پرسش :

چه برنامه‌اي را براي رشد متوازن و هماهنگ تمام ابعاد شخصيت انساني مي‌توان در پيش گرفت؟


شرح پرسش :
پاسخ :
قبل از اين كه به اصل سؤال جواب دهيم لازم مي‌بينيم تعريفي از شخصيت را ارائه دهيم و ابعاد آن را نيز معين كنيم. بعد از آن به عوامل تحول و تكون شخصيت اشاره مي‌كنيم و سپس در مورد اسلام و توازن، عامل اصلي عدم تعادل، تنها برنامه متعادل كنندة شخصيت، برنامه رشد متوازن، موانع رشد، روش‌هاي رشد متوازن، و خطر تك بعدي بودن سخن خواهيم گفت.
تعريف و ابعاد شخصيت
شخصيت، مجموعة سازمان‌ يافته‌اي از خصوصيات جنبه‌هاي مختلف وجودي انسان (بدني، عقلي، عاطفي، اخلاقي، اجتماعي و ديني) است.[1] البته تجارب شخصي، تفاوت‌هاي فردي و برخي عوامل ديگر باعث مي‌شود كه افراد نسبت به هم متمايز باشند.
عوامل تحريك و تكون شخصيت:[2] عوامل مؤثر در شكل‌گيري و تحول شخصيت فرد به شرح ذيل است: 1. فطريات (ادراكات، شناخت‌هاي فطري كه شامل تحريكات و گرايشهاي فطري، ميلهاي غريزي (جنبه حيواني انساني) و فطري (جنبه انساني انسان) است. 2. وراثت و غدد درون ريز و هورمون‌ها؛ 3. محيط و تربيت و تغذيه (محيط جغرافيايي، محيط زندگي و معاشرتي، محيط آموزشي، محيط مذهبي)؛ 4. گذشت زمان (سن)؛ 5. اختيار و ارادة آزاد (كه مهمترين جزء به حساب مي‌آيد).
اسلام و توازن و عامل اصلي عدم توازن يكي از مزايايي كه در تعاليم مقدس اسلام از اهميت و ارزش خاصي برخوردار است و مي‌توان آن را به عنوان يك شعار و شاخص برجسته و نماياني براي اين آئين آسماني تلقي كرد، مسئلة توصية به تعادل، توازن و اقتصاد و ميانه‌روي در تمام امور است[3] و اين امر مورد تأييد و تأكيد قرآن، احاديث و گفتارهاي فرزانگان دين و دانش است كه با واژه‌هاي قسط، عدل، وسط، اقتصاد، وزن و استقامت در روايات و آيات ما آمده است و عدم تعادل شخصيت، رشد سرطاني يك بعد شخصيت را به همراه دارد. عامل اصلي عدم تعادل شخصيت و نابهنجاري رفتاري بيگانگي از خود فطري (ملكوتي) و تمركز قواي روحي و عقلي براي اشباع و ارضاء تمايلات غريزي (ناسوتي، نفس اماره) مي‌باشد.[4]
تربيت و پرورش ديني برنامة تعادل‌ساز
تنها راه رسيدن به تعادل و توازن در تمام ابعاد شخصيت پذيرش و تن دادن به تربيت و پرورش ديني است. همان چيزي كه انبياء و ائمه ـ عليهم السلام ـ به خاطر آن مبعوث شده‌اند و همان چيزي كه خطر يك بعدي بودنش را بارها و بارها بزرگان دين به مسلمانان گوشزد كردند، مثلاً وقتي كه مردم گوشه‌گيري اختيار كردند و مشغول عبادت شدند، پيامبر سريع مردم را به مسجد فراخواندند و آنان را با اين انحراف (تك بعدي بودن) آگاه ساختند و فرمودند من گوشه‌گيري را دوست ندارم، ازدواج مي‌كنم، در جامعه حاضر مي‌شوم، غذا مي‌خورم و....
برنامه رشد متوازن ابعاد شخصيت 1. روح علمي:[5] روح علمي بعد حقيقت‌جوئي فطري انسان (بي‌غرضي، بي‌تعصبي و پذيرش حق) را در انسان پرورش مي‌دهد. اسلام علمي را كه مانع رشد و كمال شود و حجاب از شناخت و معرفت خدا و نفس شود را مانع پرورش نفس مي‌شمارد.
2. تفكر:[6] باعث شكوفايي عقل مي‌شود، در اسلام به مسأله تفكر بسيار سفارش شده است و قرآن مي‌فرمايد وقتي از اهل دوزخ مي‌پرسيم كه چه چيز شما را به اينجا كشانيد مي‌گويند ما در عقل را به روي خود بستيم. (تفكر در خلقت، در تاريخ،در خود و پرهيز از تقليد كوركورانه).
3. تقوا و تزكيه:[7] باعث پرورش و تقويت ارادة انسان مي‌شود انساني كه دنبال هوا باشد به فرمايش علي ـ عليه السلام ـ همانند اسب سواري است كه اسبش چموشي مي‌كند و اختيار را از دست او گرفته و تقوا را به اسب رام كه سواركار اختيارش را دارد تشبيه كرده‌اند. وجه امتياز انسان و حيوان به اختيار انسان است و نظام پاداش و تنبيه و وعده و وعيد الهي هم اينجاست كه مفهوم پيدا مي‌كند و هر چه قدر قدرت اراده قوي باشد انسان در اختيار طرف خير محكم‌تر است.
4. عبادت:[8] باعث تقويت عشق و علاقه معنوي و ايجاد حرارت ايماني در انسان مي‌شود، مثلا به ابعاد سازندگي نماز دقت كنيد (درس مسالمت‌جويي، هدفداري، رعايت حقوق، ضبط و كنترل نفس و كنترل احساسات، توجه به نظم و دقت و...).
5. جهاد: [9] عامل اصلاح اخلاق و نفس است، جهاد مثل ازدواج عامل جايگزين براي پرورش بعدي از انسان ندارد، آدم جهاد رفته و جهاد نديده از نظر روحيه يكسان نيستند، پيامبر در حديثي مي‌فرمايند، جهاد عامل اصلاح و اخلاق و نفس است. ايشان فرمود كه: جهاد نكرده يا كسي كه آرزوي جهاد را در سر نپرورانيده باشد، در روحش شعبه‌اي از نفاق است.
6. معاشرت با ديگران:[10] بعد عاطفي انسان را تقويت مي‌كند كه در معاشرت انسان از ديگران مخصوصاً محبوبان بيشتر اثر مي‌گيرد و صفات محبوب و كسي كه مورد علاقه فرد است را كسب مي‌كند،‌ اين علاقه بالاترين و بزرگترين عامل در تغيير انسان است (تقويت بعد عاطفي، اجتماعي و...).
7. كار:[11] قوة خيال را تمركز مي‌دهد،‌ ذهن را منطقي مي‌كند، كار اگر مورد علاقه انسان باشد استعداد، ابتكار و خلاقيت را نيرومند مي‌كند و تأثير فراواني بر شخصيت فرد مي‌گذارد. ولي متأسفانه به اهميت آن كم توجه شده است، كار به قلب خشوع مي‌دهد، حرمت اجتماعي به انسان مي‌بخشد، كار مي‌تواند بر تربيت انسان (ابعاد وجودي او) اثر بگذارد و انسان هم مي‌تواند بر كار اثرگذار باشد (رابطه دوطرفي بين پرورش استعدادها و كار وجود دارد) پيامبر به كسي كه بي‌جهت بي‌كار بود فرمودند از چشم من افتادي.
8. مراقبه و محاسبه نفس:[12] در مكاتب غيرالهي اساساً اين امر مطرح نيست، مراقبه مثل اين است كه با خود مانند شريكي كه به او اطمينان نداريم معامله كنيم و هميشه مراقب باشيم كه سرمان كلاه نگذارد. اهميت آن به قدري است كه امام موسي بن جعفر ـ عليه السلام ـ فرمودند‌ كسي كه شبانه‌روز يك بار از خود محاسبه نكند از ما نيست. علماي اخلاق براي پرورش روح خود از اين دستور استفاده مي‌كردند. ايشان مي‌فرمايند انسان اول صبح بايد شرط كند با نفس خود كه راه اطاعت بگيرد و نافرماني حق (گناه) نكند (مشارطه)، در مرحله بعد بايد اين شرط خود را در عمل پياده كند و مراقب باشد خلاف اين شرط عمل نكند (مراقبه). مرحله سوم اينكه در آخر روز، از نفس خود حساب‌كشي كند چرا كه آن جا كه خدا مي‌خواسته نبودي، چرا كار امروز را به فردا انداختي، چرا ... (محاسبه) و در آخر اگر از دستور سير و سلوكي خود منحرف شده باشد، او را تنبيه مي‌كند (معاتبه) اين مراحل را مي‌توانيم در كل برنامه روزانة خود اجرا كنيم.
9. پرورش جسم: كار پسنديده‌اي است ولي نبايد اشتباه كرد كه جسم نقش واسطه و ابزار و يا مركب روح را دارد. اسلام به تطهير جسم، پرورش و ورزش آن اهميت داده و نفس پرستي شهوتي است كه جسم را فرسوده و مريض مي‌كند و اسلام مخالف آن است پس ما نبايد تمام همت خود را به پرورش اين بعد صرف كنيم، درست است پرورش اين بعد در حد خود مفيد است و بر ديگر ابعاد شخصيتي انسان اثر مطلوب دارد (عقل سالم در بدن سالم است).
10. تعادل در تغذيه بعد روحي (عقل و دل) و جسماني (غرايز):[13] در اسلام سفارش شده است كه انسان بايد به تغذيه دو بعد خودش رسيدگي كند، تغذيه به بعد روحاني (به نماز، دعا، نيايش، حق طلبي و...) است و تغذيه بعد جسماني و غريزي (به ازدواج، آب، غذا، پوشاك و...) است كه البته بايد از راه مشروع برآورده گردد و البته مرز حيوان و انسان همين اختيار و تكليف به گزينش قسمت حلال و مشروع است. ناگفته نماند كه چون اصالت فرد به روح اوست بايد به اين بعد اهميت بيشتري دهيم و آن را بر بعد حيواني غلبه دهيم و آن گاه است كه اراده انسان هم تقويت مي‌شود و به تبع آن قدرت اختيار و گزينش نيرومندتر مي‌گردد.
موانع رشد هماهنگ در قرآن در يك كلام پيروي از هواي نفس و تن ندادن به پرورش ديني است كه زيرشاخه‌هاي آن بدين قرار است (خودپرستي، دنيازدگي، غفلت، تكبر، خودبرتربيني، تكبر، شخصيت‌ زدگي، تقليد، كثرت زدگي، سخن بدون علم، پيروي از گمان، كتمان حق، مجادله با حق، تزيين و خوب جلوه دادن بدي‌ها توسط نفس، قساوت قلب، از خود بيگانگي، عنادجويي، خودستائي، دوست بد، هر يك از اين موانع به يك يا چند بعد از شخصيت ما لطمه مي‌زند مثلا شخصيت‌زدگي و تقليد كوركورانه، بعد عقلي شخصيت ما را آسيب مي‌رساند.
روشهاي رشد هماهنگ[14]
ا. سرمشق ونمونه عملي: اسلام بهترين سرمشق يعني انسان كامل را الگوي ما قرار داده، كلام، رفتار و سكوت معصوم مي‌تواند معيار خوبي در كارها و حركات و سكناتمان باشد. بعد از معصوم ـ عليهم السلام ـ ما در هر عصر علماء والا مقامي داشته‌ايم كه به معصوم نزديك بوده‌اند و به خاطر مبارزة با نفس و تزكيه آن قابليت الگو بودن را براي ما در تمام ابعاد شخصيتي دارا مي‌باشند. نمونه بارز آن حضرت امام خميني (قدس سره) است.
2. پند و اندرز، قرآن، كلمات معصوم، ادعيه پر است از مفاهيم خيرخواهانه و انسان‌ساز.
3. كيفر و پاداش: دو نظام روان شناسانه تعليم و تربيتي هستند (تشويق و تنبيه).
4. داستان، امثال، تاريخ گذشتگان: قرآن و معصوم با توجه دادن به آنها سير انحرافي برخي از ظالمين و مشركين و منحرفين را به ما گوشزد مي‌كنند مثل پول‌پرستي ودنياخواهي قارون و... .
5. امر به معروف و نهي از منكر.
6. توبه.
7. دعا و نيايش.
8. تمرين و تكرار.
9. روش محبت به گنه‌كار و مردم براي هدايت.
10. روش ابتلاء و امتحان الهي.
11. عادت مثبت و بعد ملكه كردن صفات خوب با تمرين پيوسته.
12. عنايت‌هاي الهي.
13. تربيت و توجه عوامل مؤثر در تحول شخصيت (محيط زندگي، شغلي، آموزشي) اراده، سن.
خطر تك بعدي بودن: انسان متعادل تحت تأثير تفكرات مادي و انحرافي قرار نمي‌گيرد و هستي شخصيت او در معرض آشوب و اضطراب قرار نمي‌گيرد.[15] آري همانگونه كه معيوب بودن يك چرخ خودرو بر كل سيستم خودرو تأثير دارد، رشد تك بعدي يا سرطاني و كاريكاتوري شخصيت حقيقي و اسلامي فرد را معيوب مي‌كند و چرا كه اين فرد ديگر در ابعاد ديگر شخصيت پرورش نيافته است. انحراف‌ها و فسادها از اين شكل‌ها ناشي مي‌شود مثلا فرد به بعد حيواني خود فقط توجه نموده است و از بعد عقلي، دل و يا روحاني خود غافل بوده است. پس مي‌توانيم بگوييم ابعاد شخصيت، با هم ديگر در تعامل هستند، مثلا بعد عقلي بر اراده مؤثر است، اراده بر تلاش فرد و آن بر بعد اجتماعي و...
نكته پاياني با توجه به مطالب فوق نتيجه مي‌گيريم كه رشد و توازن هماهنگ شخصيت را بايد در تن دادن به پرورش اسلامي يافت، انسان مي‌تواند در اين زمينه مطالعه كند، خود را با الگوهاي زنده و صالح تطبيق دهد. براي خود دوستاني پيدا كند كه تك بعدي رشد نكرده باشند. خود را به الگوي نيكوي كامل امام ولي عصر (عج) نزديك كند. در برنامه‌اي كتبي ابعاد شخصيت را يادداشت كند و روزانه آن را تغذيه كند و از برنامه‌ريزي زيباي مشارطه، مراقبه، محاسبه، معاتبه هر روز كار خود را رسيدگي نمايد. از جمله كارهاي مفيد در اين زمينه انس گرفتن با ادعيه است كه مثلا ما در صحيفة سجاديه رشد هماهنگ اين ابعاد را در قالب دعا مي‌بينيم و يا در خطبه متقين حضرت ـ عليه السلام ـ (خطبه همام) ترسيمي از يك انسان و شخصيت اسلامي و الهي را به ما ارائه داده‌اند. نكته مهم ديگر اين كه براي رشد هماهنگ شخصيت بايد به كل بحث، ديدي كل نگر داشت، يعني با توجه به كل مباحث انسان برنامه‌ريزي كند و ديگر اين كه همه اين مباحث فرع بر اين است كه ما انسان را موجودي با كرامت، خليفه الله، امانت‌دار الهي مي‌دانيم، موجودي كه سرشار از استعدادهاي بالقوه است و انبياء و ائمه ـ عليهم السلام ـ براي شكوفايي‌ آنها تلاش و تبليغ‌ها كرده‌اند و امكان پرورش آن را به ما گوش كرده‌اند.
رسد آدمي به جائي كه بجز خدا نبيند بنگر كه تا چه حد است مقام آدميت
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . نقش عادت در تربيت اسلامي، تقي علي اشرف جودت، موسسه انتشارات اميركبير، تهران، 1378، ص 91.
[2] . جامعه و تاريخ،‌ استاد مصباح يزدي، محمد تقي، نشر سازمان تبليغات اسلامي، 1372، ص 172، با كمي تغيير.
[3] . مسائل تربيتي اسلام، دكتر سيد محمدباقر حجتي، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، 1367، ص 184.
[4] . تربيت و شخصيت انساني، ج 1، سيد مجتبي هاشمي، مركز انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم، 1372، ص 205 با كمي تغيير.
[5] . جلوه‌هاي معلمي، استاد شهيد مطهري، انتشارات مدرسه، وزارت آموزش و پرورش.
[6] . همان، ص 285 ـ 287، با تغيير و اضافه.
[7] . همان.
[8] . همان.
[9] . همان.
[10] . همان.
[11] . همان.
[12] . همان.
[13] . عوامل كنترل غرايز، حسين مظاهري، موسسه نشر و تحقيقات ذكر، تهران، 1378، ص 68 با كمي تغيير.
[14] . اصول و روشهاي تربيت در اسلام، سيد احمد احمدي، ص 150، با تغيير و اضافه.
[15] . شخصيت اسلامي، ترجمه محمد سپهري، مركز چاپ و نشر سازمان تبليغات اسلامي، ص 82.