پرسش :

عوامل تعديل كننده اوضاع اقتصادي، مالي و توزيع ثروت، در نظام اسلامي چيست؟


شرح پرسش :
پاسخ :
1 منع ربا خوارى
2 مالياتهاى اسلامى مانند خمس و زكات، به خصوص زكات نقدين (طلا و نقره) كه همه ساله بايد ادا شود، تا از نصاب بيفتد.
3 مسأله ثلث مال كه اگر چه استفادة از آن اجبارى نيست، اما در محيط تربيت و ايمان اسلامى و ارشاد دينى، مانند يك واجب، اعتبار مى‏شود و هر ثروتمند و هر كس هر چه داشته باشد، ثلث آن را از اختيار ورثه خارج مى‏نمايد و براى خيرات و مبرات و مصارفى كه در نظر مى‏گيرد اختصاص مى‏دهد.
4 مشاغل و كسب‏هائى كه موجب جمع ثروت مى‏شود، يا براى ثروتمندان، مصرف‏هاى بيهوده و غير مفيد به حال اجتماع مى‏سازد، مانند قمار، شراب سازى، شراب فروشى، مجسمه سازى، خوانندگى، نوازندگى، دائر كردن مراكز فساد و كاباره‏ها و امثال آن ممنوع است.
5 بطور كلى اسراف و تبذير اموال كه سرمايه‏داران و زن و بچه‏هايشان به آن گرفتار مى‏شوند و اگر راهش بسته شود، سرمايه را در خير اجتماع مصرف مى‏نمايند، جايز نيست و اكيداً ممنوع است.
6 از اسباب مهم تعادل ثروت و خرد شدن اموال، قانون ارث است. با نظام دقيق، عليرغم قوانين جاهليّت كه ثروت را در دست فرد واحد نگهدارى مى‏كرد و حتى اگر ثروتمند فرزند نداشت به او اجازه داده مى‏شد كه ديگرى را فرزند خواندة خود بنمايد تا از او ارث ببرد و عليرغم قوانين كشورهاى سرمايه‏دارى كه به سرمايه دار، اجازه مى‏دهد ثروتش را براى گربه يا سگش قرار دهد، در حالى كه ميليونها مردم گرسنه باشند، اسلام اجازة چنين امورى را نمى‏دهد.
7 تشويقات اكيد به انفاقات و خيرات، و مطلق صدقات و مبرات و صرف اموال در خير و ترقى، رفاه عموم، تأسيس مدارس، بيمارستانها، دارالايتام، دارالعجزه، خدمات اجتماعى، پل سازى، راه سازى و مددكارى نيز يكى از وسايل مهمّ جلوگيرى از تمركز ثروت و مشوق صرف آن در مصالح اجتماعى است.
8 قوانين مربوط به اراضى موات و جنگلها و اراضى مفتوح عنوه.
9 وقف، كه يكى از راه‏هاى صرف سرمايه در مصالح مشترك مردم است.
10 دعوت به انصاف در معاملات، و اكتفا به سود كم و به مقدار كفايت و ترك غشّ و خيانت در معاملات نيز از عوامل كنترل كننده و تعادل بخش است.
11 همچنين تشويق به قناعت و رضا به آنچه مقدر و فراهم مى‏شود و اقتصاد و ميانه روى در خرج.
12 نكوهش از سرمايه و اندوختة بيش از حد كفاف و بطور كلى مذمت از اندوخته كردن و پس‏انداز نمودن كه در تربيت اسلامى خلاف توحيد در توكل و خلاف اعتماد به خدا است.
13 مذمت و نكوهش از بخل و حرص، و مدح سخاوت تا آنجا كه در روايات آمده: «بخيل از خدا و بهشت و مردم دور بوده و به آتش نزديك است».
14 تحريم استعمال ظروف طلا و نقره و آرايش مرد به آنها كه علاوه بر اينكه دليل بر حرمت اين استعمالات است، نشانه محبوب بودن سادگى معاش و اثاث و لباس است.
بالأخره، مكتب اسلام و نظامات اسلام در شعب مختلف و متعدد، همه در كنترل وضع مالى و جلو گيرى از مفاسد سرمايه‏دارى، نقش بزرگ و حساسى را ايفا مى‏كنند كه در مجتمع اسلامى، هرگز از مفاسد تورم ثروت و تمركز سرمايه نبايد بيم داشت.
امامت و مهدويت ج 2- عقيده نجات بخش، آيت الله لطف الله صافى گلپايگانى