پرسش :
چرا امام حسین(ع) حجّ خود را نیمه تمام گذاشت و از مکّه در آستانه شروع اعمال حجّ خارج شد؟
شرح پرسش :
پاسخ :
قیام امام حسین برای احیای دین و احکام شریعت اسلام و سنت پیامبر بود؛ بنابراین نه تنها عملی بر خلاف شریعت و احکام الهی اسلام انجام نمی داد ، بلکه حتی مانند ظهر عاشورا تا به خطر افتادن جان نیز بر آن مراقبت داشت؛ بنابراین چگونه می توانست نسبت به مسئله حج و احکام آن در انظار مسلمانانی که از تمام سرزمین های اسلامی به مکه آمده بودند ، بی تفاوت باشد ، یا حتی برخلاف آن عمل نماید؟! به خصوص آنکه حضرت را متهم به خروج بر خلیفه و پیشوای مسلمانان نمودند و انبوهی از مردم را بر ضد حضرت تجهیز کردند.
بنابراین قبل از این که به تحلیل تاریخی مسئله بپردازیم ، باید ابتدا نقل صحیح مسئله را یاد آور شویم و آن این که امام حسین (ع) به احرام حج ، محرم نشده بود و این سخن مشهور که امام حجّ خود را نیمه تمام گذاشت، سخن نادرستى است؛ زیرا امام(ع) در روز هشتم ذى الحجه «یوم الترویه» از مکّه خارج شد.در حالىکه اعمال حجّ - که با احرام در مکّه و وقوف در عرفات شروع مىشود - از شب نهم ذى الحجه آغاز مىشود. البته در برخی کتاب ها آمده که حضرت حج خود را تبدیل به عمره کرد و طواف و سعی انجام داد و از احرام بیرون آمد چون نمی توانست حج خود را تکمیل کند.(1) و این سخن نیز مشهور شده است، ولی بعید به نظر میآید که حضرت به احرام حج، محرم شده باشد چون کسی که می خواهد اعمال حج را انجام دهد، روز هشتم یا نهم ذی الحجه محرم می شود و جهتی برای محرم شدن زودتر از موعد مقرر نیست .
برای تایید این مطلب روایاتی در کافی نقل شده که به برخی اشاره می کنیم :
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) .... فَإِنَّ الْحُسَیْنَ بْنَ عَلِیٍّ (ع) خَرَجَ قَبْلَ التَّرْوِیَةِ بِیَوْمٍ إِلَى الْعِرَاقِ وَ قَدْ کَانَ دَخَلَ مُعْتَمِراً.(2)
امام صادق فرمود : امام حسین(ع) قبل از روز هشتم ذی الحجه از مکه خارج شد در حالی که با احرام عمره ، به قصد انجام عمره وارد مکه شده و عمره انجام داده بود .
نیز فرمود :
«قَدِ اعْتَمَرَ الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ( ع) فِی ذِی الْحِجَّةِ ثُمَّ رَاحَ یَوْمَ التَّرْوِیَةِ إِلَى الْعِرَاقِ وَ النَّاسُ یَرُوحُونَ إِلَى مِنًى وَ لَا بَأْسَ بِالْعُمْرَةِ فِی ذِی الْحِجَّةِ لِمَنْ لَا یُرِیدُ الْحَجَّ ؛ امام حسین در ماه ذی الحجه عمره انجام داد و سپس در روز ترویه (هشتم) به سوی عراق حرکت کرد کسی که نمی خواهد حج انجام دهد می تواند عمره انجام دهد».(3)
این روایات تنها به انجام عمره از طرف امام حسین (ع) اشاره دارد، نه تبدیل حج به عمره، و دلیل دیگری غیر از روایات نداریم بر این که حضرت اعمال حج را شروع کرده بود. بنابراین کلام برخی که فرمودهاند حضرت حج خود را به عمره تبدیل کرد و از مکه خارج شد دلیلی ندارد .
بله، مسلّماً حضرت در هنگام ورود به مکّه، عمره مفرده انجام داده، چه بسا در طول اقامت چند ماهة خود در مکّه و احتمالاً در فاصلههاى مختلف، اقدام به انجام اعمال عمره کرده بود. اما انجام اعمال عمره مفرده، به معناى ورود در اعمال حجّ نیست. شاید وقتی خبردار شد که نیروهای مخفی یزید قصد ترور ایشان را در حرم دارند و تصمیم گرفت به سوی عراق حرکت کند، برای انجام عمره دیگر محرم شد و آن را تکمیل کرد و از احرام خارج شد و در روز ترویه یعنی هشتم ذی الحجه از مکه خارج شد ؛ چون اعمال عمره را در چند ساعت می توان انجام داد وتمام کرد.
از نظر تاریخى بالاخره این پرسش باقى است که با وجود آن که یکى از علل انتخاب مکّه، داشتن فرصت مناسب براى تبلیغ دیدگاه خود بود؛ چرا در این شرایط زمانى ویژه - که اوج حضور حاجیان و بهترین فرصت تبلیغى است – ناگهان مکّه را ترک کرد؟
در پاسخ میتوان اموری را ذکر کرد:
أ) اظهار نارضایتی شدید از حکومت یزید
با توجه به اهمیت حج، و شخصیت امام حسین و بهرهمندی ایشان از پایگاه وسیع اجتماعی، حرکت امام از این که غیر منتظره و برخلاف معمول بود، باعث جلب توجه همگان شد. برای همین پرسش پدید آمد که چرا در حالی که همگان خود را آماده میکردند به عرفات و منا روند و اعمال حج را به جا آورند، فرزند پیامبر و بهترین راهنمای حاجیان و شایستهترین افراد برای انجام مناسک حج، مکه را ترک میکند؟! همو که عاشق و دلباخته معشوق، عبادت و راز و نیاز با خداست. امام بیش از هر فردی دیگری دوست دارد در سرزمین عرفات همراه حاجیان به دعا و مناجات با خدا بپردازد و روز عید قربان اعمال منی را انجام دهد اما چرا این سرزمین دوست داشتنی را ترک میکند؟! حتماً به عنوان اعتراض به حکومت یزید این حرکت صورت گرفته، یا حکومت برای امام مشکلی درست کرده که فرزند فاطمه نتوانسته است در حرم امن الهی، مناسک حج را به جا آورد! حرکت امام، بزرگترین گام تبلیغاتی و فرهنگی در اعتراض به حکومت ستمپیشه و فاسد یزید به شمار میآمد.
ب) توطئه قتل امام:
حرکت امام از مکه به کوفه در روز ترویه برای بسیاری ایجاد سؤال کرد و آنان از حضرت علت این کار را پرسیدند، از جمله ابن عباس، که حضرت فرمود: «کشته شدن در مکانى دیگر براى من دوست داشتنىتر از کشته شدن در مکّه است».(4)
نیز به عبداللَّه بن زبیر فرمود: «به خداوند سوگند! اگر یک وجب خارج از مکّه کشته شوم، براى من دوست داشتنىتر است تا آن که داخل مکّه کشته شوم. به خداوند سوگند! اگر به لانهاى پناه برم، مرا از آن بیرون خواهند کشید تا آن چه را از من مىخواهند، به دست آورند».(5)
نیز به برادرش محمد حنفیه، به صراحت از ترور خویش توسط یزید در محدوده حرم امن الهى سخن به میان آورد .(6) در بعضى از متون به صراحت آمده که یزید، عدهاى را با سلاحهاى فراوان براى ترور امام به مکّه فرستاد.(7)
ج) هتک حرمت حرم:
اگر امام در حرم الهی (مکه) کشته میشد، حرمت حرم شکسته میشد، گرچه در این میان گناه بزرگ از آن قاتلان و جنایتکاران اموى باشد.
حضرت این مطلب را در برخورد با عبداللَّه بن زبیر به صراحت بیان مىدارد.(8)
----------------------------------------------------------------------------------------------------------
پی نوشت ها :
1 – شیخ مفید ، ارشاد، ج 2، ص 68 .
2و3 - کافی ج 4، ص 536.
4- ابن کثیر، البدایة و النهایة، ج 8، ص 159.
5- وقعة الطف، ص 152.
6- سید بن طاووس، لهوف، ص 82..
7- همان،ص82.
8 - ابن اثیر، الکامل فى التاریخ، ج 2، ص 546.
قیام امام حسین برای احیای دین و احکام شریعت اسلام و سنت پیامبر بود؛ بنابراین نه تنها عملی بر خلاف شریعت و احکام الهی اسلام انجام نمی داد ، بلکه حتی مانند ظهر عاشورا تا به خطر افتادن جان نیز بر آن مراقبت داشت؛ بنابراین چگونه می توانست نسبت به مسئله حج و احکام آن در انظار مسلمانانی که از تمام سرزمین های اسلامی به مکه آمده بودند ، بی تفاوت باشد ، یا حتی برخلاف آن عمل نماید؟! به خصوص آنکه حضرت را متهم به خروج بر خلیفه و پیشوای مسلمانان نمودند و انبوهی از مردم را بر ضد حضرت تجهیز کردند.
بنابراین قبل از این که به تحلیل تاریخی مسئله بپردازیم ، باید ابتدا نقل صحیح مسئله را یاد آور شویم و آن این که امام حسین (ع) به احرام حج ، محرم نشده بود و این سخن مشهور که امام حجّ خود را نیمه تمام گذاشت، سخن نادرستى است؛ زیرا امام(ع) در روز هشتم ذى الحجه «یوم الترویه» از مکّه خارج شد.در حالىکه اعمال حجّ - که با احرام در مکّه و وقوف در عرفات شروع مىشود - از شب نهم ذى الحجه آغاز مىشود. البته در برخی کتاب ها آمده که حضرت حج خود را تبدیل به عمره کرد و طواف و سعی انجام داد و از احرام بیرون آمد چون نمی توانست حج خود را تکمیل کند.(1) و این سخن نیز مشهور شده است، ولی بعید به نظر میآید که حضرت به احرام حج، محرم شده باشد چون کسی که می خواهد اعمال حج را انجام دهد، روز هشتم یا نهم ذی الحجه محرم می شود و جهتی برای محرم شدن زودتر از موعد مقرر نیست .
برای تایید این مطلب روایاتی در کافی نقل شده که به برخی اشاره می کنیم :
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) .... فَإِنَّ الْحُسَیْنَ بْنَ عَلِیٍّ (ع) خَرَجَ قَبْلَ التَّرْوِیَةِ بِیَوْمٍ إِلَى الْعِرَاقِ وَ قَدْ کَانَ دَخَلَ مُعْتَمِراً.(2)
امام صادق فرمود : امام حسین(ع) قبل از روز هشتم ذی الحجه از مکه خارج شد در حالی که با احرام عمره ، به قصد انجام عمره وارد مکه شده و عمره انجام داده بود .
نیز فرمود :
«قَدِ اعْتَمَرَ الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ( ع) فِی ذِی الْحِجَّةِ ثُمَّ رَاحَ یَوْمَ التَّرْوِیَةِ إِلَى الْعِرَاقِ وَ النَّاسُ یَرُوحُونَ إِلَى مِنًى وَ لَا بَأْسَ بِالْعُمْرَةِ فِی ذِی الْحِجَّةِ لِمَنْ لَا یُرِیدُ الْحَجَّ ؛ امام حسین در ماه ذی الحجه عمره انجام داد و سپس در روز ترویه (هشتم) به سوی عراق حرکت کرد کسی که نمی خواهد حج انجام دهد می تواند عمره انجام دهد».(3)
این روایات تنها به انجام عمره از طرف امام حسین (ع) اشاره دارد، نه تبدیل حج به عمره، و دلیل دیگری غیر از روایات نداریم بر این که حضرت اعمال حج را شروع کرده بود. بنابراین کلام برخی که فرمودهاند حضرت حج خود را به عمره تبدیل کرد و از مکه خارج شد دلیلی ندارد .
بله، مسلّماً حضرت در هنگام ورود به مکّه، عمره مفرده انجام داده، چه بسا در طول اقامت چند ماهة خود در مکّه و احتمالاً در فاصلههاى مختلف، اقدام به انجام اعمال عمره کرده بود. اما انجام اعمال عمره مفرده، به معناى ورود در اعمال حجّ نیست. شاید وقتی خبردار شد که نیروهای مخفی یزید قصد ترور ایشان را در حرم دارند و تصمیم گرفت به سوی عراق حرکت کند، برای انجام عمره دیگر محرم شد و آن را تکمیل کرد و از احرام خارج شد و در روز ترویه یعنی هشتم ذی الحجه از مکه خارج شد ؛ چون اعمال عمره را در چند ساعت می توان انجام داد وتمام کرد.
از نظر تاریخى بالاخره این پرسش باقى است که با وجود آن که یکى از علل انتخاب مکّه، داشتن فرصت مناسب براى تبلیغ دیدگاه خود بود؛ چرا در این شرایط زمانى ویژه - که اوج حضور حاجیان و بهترین فرصت تبلیغى است – ناگهان مکّه را ترک کرد؟
در پاسخ میتوان اموری را ذکر کرد:
أ) اظهار نارضایتی شدید از حکومت یزید
با توجه به اهمیت حج، و شخصیت امام حسین و بهرهمندی ایشان از پایگاه وسیع اجتماعی، حرکت امام از این که غیر منتظره و برخلاف معمول بود، باعث جلب توجه همگان شد. برای همین پرسش پدید آمد که چرا در حالی که همگان خود را آماده میکردند به عرفات و منا روند و اعمال حج را به جا آورند، فرزند پیامبر و بهترین راهنمای حاجیان و شایستهترین افراد برای انجام مناسک حج، مکه را ترک میکند؟! همو که عاشق و دلباخته معشوق، عبادت و راز و نیاز با خداست. امام بیش از هر فردی دیگری دوست دارد در سرزمین عرفات همراه حاجیان به دعا و مناجات با خدا بپردازد و روز عید قربان اعمال منی را انجام دهد اما چرا این سرزمین دوست داشتنی را ترک میکند؟! حتماً به عنوان اعتراض به حکومت یزید این حرکت صورت گرفته، یا حکومت برای امام مشکلی درست کرده که فرزند فاطمه نتوانسته است در حرم امن الهی، مناسک حج را به جا آورد! حرکت امام، بزرگترین گام تبلیغاتی و فرهنگی در اعتراض به حکومت ستمپیشه و فاسد یزید به شمار میآمد.
ب) توطئه قتل امام:
حرکت امام از مکه به کوفه در روز ترویه برای بسیاری ایجاد سؤال کرد و آنان از حضرت علت این کار را پرسیدند، از جمله ابن عباس، که حضرت فرمود: «کشته شدن در مکانى دیگر براى من دوست داشتنىتر از کشته شدن در مکّه است».(4)
نیز به عبداللَّه بن زبیر فرمود: «به خداوند سوگند! اگر یک وجب خارج از مکّه کشته شوم، براى من دوست داشتنىتر است تا آن که داخل مکّه کشته شوم. به خداوند سوگند! اگر به لانهاى پناه برم، مرا از آن بیرون خواهند کشید تا آن چه را از من مىخواهند، به دست آورند».(5)
نیز به برادرش محمد حنفیه، به صراحت از ترور خویش توسط یزید در محدوده حرم امن الهى سخن به میان آورد .(6) در بعضى از متون به صراحت آمده که یزید، عدهاى را با سلاحهاى فراوان براى ترور امام به مکّه فرستاد.(7)
ج) هتک حرمت حرم:
اگر امام در حرم الهی (مکه) کشته میشد، حرمت حرم شکسته میشد، گرچه در این میان گناه بزرگ از آن قاتلان و جنایتکاران اموى باشد.
حضرت این مطلب را در برخورد با عبداللَّه بن زبیر به صراحت بیان مىدارد.(8)
----------------------------------------------------------------------------------------------------------
پی نوشت ها :
1 – شیخ مفید ، ارشاد، ج 2، ص 68 .
2و3 - کافی ج 4، ص 536.
4- ابن کثیر، البدایة و النهایة، ج 8، ص 159.
5- وقعة الطف، ص 152.
6- سید بن طاووس، لهوف، ص 82..
7- همان،ص82.
8 - ابن اثیر، الکامل فى التاریخ، ج 2، ص 546.
تازه های پرسش و پاسخ
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}