پرسش :

گناهي گريبان‌گير من شده كه تقريباً به‌صورت عادت درآمده است و هر كار مي‌كنم نمي‌توانم از بين ببرم، حدود 2 سال است به آن گرفتارم تا يك‌سال قبل متوجّه شدم ذهنم را مشغول كرده. چه كنم؟


شرح پرسش :
پاسخ :
خدا در يكي از آيات قرآن هدف از خلقت انسان را برخورداي از رحمت بي‌پايان خود عنوان مي‌كند.[1] طبق تفسير الميزان، منظور از رحمت در اين آيه، هدايت انسان است.[2] بنابراين هدف خداوند از آفرينش انسان اين است كه او را هدايت كند و به خود نزديك گرداند. انسان هرچه كاملتر شود و از نقص‌ها و عيب‌ها فاصله بگيرد، به خدا نزديك‌تر شده و هدايت بيشتري پيدا كرده است و بالعكس هرچه خود را به گناهان آلوده كند و صفات رذيله و حيواني را در خود تقويت نمايد، از رحمت خدا دور شده و به غضب او نزديك شده است. به همين جهت قرآن كريم به تزكيه و خودسازي اهميّت ويژه‌اي داده است.[3] اساتيد بزرگوار حوزه هميشه در درس‌هاي اخلاق خود، طلبه‌ها را به تزكيه و دور بودن از آلودگي‌ها و دنيا پرستي سفارش مي‌كنند و حتّي آن‌را مقدّم بر تعليم مي‌دانند زيرا معتقدند اگر طلبه و عالم ديني خودسازي نكند، بزرگ‌ترين خطر براي خود و جامعه خواهد بود.[4]
از آن‌چه شما در نامه‌تان نوشته‌ايد معلوم مي‌شود نسبت به اين مطلب واقفيد كه اگر طلبه خودسازي نكند نه تنها از علمش سودي نبرده است بلكه مورد نفرت و انزجار امام زمانش قرار گرفته است.
حال ببينيم مشكلي كه شما مطرح كرده‌ايد چگونه حل مي‌شود. شما گفته‌ايد عادت به گناهي پيدا كرده‌ايد كه تا حدودي حالت جبري پيدا كرده از اختيارتان خارج شده است. در اين‌جا دو فرض وجود دارد.
فرض اوّل: اين است كه بگوييم اين‌طور نيست كه شما هيچ اختياري در انجام آن گناه نداشته باشيد. بلكه مي‌توانيد آن گناه را ترك كنيد، امّا به‌خاطر اين‌كه به انجام آن عادت كرده‌ايد و ترك عادت سخت است، تصوّر مي‌كنيد اراده‌اي در ترك آن نداريد. و مجبور به انجام آن هستيد. تا زماني كه چنين تصوري داريد، نمي‌توانيد آن عادت را كنار بگذاريد. پس ابتدا بايد تصوّر و فكر خود را عوض كنيد. بايد از امروز فكر كنيد كه كاملاً مسلط بر اعمال و رفتارتان هستيد و اگر اراده كنيد مي‌توانيد اين عادت را از خود دور كنيد. نقش شيطان را در اين ماجرا دست‌كم نگيريد، چه بسا شيطان اين غلط را به ذهن شما القاء مي‌كند تا به راحتي شما را وادار به گناه كند و نه تنها نامة اعمالتان را سياه كند، بلكه بدتر از آن، شما را از اصلاح و تزكيه، كه وظيفة اصلي هر مسلمان است، نااميد گرداند. بنابراين راه چاره اين است كه افكار خود را عوض كنيد و با توكل بر خدا و اعتماد به نفس، عزمتان را جزم كنيد و گناهي را كه به آن عادت كرده‌ايد ترك كنيد و از آن‌چه تا به‌حال در نامة اعمالتان ثبت شد، توبه كنيد كه يقيناً خداوند توبه‌پذير و آمرزنده است.
فرض دوّم: آن است كه قبول كنيم شما واقعاً مجبور به اين عادت هستيد، يعني مشكل طوري است كه ارادة شما در انجام اين كار دخالتي ندارد. روان‌شناسان به اين حالت اختلال وسواس بي‌اختياري مي‌گويند.[5] به گفتة آنان بيمار نسبت به اختلال خود هوشيار است و آن را تحميل شده و مرضي مي‌پندارند، يعني در واقع اختلال را نمي‌پذيرد بلكه آن را تحمل مي‌‌كند.[6] اين اختلال مي‌تواند به دو شكل ظهور كند:
1ـ افكار وسواسي: مثلاً فردي دائماً افكار توهين‌آميز نسبت به مقدسات ديني به ذهنش هجوم مي‌آورد و كنترلي روي آن‌ها ندارد.
2ـ رفتار وسواسي، رفتارهايي مثل شستن، وارسي كردن و مانند آن كه فرد خود را مجبور به انجام آن‌ها مي‌بيند و تصوّر مي‌كند كه اگر آن اعمال را انجام ندهد حادثه‌اي وحشتناك، كه ماهيت آن مشخص نيست، به وقوع خواهد پيوست.[7] اين اختلال، خصوصاً نوع اوّل آن، اظطراب گسترده اي در بيمار ايجاد مي كند. به‌طور مثال كسي كه افكار وسواسي او از نوع توهين به مقدسات ديني است، دچار احساس گناه كاري هم مي شود و اين به نوبة خود به اضطراب فرد مي افزايد.
نكته‌اي كه اين افراد بايد به آن توجّه كنند اين است كه از نظر اسلام عملي (اعم از فكر يا رفتار فيزيكي) كه از اختيار انسان خارج است، از دايره تكليف بيرون است و حرمتي ندارد. پس در اين مواقع نبايد احساس گناه كرد؛ بلكه بايد با مراجعه به روان درمان‌گران فوراً به درمان آن پرداخت تا تشديد نشود.
روان درمان‌گران راه‌هاي مختلفي براي درمان وسواس ابداع كرده‌اند كه بيماران را با آن‌ها درمان مي‌كنند. تشخيص اين‌كه مشكل شما زا كدام يك از اين دو فرض است، بستگي به علائمي دارد كه در خود مشاهده مي‌كنيد. به‌هر حال از تلاش و كوشش براي رهايي از اين عادت دست نكشيد و با توكل برخدا و توسل به اهل بيت مشكلتان را برطرف نماييد يك فرد سالك خصوصاً يك طلبه كه در اين زمان تصميم مي‌گيرد. درس بخواند و با كسب علم و تقوي به اسلام و مسلمين خدمت كند، موانع زيادي برسر راهش بوجود مي آيد. او نبايد بترسد و به قول معروف جا بزند، بلكه بايد به فكر هدف مقدسي باشد كه به‌خاطر آن درس مي خواند، تا هر چه زودتر بتواند به سربازي پرقدرت و كار آمد براي امام زمان ـ عليه السّلام ـ تبديل شود تا هر كجا لازم است به خدمت مشغول شود.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] ـ سورة هود، آية 119.
[2] ـ تفسير الميزان، ج 11، ص 64.
[3] ـ شمس، آية 1 تا 10.
[4] ـ در حديث آمده: اگر عالمي فاسد شود جهاني را فاسد مي‌كند «غررالحكم».
[5] ـ روان‌شناسي مرضي، پريرخ دادستان، ج 1، ص 147.
[6] ـ همان.
[7] ـ همان ص 148.