحوم مجلسي است كه در ابتداي هر يك از فصول بحارالانوار، آيات مربوط به آن موضوع را جمع آوري كرده، سپس يك ديد كلي به همة آنها مي افكند و در برخي موارد نظرات مفسران مهم را نقل كرده و در تفسير آن آيات مي كوشد.[5] ولي با اين همه بايد اعتراف كرد كه هر يك از اين كتابها، ناظر به تفسير موضوعي در يك زمينة محدود و معين است و هيچ كدام تفسيري جامع پيرامون تمام يا بيشتر موضوعات مهم قرآني به حساب نمي آيد. امّا در مورد مخالفين و موافقين تفسير موضوعي قرآن، اگرچه احصاء نمودن همة آنها مشكل است ولي از بين مخالفين نظرات سه نفر بيان مي شود كه بر اين روش از تفسير اشكالاتي وارد نموده اند.
1.دكتر سيد محمد باقر حجتي.[6]
2. حميد زنجاني.[7]
3. سيد محمد موسوي خوئيني ها.[8]
عمده دليل مخالفين، اين است كه: اگر جايگاه آيه را در نظر نگيريم و مجرد از ماقبل و مابعد به آن بپردازيم و با آيات ديگري كه آنها هم مجرد از ماقبل و مابعد خود شده، كنار هم قرار دهيم آيا همان معنايي را خواهد رساند كه اين آيه را در ارتباط با طرح كلي و تربيتي قرآن در نظر مي گيريم؟[9]
استاد عبدالكريم بي آزار شيرازي در اين زمينه به مقالة پروفسور عرفان شهيد، استناد مي نمايدكه: توجه به همبستگي آيات سوره در تفسير قرآن، بسيار حائز اهميت است؛ زيرا تجزية آيات قرآن و تفسير هر يك جداي از تمامي آن، بيش از هر چيز براي قرآن زيان آور است.[10]
و از ميان موافقين اين نوع تفسير، نيز سه نفر را نام برده كه خود صاحب تفسير موضوعي در اين عصر مي باشند. البته ادلة موافقين، تفسير موضوعي اين است که اين نوع از تفسير در خود روايات ائمه معصومين ـ عليهم السّلام ـ ريشه دارد.
اهم تفاسير موضوعي اين دوره عبارتند از:
1.مفاهيم القرآن، تأليف آيت الله جعفر سبحاني و ترجمة آن با عنوان منشور جاويد قرآن.
2. تفسير موضوعي قرآن، تأليف آيت الله جوادي آملي.
3.تفسير پيام قرآن، آيت الله مكارم شيرازي با همكاري چند نفر ديگر.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1.روش ها و گرايش هاي تفسيري، حسين علوي مهر.
2. تفسير موضوعي قرآن، ج 1، عبدالله جوادي آملي.
3. پيام قرآن، ج 1، ناصر مكارم شيرازي و همكاران.
4. دربارة شناخت قرآن، محمد علي گرامي.
5. منشور جاويد، ج 1، جعفر سبحاني.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . ر.ك: علوي مهر، حسين، روش ها و گرايش هاي تفسيري، انتشارات اسوه، ص 365.
[2] . ر.ك: همان.
[3] . كليني، الكافي، انتشارات تحقيق علي اكبر غفاري، دارالكتب الاسلامية، ج 1، ص 13.
[4] . مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، چاپ بيروت، ج 74، ص 92، باب 5، حديث 1.
[5] . ايزدي مباركه، كامران، شروط و آداب تفسير و مفسر، انتشارات امير كبير، ص 368.
[6] . ر.ك: كيهان فرهنگي، سال 6، شمارة 1، ص 5.
[7] . زنجاني، حميد، مباني و روشهاي تفسير قرآن، انتشارات وزارت ارشاد، چاپ اول، ص 188.
[8] . مجلة حوزه، قم، دفتر تبليغات اسلامي، شمارة 37 ـ 38، ص 73، مصاحبه با حجة الاسلام سيد محمد موسوي خوئيني ها.
[9] . مجلة حوزه، همان.
[10] . مقالات و بررسيها، دفتر 48 ـ 47، ص 124، مقالة نطق و تكلم در قرآن.
منظور از تفسير موضوعي آن است كه آيات مختلفي كه دربارة يك موضوع در سراسر قرآن مجيد در حوادث و فرصتهاي مختلف نازل شده، جمع آوري شده تا از مجموع آن نظر قرآن دربارة آن موضوع روشن گردد.
در مورد تاريخچة تفسير موضوعي مي توان به دو ديدگاه اشاره نمود.
الف: در تفاسير گذشته، اگر چه تفسير به اين نام كمتر به چشم مي خورد ولي مي توان مشابه حركت معاصر در تفسير موضوعي را در زمانهاي گذشته نيز جستجو نمود.
ب: اين كه بگوئيم به طور كلي تفسير موضوعي يك اصطلاح مستحدث و پديدة نوظهوري است و ريشه يابي تاريخي آن امر عبثي است.[1] البته تفسير موضوعي را به دو قسم مي توان لحاظ نمود:
1.منظور از تفسير موضوعي قرآن، تفسير تمامي قرآن به روش موضوعي و احصاء تمامي موضوعات اين كتاب مقدّس باشد. بديهي است كه اگر مراد از تفسير موضوعي، همين قسم باشد مي توان گفت كه تاريخچه اين نوع از تفسير مربوط به همين عصر مي باشد. مانند تفسير موضوعي قرآن، اثر آيت الله جوادي آملي.
2. حتي پرداختن به يكي از موضوعات قرآني و نه همة موضوعات آن را بتوان تفسير موضوعي نام نهاد در اين صورت بايد گفت: تفسير موضوعي به معناي فراهم آوردن آيات مشابه (در لفظ و محتوا) و هم مضمون كه مجموع آنها را در يك جا دسته بندي نموده و دربارة آن به بحث و بررسي پرداخته شود، امري است كه سابقة طولاني دارد مثل آيات الاحكام محمد بن صائب كلبي متوفاي 146 هجري قمري.[2]
همچنين اگر پرداختن به يك موضوع از موضوعات قرآني را، تفسير موضوعي بدانيم بايد بگوئيم كه تاريخچة آن حتي به روايات معصومين ـ عليهم السّلام ـ مي رسد. چنانكه در حديث شريفي در اصول كافي، حضرت موسي بن جعفر ـ عليه السّلام ـ خطاب به هشام بن الحكم، در موضوع اهل عقل و فهم، استناد به آياتي از قرآن كريم مي كند.[3] و نيز در حديث ديگري در كتاب بحارالانوار از وجود مقدّس پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ كه خطاب به ابن مسعود مي باشد به بررسي چند موضوع با استناد به آيات قرآن مي پردازد.[4] و نيز از جمله علمايي كه در اين موضوع پيشگام بودهاند مرحوم مجلسي است كه در ابتداي هر يك از فصول بحارالانوار، آيات مربوط به آن موضوع را جمع آوري كرده، سپس يك ديد كلي به همة آنها مي افكند و در برخي موارد نظرات مفسران مهم را نقل كرده و در تفسير آن آيات مي كوشد.[5] ولي با اين همه بايد اعتراف كرد كه هر يك از اين كتابها، ناظر به تفسير موضوعي در يك زمينة محدود و معين است و هيچ كدام تفسيري جامع پيرامون تمام يا بيشتر موضوعات مهم قرآني به حساب نمي آيد. امّا در مورد مخالفين و موافقين تفسير موضوعي قرآن، اگرچه احصاء نمودن همة آنها مشكل است ولي از بين مخالفين نظرات سه نفر بيان مي شود كه بر اين روش از تفسير اشكالاتي وارد نموده اند.
1.دكتر سيد محمد باقر حجتي.[6]
2. حميد زنجاني.[7]
3. سيد محمد موسوي خوئيني ها.[8]
عمده دليل مخالفين، اين است كه: اگر جايگاه آيه را در نظر نگيريم و مجرد از ماقبل و مابعد به آن بپردازيم و با آيات ديگري كه آنها هم مجرد از ماقبل و مابعد خود شده، كنار هم قرار دهيم آيا همان معنايي را خواهد رساند كه اين آيه را در ارتباط با طرح كلي و تربيتي قرآن در نظر مي گيريم؟[9]
استاد عبدالكريم بي آزار شيرازي در اين زمينه به مقالة پروفسور عرفان شهيد، استناد مي نمايدكه: توجه به همبستگي آيات سوره در تفسير قرآن، بسيار حائز اهميت است؛ زيرا تجزية آيات قرآن و تفسير هر يك جداي از تمامي آن، بيش از هر چيز براي قرآن زيان آور است.[10]
و از ميان موافقين اين نوع تفسير، نيز سه نفر را نام برده كه خود صاحب تفسير موضوعي در اين عصر مي باشند. البته ادلة موافقين، تفسير موضوعي اين است که اين نوع از تفسير در خود روايات ائمه معصومين ـ عليهم السّلام ـ ريشه دارد.
اهم تفاسير موضوعي اين دوره عبارتند از:
1.مفاهيم القرآن، تأليف آيت الله جعفر سبحاني و ترجمة آن با عنوان منشور جاويد قرآن.
2. تفسير موضوعي قرآن، تأليف آيت الله جوادي آملي.
3.تفسير پيام قرآن، آيت الله مكارم شيرازي با همكاري چند نفر ديگر.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1.روش ها و گرايش هاي تفسيري، حسين علوي مهر.
2. تفسير موضوعي قرآن، ج 1، عبدالله جوادي آملي.
3. پيام قرآن، ج 1، ناصر مكارم شيرازي و همكاران.
4. دربارة شناخت قرآن، محمد علي گرامي.
5. منشور جاويد، ج 1، جعفر سبحاني.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . ر.ك: علوي مهر، حسين، روش ها و گرايش هاي تفسيري، انتشارات اسوه، ص 365.
[2] . ر.ك: همان.
[3] . كليني، الكافي، انتشارات تحقيق علي اكبر غفاري، دارالكتب الاسلامية، ج 1، ص 13.
[4] . مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، چاپ بيروت، ج 74، ص 92، باب 5، حديث 1.
[5] . ايزدي مباركه، كامران، شروط و آداب تفسير و مفسر، انتشارات امير كبير، ص 368.
[6] . ر.ك: كيهان فرهنگي، سال 6، شمارة 1، ص 5.
[7] . زنجاني، حميد، مباني و روشهاي تفسير قرآن، انتشارات وزارت ارشاد، چاپ اول، ص 188.
[8] . مجلة حوزه، قم، دفتر تبليغات اسلامي، شمارة 37 ـ 38، ص 73، مصاحبه با حجة الاسلام سيد محمد موسوي خوئيني ها.
[9] . مجلة حوزه، همان.
[10] . مقالات و بررسيها، دفتر 48 ـ 47، ص 124، مقالة نطق و تكلم در قرآن.
تازه های پرسش و پاسخ
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}