پرسش :
فرهنگ به چه معنا است؟
پاسخ :
فرهنگ در زبان فارسى، به معناى ادب، تربيت علم و دانش، و مجموعه آداب و رسوم آمده است.(1) فرهنگ در لغت عرب با كلمه «الثقافه» بيان مىشود كه به معناى «پيروزى، تيز هوشى و مهارت بوده، سپس به معناى استعداد فراگيرى علوم و صنايع و ادبيات به كار رفته است.(2) اصطلاح فرهنگ «culture» در علوم انسانى و اجتماعى به خصوص جامعهشناسى و مردمشناسى استعمال فراوانى دارد. با اين حال، مفهوم واحد و مشخصى ندارد به گونهاى كه تاكنون بيش از 250 تعريف مختلف، از آن ارائه شده است. ادوارد تايلر در 1871 نخستين تعريف فرهنگ را چنين ارائه كرده است: «فرهنگ يا تمدنّ، كلّيت درهم بافتهاى است شامل دانش، دين، هنر، قانون، اخلاقيات، آداب و رسوم، و هرگونه توانايى و عادتى كه آدمى همچون عضوى از جامعه به دست مىآورد.»(3) تعريف ديگر فرهنگ، از پالمرو مونتى است: «ارزشها «معنوى»، هنجارها و نظام اعتقادات يك جامعه مشتمل بر سنتها، آداب و رسوم، مذاهب و ايدئولوژىها، تشريفات مذهبى، ميراث، زبان و كليه عادتها، ديدگاههاى مشترك».(4) در يك جمع بندى مىتوان در تعريف فرهنگ چنين گفت: «فرهنگ مجموعه و كليت به هم تافته و پيچيده اى از ايده ها، باورها، آرمان ها، ارزش ها، هنجارها، نهادها، نمادها و ساير آموختهها و عاداتى است كه حاصل و دستاورد نسلهاى مختلف مردم جهان و منطقه يا يك امت و يا دولت كشور مىباشد و مبانى، اصول، چگونگى و چرايى اين طرز تفكر، نحوه زندگى و نحوه و چگونگى ونوع اعمال و رفتار فردى، جمعى و اجتماعى آنان را توجيه، تعقيل، تبيين يا تعيين مىنمايد و روند حال و آتى آن را معلوم و مشخص مىكند»(5)
پىنوشتها:
(1) محمد معين، فرهنگ فارسى، تهران، انتشارات اميركبير، 1376، ص 8352
(2) فريد وجدى، دايره المعارف، ذيل ماده ثقف به نقل از: محمد على جعفرى، فرهنگ پيرو و فرهنگ پيشرو، انتشارات علمى و فرهنگى، 1373، ص 51
(3) يدالله هنرى لطيف پور، فرهنگ سياسى شيعه و انقلاب اسلامى، ص 12
(4) پالمرو مونتى، نگرش جديد بر علم سياست، ترجمه منوچهر شجاعى، ص 99
(5) ر. ك: عليرضا على احمدى، شناخت فرهنگ، فرهنگ سازمانى و مديريت بر آن،) تهران: توليد دانش، 1383)، ص 74
فرهنگ در زبان فارسى، به معناى ادب، تربيت علم و دانش، و مجموعه آداب و رسوم آمده است.(1) فرهنگ در لغت عرب با كلمه «الثقافه» بيان مىشود كه به معناى «پيروزى، تيز هوشى و مهارت بوده، سپس به معناى استعداد فراگيرى علوم و صنايع و ادبيات به كار رفته است.(2) اصطلاح فرهنگ «culture» در علوم انسانى و اجتماعى به خصوص جامعهشناسى و مردمشناسى استعمال فراوانى دارد. با اين حال، مفهوم واحد و مشخصى ندارد به گونهاى كه تاكنون بيش از 250 تعريف مختلف، از آن ارائه شده است. ادوارد تايلر در 1871 نخستين تعريف فرهنگ را چنين ارائه كرده است: «فرهنگ يا تمدنّ، كلّيت درهم بافتهاى است شامل دانش، دين، هنر، قانون، اخلاقيات، آداب و رسوم، و هرگونه توانايى و عادتى كه آدمى همچون عضوى از جامعه به دست مىآورد.»(3) تعريف ديگر فرهنگ، از پالمرو مونتى است: «ارزشها «معنوى»، هنجارها و نظام اعتقادات يك جامعه مشتمل بر سنتها، آداب و رسوم، مذاهب و ايدئولوژىها، تشريفات مذهبى، ميراث، زبان و كليه عادتها، ديدگاههاى مشترك».(4) در يك جمع بندى مىتوان در تعريف فرهنگ چنين گفت: «فرهنگ مجموعه و كليت به هم تافته و پيچيده اى از ايده ها، باورها، آرمان ها، ارزش ها، هنجارها، نهادها، نمادها و ساير آموختهها و عاداتى است كه حاصل و دستاورد نسلهاى مختلف مردم جهان و منطقه يا يك امت و يا دولت كشور مىباشد و مبانى، اصول، چگونگى و چرايى اين طرز تفكر، نحوه زندگى و نحوه و چگونگى ونوع اعمال و رفتار فردى، جمعى و اجتماعى آنان را توجيه، تعقيل، تبيين يا تعيين مىنمايد و روند حال و آتى آن را معلوم و مشخص مىكند»(5)
پىنوشتها:
(1) محمد معين، فرهنگ فارسى، تهران، انتشارات اميركبير، 1376، ص 8352
(2) فريد وجدى، دايره المعارف، ذيل ماده ثقف به نقل از: محمد على جعفرى، فرهنگ پيرو و فرهنگ پيشرو، انتشارات علمى و فرهنگى، 1373، ص 51
(3) يدالله هنرى لطيف پور، فرهنگ سياسى شيعه و انقلاب اسلامى، ص 12
(4) پالمرو مونتى، نگرش جديد بر علم سياست، ترجمه منوچهر شجاعى، ص 99
(5) ر. ك: عليرضا على احمدى، شناخت فرهنگ، فرهنگ سازمانى و مديريت بر آن،) تهران: توليد دانش، 1383)، ص 74
تازه های پرسش و پاسخ
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}