پرسش :
چه رابطه اي بين ذن و ذكر در معارف ما وجود دارد آيا براي ريلكسيشن و آرامش رواني مي توانيم از ذكر استفاده كنيم؟ لطفا توضيح دهيد.
شرح پرسش :
پاسخ :
انسان در گسترة حيات خود هميشه و درهمه حال و در همه جا دنبال لذت و آرامش است و هميشه از درد، رنج و غصه و مشكلات زندگي مي گريزد. پس نياز فطري انسان به اعتقاد علماء اخلاق و روانشناسان جلب منفعت و دفع مضرّت يا دوري از حالات ناخوشايندي مي باشد. اصولا هدف تمام موجودات كرة زمين آرامش همراه با لذت است. به طور مثال آن حيواني كه از لانه بيرون مي خزد و به دنبال آب و غذا حركت مي كند. يا انساني كه به كار و فعاليت مي پردازد همه و همه به دنبال يك چيز هستند وآن هم لذت و آرامش. اما در اين وادي انسان از پيچيده ترين موجوداتي است كه براي آرامش خود راههاي مختلف و پيچيده اي بر مي گزيند عده اي رفتن به رستوران و غذاي چرب و گرم را و عده اي داشتن ويلاها و قصرهاي مجلل را و عده اي پوشيدن زيباترين لباسها را و... كه ما با چشمان خود مي بينيم. در اين ميان انسانهايي وجود داشته اند كه با بينش و انديشه هاي فطري و الهي كه داشته اند و اين كره خاكي و اين جاني كه در بدنشان وجود دارد را عاريه اي مي دانند و لاهوت و ناسوت را از آنِ پروردگاري يكتا و بي نياز مي دانند، به همين خاطر آرامش را فقط و فقط در گرو پرستش و تبعيت از فرامين او مي دانند و با ياد او دلشان آرام مي گيرد. با توجه به مطالب گفته شده اين سؤال مطرح مي شود: به راستي چگونه آب را از سراب بشناسيم و راه را از چاه تشخيص دهيم؟ تا از اين وانفساي اضطراب ها و تشويش ها جان سالم به در بريم و به آرامش واقعي برسيم؟
تعريف: ذن[1]
نام يك مكتب بودايي است كه در چين به وجود آمد و بعدها به ژاپن آورده شد. اين مكتب به تكيه بر قواي روحاني و دروني سعي در تقويت قواي روحاني و رسيدن به آرامش مطلق را سفارش مي دهد.
ذن را تشكيل شده از مراحلي مي داند كه ممكن است براي ديگران كاملاً بي معني به نظر برسد اما شگفتانگيزترين حقيقت تاريخ بشر اين است كه اين كيش «بي معني» در حدود هزار و پانصد سال رونق داشته و توجه علاقمندان زيادي از خاور دور را به خود معطوف داشته است. از اين گذشته، هنوز تأثير روحي گسترده اي را به شيوه هاي گوناگون در ژاپن اعمال مي كند. تنها همين حقيقت، ذن را نه تنها براي دانشمندان بودايي بلكه براي تمام پژوهندگان دين و فرهنگ عمومي، موضوع مطالعة باارزشي مي كند، اما آن چه مهم است اين است كه در نگرش ذن و بنابر سخن دكتر سوزوكي ماشين و انسان دو پديدة متضادند و به واسطه همين تضاد، غرب درگير و دار يك تنش عظيم رواني است. حقيقت ذن، ذره اي از آن منبع است كه مي تواند يك زندگي بي تفاوت، يكنواخت، پيش پا افتاده، مبتذل و بي تحرك را، به يك زندگي سرشار از خلاقيت و هنر اصيل دروني تغيير دهد.[2]
اريك فروم در رابطه با ذن مي گويد: ذن و روانكاوي با نظرية طبع انسان و با يك عمل سر و كار دارند كه بايد به كاميابي او رهنمون شوند، ايشان با ضعيف دانستن روانكاوي و روان درماني غربي براي حلّ بحران معنويت به ذن شرقي اشاره مي كند و گرايشات خود را به اين روش و توجه دانشمندان غربي را به اين مكتب شرقي انكار نمي كند.[3]
تعريف ذكر: [4] در اصطلاح عام و كلي به معناي ياد كردن است وقتي در كلمات مردم مي شنويم مي گويند ذكر خير يا ياد ايام جواني مثلا يا ذكر نام، به معناي يادآوري يا ياد كردن است. اما از تعريف لغوي كه بگذريم ذكر تعبيري است كه در كلمات عارفان با ياد كردن حق تعالي كه در ابتدا به تكرار اسم آن حضرت، و اقرار به وحدانيت و در نهايت به شهود وجود پر جودش در مظاهر ممكنات است، مرتبط مي باشد. ذكر به قلب و روح انسان آرامش مي دهد و ريلكسيشن خستگي ها و تنش هاي جسماني و فشارهاي روحي را مرتبط به بدن را كم مي كند كه البته در كنار هم نتيجه خوبي دارند.
مقايسه بين ذكر و ذن:
در مقايسه اجمالي ما به تشابهات ذكر و ذن مي پردازيم از جملة اين تشابهات اين است كه ذكر و ذن هر دو بر قواي نفساني تأكيد مي كنند و آرامش فقط در شناختن انسان خودش را و به كار بردن اعمال و دستوراتي در جهت تقويت و در نتيجه آرامش دست پيدا مي كني هر دو مكتب براي دوري از پليدي هاي ظاهري و باطني تاكيد فراواني مي كنند و باعث عقب افتادن و بحران معنويت را در جوامع بشري مي دانند و فرد افتاده در منجلاب پليدي ها و گناهان[5] را به شروع تدريجي خود سازي و تزكية نفس از زبان به قلب و از قلب به ساير اعضا و از اعضا به رفتار شخصي و اجتماعي تشويق مي كنند. اما نكتة مهمي كه در اينجا مطرح است اين است كه هدف نهايي در ذن به آرامش رسيدن است. ذن خدايي را كه ما به آن معتقديم را قبول ندارد و منفعت و لذت و آرامش رواني را آخرين نقطه مي داند، در حالي كه دردين ما ذكر خود وسيلة ارتباطي است و هدف مياني رسيدن به آرامش رواني است. ولي ممكن ذاكر از طريق ذكر اضطراب خود را زياد كند، زيرا در ذاكر به معناي واقعي اعتقاد به مبدأ و معاد وجود دارد، خوف از جهنم وجود دارد و ذاكر واقعي بين خوف از آتش و رجاء از نجات به سر مي برد و اين حالت اگر در ذن وجود داشته باشد متهم به اينكه به ذن نرسيده است مي شود ولي ذاكر آن را مي پسندد كه جانان پسندد اصولا ياد حق و باري تعالي با ساير اعمال و رفتار ذاكر واقعي عجين شده است و هيچ تضادي و تعارضي وجود ندارد. مؤمن واقعي كه همان ذاكر به تكامل رسيده است به واجبات و محرمات اعتقاد دارد و در رابطه با خود، خدا و ديگران فرامين و دستورات الهي را انجام مي دهد. ذاكر از موانع ذكر كه باعث بر هم خوردن صفاي درون و آرامش است مانند رفاه زدگي، و توجه افراطي به دنيا، ظاهر بيني و جدي نگرفتن حيات، دوستان گمراه، تسلط شيطان بر نفس، آرزوي هاي دراز، هوا پرستي، غرور و استكبار و... پرهيز مي كند. صاحبان مكتب ذن، ذن را امري فطري نمي دانند ولي ذكر نيازي فطري است. زيرا روح كمال جوي انسان از آغاز زندگي خود را برتر از اين جهان ماده مي داند و در وراي اين حقايق نسبي، حقيقت مطلقي را مي جويد كه هستي و زيبايي مطلق باشد تا دل به او بندد و تنها خداست كه در وراي اين جهان مادي و از هر عيب و نقص مبرّي و شايستة ستايش و پرستش است. در نزد ذاكر همه موجودات و ذرات عالم به ذكر خدا مشغولند.[6] اما نتايج ذكر (به معناي اخص) يعني ياد خدا با بر زبان آوردن صفات و بر قلب جاري كردن عبارتند از: الف. در دنيا: استفادة درست از رهنمودهاي پيامبر، مقدمة استغفار و توبه، آسان شدن تشخيص حقيقت، سدّي در برابر گناه، قوي شدن قواي روحي، آرامش دل، زنده شدن دلهاي مرده، عدم عذاب ديگران به خاطر اهل ذكر، كليدهاي آسمان و زمين ذكر ب: در آخرت: رستگاري و غفران و اجر عظيم و آثار ترك ذكر نيز عبارتند از: زندگي مشقت بار، نابينايي در آخرت، تسلط شيطان، خودفراموشي و عذاب وجدان.
نتيجه گيري:
با توجه به مطالب بالا خواننده سطور خود به خوبي بر عميق بودن و جامع و كامل بودن افق ديد در حقيقت ذكر و ذاكر واقعي پي مي برد و به اين نكته واقف مي شود كه تنها آرامش موقت بدون در نظر گرفتن ساير جوانب از قبيل مبدأ و معاد و... كافي نيست و انسان، تشنة چيزي است كه بتواند گذشته، حال و آينده خود را با آن سيراب كند و آخرت را براي وي تضمين كند. بنابراين با وجود سازمان رواني و اعتقادات ديني و دروني به دليل اين كه ذكر با ساير اعتقادات و انديشه ها ارتباط وسيعي دارد و متون ديني ما هم بر ياد خداوند تاكيد فراواني كرده اند ذكر وسيلة محكم و قابل اطميناني است كه به سوال اول بحث يعني راه را از چاه و آب را از سراب تشخيص داده و ما را به خير و خوشبختي ابدي رهنمون مي كند.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . فرهنگ نگاره اي نمادها در هنر شرق و غرب، جيمز هال، ترجمه رقيه بهزادي.
[2] . بي دلي در ذن، د. ت. سوزوكي، ع پاشايي، و نسترن پاشايي.
[3] .روانكاوي و ذن بوديسم، اريك فروم و دكتر سوزوكي، ترجمه نصر الله غفاري.
[4] .فرهنگ اصطلاحات و تعبيرات عرفاني.
[5] . البته گناهان در فرهنگ آنها معني خاص خود را دارد.
[6] . ذكر از ديدگاه قرآن، علي اصغر حسيني.
انسان در گسترة حيات خود هميشه و درهمه حال و در همه جا دنبال لذت و آرامش است و هميشه از درد، رنج و غصه و مشكلات زندگي مي گريزد. پس نياز فطري انسان به اعتقاد علماء اخلاق و روانشناسان جلب منفعت و دفع مضرّت يا دوري از حالات ناخوشايندي مي باشد. اصولا هدف تمام موجودات كرة زمين آرامش همراه با لذت است. به طور مثال آن حيواني كه از لانه بيرون مي خزد و به دنبال آب و غذا حركت مي كند. يا انساني كه به كار و فعاليت مي پردازد همه و همه به دنبال يك چيز هستند وآن هم لذت و آرامش. اما در اين وادي انسان از پيچيده ترين موجوداتي است كه براي آرامش خود راههاي مختلف و پيچيده اي بر مي گزيند عده اي رفتن به رستوران و غذاي چرب و گرم را و عده اي داشتن ويلاها و قصرهاي مجلل را و عده اي پوشيدن زيباترين لباسها را و... كه ما با چشمان خود مي بينيم. در اين ميان انسانهايي وجود داشته اند كه با بينش و انديشه هاي فطري و الهي كه داشته اند و اين كره خاكي و اين جاني كه در بدنشان وجود دارد را عاريه اي مي دانند و لاهوت و ناسوت را از آنِ پروردگاري يكتا و بي نياز مي دانند، به همين خاطر آرامش را فقط و فقط در گرو پرستش و تبعيت از فرامين او مي دانند و با ياد او دلشان آرام مي گيرد. با توجه به مطالب گفته شده اين سؤال مطرح مي شود: به راستي چگونه آب را از سراب بشناسيم و راه را از چاه تشخيص دهيم؟ تا از اين وانفساي اضطراب ها و تشويش ها جان سالم به در بريم و به آرامش واقعي برسيم؟
تعريف: ذن[1]
نام يك مكتب بودايي است كه در چين به وجود آمد و بعدها به ژاپن آورده شد. اين مكتب به تكيه بر قواي روحاني و دروني سعي در تقويت قواي روحاني و رسيدن به آرامش مطلق را سفارش مي دهد.
ذن را تشكيل شده از مراحلي مي داند كه ممكن است براي ديگران كاملاً بي معني به نظر برسد اما شگفتانگيزترين حقيقت تاريخ بشر اين است كه اين كيش «بي معني» در حدود هزار و پانصد سال رونق داشته و توجه علاقمندان زيادي از خاور دور را به خود معطوف داشته است. از اين گذشته، هنوز تأثير روحي گسترده اي را به شيوه هاي گوناگون در ژاپن اعمال مي كند. تنها همين حقيقت، ذن را نه تنها براي دانشمندان بودايي بلكه براي تمام پژوهندگان دين و فرهنگ عمومي، موضوع مطالعة باارزشي مي كند، اما آن چه مهم است اين است كه در نگرش ذن و بنابر سخن دكتر سوزوكي ماشين و انسان دو پديدة متضادند و به واسطه همين تضاد، غرب درگير و دار يك تنش عظيم رواني است. حقيقت ذن، ذره اي از آن منبع است كه مي تواند يك زندگي بي تفاوت، يكنواخت، پيش پا افتاده، مبتذل و بي تحرك را، به يك زندگي سرشار از خلاقيت و هنر اصيل دروني تغيير دهد.[2]
اريك فروم در رابطه با ذن مي گويد: ذن و روانكاوي با نظرية طبع انسان و با يك عمل سر و كار دارند كه بايد به كاميابي او رهنمون شوند، ايشان با ضعيف دانستن روانكاوي و روان درماني غربي براي حلّ بحران معنويت به ذن شرقي اشاره مي كند و گرايشات خود را به اين روش و توجه دانشمندان غربي را به اين مكتب شرقي انكار نمي كند.[3]
تعريف ذكر: [4] در اصطلاح عام و كلي به معناي ياد كردن است وقتي در كلمات مردم مي شنويم مي گويند ذكر خير يا ياد ايام جواني مثلا يا ذكر نام، به معناي يادآوري يا ياد كردن است. اما از تعريف لغوي كه بگذريم ذكر تعبيري است كه در كلمات عارفان با ياد كردن حق تعالي كه در ابتدا به تكرار اسم آن حضرت، و اقرار به وحدانيت و در نهايت به شهود وجود پر جودش در مظاهر ممكنات است، مرتبط مي باشد. ذكر به قلب و روح انسان آرامش مي دهد و ريلكسيشن خستگي ها و تنش هاي جسماني و فشارهاي روحي را مرتبط به بدن را كم مي كند كه البته در كنار هم نتيجه خوبي دارند.
مقايسه بين ذكر و ذن:
در مقايسه اجمالي ما به تشابهات ذكر و ذن مي پردازيم از جملة اين تشابهات اين است كه ذكر و ذن هر دو بر قواي نفساني تأكيد مي كنند و آرامش فقط در شناختن انسان خودش را و به كار بردن اعمال و دستوراتي در جهت تقويت و در نتيجه آرامش دست پيدا مي كني هر دو مكتب براي دوري از پليدي هاي ظاهري و باطني تاكيد فراواني مي كنند و باعث عقب افتادن و بحران معنويت را در جوامع بشري مي دانند و فرد افتاده در منجلاب پليدي ها و گناهان[5] را به شروع تدريجي خود سازي و تزكية نفس از زبان به قلب و از قلب به ساير اعضا و از اعضا به رفتار شخصي و اجتماعي تشويق مي كنند. اما نكتة مهمي كه در اينجا مطرح است اين است كه هدف نهايي در ذن به آرامش رسيدن است. ذن خدايي را كه ما به آن معتقديم را قبول ندارد و منفعت و لذت و آرامش رواني را آخرين نقطه مي داند، در حالي كه دردين ما ذكر خود وسيلة ارتباطي است و هدف مياني رسيدن به آرامش رواني است. ولي ممكن ذاكر از طريق ذكر اضطراب خود را زياد كند، زيرا در ذاكر به معناي واقعي اعتقاد به مبدأ و معاد وجود دارد، خوف از جهنم وجود دارد و ذاكر واقعي بين خوف از آتش و رجاء از نجات به سر مي برد و اين حالت اگر در ذن وجود داشته باشد متهم به اينكه به ذن نرسيده است مي شود ولي ذاكر آن را مي پسندد كه جانان پسندد اصولا ياد حق و باري تعالي با ساير اعمال و رفتار ذاكر واقعي عجين شده است و هيچ تضادي و تعارضي وجود ندارد. مؤمن واقعي كه همان ذاكر به تكامل رسيده است به واجبات و محرمات اعتقاد دارد و در رابطه با خود، خدا و ديگران فرامين و دستورات الهي را انجام مي دهد. ذاكر از موانع ذكر كه باعث بر هم خوردن صفاي درون و آرامش است مانند رفاه زدگي، و توجه افراطي به دنيا، ظاهر بيني و جدي نگرفتن حيات، دوستان گمراه، تسلط شيطان بر نفس، آرزوي هاي دراز، هوا پرستي، غرور و استكبار و... پرهيز مي كند. صاحبان مكتب ذن، ذن را امري فطري نمي دانند ولي ذكر نيازي فطري است. زيرا روح كمال جوي انسان از آغاز زندگي خود را برتر از اين جهان ماده مي داند و در وراي اين حقايق نسبي، حقيقت مطلقي را مي جويد كه هستي و زيبايي مطلق باشد تا دل به او بندد و تنها خداست كه در وراي اين جهان مادي و از هر عيب و نقص مبرّي و شايستة ستايش و پرستش است. در نزد ذاكر همه موجودات و ذرات عالم به ذكر خدا مشغولند.[6] اما نتايج ذكر (به معناي اخص) يعني ياد خدا با بر زبان آوردن صفات و بر قلب جاري كردن عبارتند از: الف. در دنيا: استفادة درست از رهنمودهاي پيامبر، مقدمة استغفار و توبه، آسان شدن تشخيص حقيقت، سدّي در برابر گناه، قوي شدن قواي روحي، آرامش دل، زنده شدن دلهاي مرده، عدم عذاب ديگران به خاطر اهل ذكر، كليدهاي آسمان و زمين ذكر ب: در آخرت: رستگاري و غفران و اجر عظيم و آثار ترك ذكر نيز عبارتند از: زندگي مشقت بار، نابينايي در آخرت، تسلط شيطان، خودفراموشي و عذاب وجدان.
نتيجه گيري:
با توجه به مطالب بالا خواننده سطور خود به خوبي بر عميق بودن و جامع و كامل بودن افق ديد در حقيقت ذكر و ذاكر واقعي پي مي برد و به اين نكته واقف مي شود كه تنها آرامش موقت بدون در نظر گرفتن ساير جوانب از قبيل مبدأ و معاد و... كافي نيست و انسان، تشنة چيزي است كه بتواند گذشته، حال و آينده خود را با آن سيراب كند و آخرت را براي وي تضمين كند. بنابراين با وجود سازمان رواني و اعتقادات ديني و دروني به دليل اين كه ذكر با ساير اعتقادات و انديشه ها ارتباط وسيعي دارد و متون ديني ما هم بر ياد خداوند تاكيد فراواني كرده اند ذكر وسيلة محكم و قابل اطميناني است كه به سوال اول بحث يعني راه را از چاه و آب را از سراب تشخيص داده و ما را به خير و خوشبختي ابدي رهنمون مي كند.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . فرهنگ نگاره اي نمادها در هنر شرق و غرب، جيمز هال، ترجمه رقيه بهزادي.
[2] . بي دلي در ذن، د. ت. سوزوكي، ع پاشايي، و نسترن پاشايي.
[3] .روانكاوي و ذن بوديسم، اريك فروم و دكتر سوزوكي، ترجمه نصر الله غفاري.
[4] .فرهنگ اصطلاحات و تعبيرات عرفاني.
[5] . البته گناهان در فرهنگ آنها معني خاص خود را دارد.
[6] . ذكر از ديدگاه قرآن، علي اصغر حسيني.
تازه های پرسش و پاسخ
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}