پرسش :
فلسفه پرداخت خمس چيست؟
شرح پرسش :
پاسخ :
آنچه بيان مىشود، تنها بر اساس فهم ما از كتاب و سنت است و چه بسا وجوب خمس، حكمت و علل زيادى داشته باشد كه از ديدما مخفى مانده است:
1. ترديدى نيست كه اسلام به صورت يك مكتب اخلاقى، فلسفى و يا اعتقادى محض ظهور نكرد بلكه به عنوان يك آيين جامع- كه تمام نيازمندىهاى مادى و معنوى در آن پيشبينى شده- پا به عرصه ظهور گذاشت. از سوى ديگر، اين مكتب از همان عصر پيامبر اسلامصلى الله عليه وآله با تأسيس حكومت همراه بود در نتيجه براى اداره آن نياز به يك پشتوانه مالى غنى و منظم داشت كه بتواند در سايه تشكيل حكومت اسلامى از بينوايان، بيماران، بىسرپرستان، معلولان و يتيمان جامعه دستگيرى نمايد و اين خلأ اقتصادى را پر كند. خداوند متعال با نزول آيات زكات، دست يارى و رحمت بىپايانش را به كمك نبى اكرمصلى الله عليه وآله فرستاد و با واجب ساختن زكات، اين نقص و كاستى را برطرف كرد. اين فريضه الهى از مالياتهايى است كه در حقيقت جزو اموال عمومى جامعه اسلامى محسوب مىشود و نيز به غير بنى هاشم (سادات) اختصاص دارد و لذا مصارف آن عموماً موارد ياد شده است. ولى امامعليه السلام به عنوان رئيس حكومت نيز هزينههايى دارد كه بايد تأمين شود. او براى پيشبرد نظام اسلامى و اداره جامعه، به بودجه فراوانى نياز دارد. فريضه خمس براى تأمين اين منظور، بر متمكنان جامعه واجب گرديده است.(1) لذا در روايت از خمس به عنوان «وجه الاماره» ياد شده است.(2)
2. خداوند متعال براى حفظ كرامت و عزت پيامبر اسلام، محل تأمين بودجه فقرا از بنىهاشم و منسوبان به آن حضرت را از خمس قرار داد و سهم آنان را قرين سهم خود و رسول فرمود تا زمينه تحقير نسبت به آنان را از بين ببرد چون ممكن است برخى از مردم در پرداخت زكات به فقيران، يك نوع برترى براى خود و حقارتى نسبت به گيرنده احساس كنند. در حالى كه در پرداخت خمس و آنچه كه به عنوان «وجه الاماره» تلقى مىشود، قضيه عكس آن است و برترى براى گيرنده مىباشد.(3)
3. خمس براى تأمين بودجه هر كار خيرى است كه امام بخواهد انجام دهد و براى هر موردى كه صلاح بداند، مصرف كند.(4)
4. خمس وسيلهاى براى رشد و كمال انسان محسوب مىشود. همچنان كه هر فرد با انجام دادن هر وظيفهاى، مرحلهاى از كمال را مىپيمايد با اداى خمس به قصد قربت و بريدن از دنيا نيز وظيفهاش را انجام داده و خود را از گناهان پاك نموده و به سوى كمال ترقى مىكند.(5)
5. تحقق احياى دين خدا و پياده كردن حكومت اسلامى- كه هدف اصلى اين مكتب است-(6) نياز به بودجه مستقل و جداى از بودجه زكات دارد. خمس ثروت بسيار عظيمى براى تأمين هزينههاى يك انقلاب جهت رسيدن به حكومت عدل الهى است.
«قدرت» موجوديت دينى تشيع و زنده ماندن اين مكتب در طول عصر حضور و غيبت، بر اساس خمس استوار بوده است و به اهلبيتعليهم السلام و علما- كه وارثان آنان هستند- اين توانايى را داد تا با فشار و اختناق دستگاه ظلم در راه خدا ايستادگى كنند.
پىنوشت
(1) مكارم شيرازى، ناصر، يك صد و هشتاد پرسش و پاسخ، ص 425- 423 و تعليقات على العروة، كتاب الخمس، ص 392.
(2) ر. ك: وسائلالشيعه، ج 6، كتابالخمس، باب 2، ح 12.
(3) ر. ك: وسائل الشيعه، ج 6، ابواب قسمة الخمس، باب 1، ح 4 و 8.
(4)» فما كان للّه فهو لرسوله يضعه حيث شاء «» آنچه خاص خدا است، براى پيامبر اسلام است، هر جا صلاح بداند قرار مىدهد «: همان، ابواب الانفال، باب 1، ح 12.
(5) در مكاتبه امامرضاعليه السلام به يكى از يارانش آمده است:» ان اخراجه) خمس (مفتاح رزقكم و تمحيص ذنوبكم «» پرداخت خمس كليد جلب روزى و وسيله آمرزش گناهان است «: همان، ابواب الانفال، باب 3، ح 2.
(6) در همان مكاتبه آمده است» انّ الخمس عوننا على ديننا «» خمس، كمك ما در پياده كردن دين خداست «: همان، ابوابالانفال، باب 3، ح 2.
آنچه بيان مىشود، تنها بر اساس فهم ما از كتاب و سنت است و چه بسا وجوب خمس، حكمت و علل زيادى داشته باشد كه از ديدما مخفى مانده است:
1. ترديدى نيست كه اسلام به صورت يك مكتب اخلاقى، فلسفى و يا اعتقادى محض ظهور نكرد بلكه به عنوان يك آيين جامع- كه تمام نيازمندىهاى مادى و معنوى در آن پيشبينى شده- پا به عرصه ظهور گذاشت. از سوى ديگر، اين مكتب از همان عصر پيامبر اسلامصلى الله عليه وآله با تأسيس حكومت همراه بود در نتيجه براى اداره آن نياز به يك پشتوانه مالى غنى و منظم داشت كه بتواند در سايه تشكيل حكومت اسلامى از بينوايان، بيماران، بىسرپرستان، معلولان و يتيمان جامعه دستگيرى نمايد و اين خلأ اقتصادى را پر كند. خداوند متعال با نزول آيات زكات، دست يارى و رحمت بىپايانش را به كمك نبى اكرمصلى الله عليه وآله فرستاد و با واجب ساختن زكات، اين نقص و كاستى را برطرف كرد. اين فريضه الهى از مالياتهايى است كه در حقيقت جزو اموال عمومى جامعه اسلامى محسوب مىشود و نيز به غير بنى هاشم (سادات) اختصاص دارد و لذا مصارف آن عموماً موارد ياد شده است. ولى امامعليه السلام به عنوان رئيس حكومت نيز هزينههايى دارد كه بايد تأمين شود. او براى پيشبرد نظام اسلامى و اداره جامعه، به بودجه فراوانى نياز دارد. فريضه خمس براى تأمين اين منظور، بر متمكنان جامعه واجب گرديده است.(1) لذا در روايت از خمس به عنوان «وجه الاماره» ياد شده است.(2)
2. خداوند متعال براى حفظ كرامت و عزت پيامبر اسلام، محل تأمين بودجه فقرا از بنىهاشم و منسوبان به آن حضرت را از خمس قرار داد و سهم آنان را قرين سهم خود و رسول فرمود تا زمينه تحقير نسبت به آنان را از بين ببرد چون ممكن است برخى از مردم در پرداخت زكات به فقيران، يك نوع برترى براى خود و حقارتى نسبت به گيرنده احساس كنند. در حالى كه در پرداخت خمس و آنچه كه به عنوان «وجه الاماره» تلقى مىشود، قضيه عكس آن است و برترى براى گيرنده مىباشد.(3)
3. خمس براى تأمين بودجه هر كار خيرى است كه امام بخواهد انجام دهد و براى هر موردى كه صلاح بداند، مصرف كند.(4)
4. خمس وسيلهاى براى رشد و كمال انسان محسوب مىشود. همچنان كه هر فرد با انجام دادن هر وظيفهاى، مرحلهاى از كمال را مىپيمايد با اداى خمس به قصد قربت و بريدن از دنيا نيز وظيفهاش را انجام داده و خود را از گناهان پاك نموده و به سوى كمال ترقى مىكند.(5)
5. تحقق احياى دين خدا و پياده كردن حكومت اسلامى- كه هدف اصلى اين مكتب است-(6) نياز به بودجه مستقل و جداى از بودجه زكات دارد. خمس ثروت بسيار عظيمى براى تأمين هزينههاى يك انقلاب جهت رسيدن به حكومت عدل الهى است.
«قدرت» موجوديت دينى تشيع و زنده ماندن اين مكتب در طول عصر حضور و غيبت، بر اساس خمس استوار بوده است و به اهلبيتعليهم السلام و علما- كه وارثان آنان هستند- اين توانايى را داد تا با فشار و اختناق دستگاه ظلم در راه خدا ايستادگى كنند.
پىنوشت
(1) مكارم شيرازى، ناصر، يك صد و هشتاد پرسش و پاسخ، ص 425- 423 و تعليقات على العروة، كتاب الخمس، ص 392.
(2) ر. ك: وسائلالشيعه، ج 6، كتابالخمس، باب 2، ح 12.
(3) ر. ك: وسائل الشيعه، ج 6، ابواب قسمة الخمس، باب 1، ح 4 و 8.
(4)» فما كان للّه فهو لرسوله يضعه حيث شاء «» آنچه خاص خدا است، براى پيامبر اسلام است، هر جا صلاح بداند قرار مىدهد «: همان، ابواب الانفال، باب 1، ح 12.
(5) در مكاتبه امامرضاعليه السلام به يكى از يارانش آمده است:» ان اخراجه) خمس (مفتاح رزقكم و تمحيص ذنوبكم «» پرداخت خمس كليد جلب روزى و وسيله آمرزش گناهان است «: همان، ابواب الانفال، باب 3، ح 2.
(6) در همان مكاتبه آمده است» انّ الخمس عوننا على ديننا «» خمس، كمك ما در پياده كردن دين خداست «: همان، ابوابالانفال، باب 3، ح 2.
تازه های پرسش و پاسخ
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}