پرسش :

چه ضرورتى داشت امام حسين(علیه السلام) درميان سپاه دشمن، روز عاشورا نماز ظهر بخواند تا عده‏اى از يارانشان به اين خاطر شهيد شوند؟


شرح پرسش :
پاسخ :
نماز عمود خيمه دين(1) و استوارترين رشته پيوند ميان بنده و مولا است. مؤمن با نماز شناخته مى‏گردد و با نردبان آن تا عرش خدا بالا مى‏رود و قدم بر بساط قرب مى‏گذارد.(2)
نماز راه انس با خدا و روشنى بخش چشمان پيامبرصلى الله عليه وآله وسلم است.(3) نماز اولين و آخرين سفارش پيامبران (ع) است.(4) نماز بازدارنده از آلودگى و زشتى(5) است و حتى بى‏روح‏ترين و ناقص‏ترين نماز، سدى ميان انسان و گناهان است.(6)
«معاويه بن وهب» از ياران حضرت صادق (ع) از ايشان مى‏پرسد: برترين چيزى كه بندگان را به خدا نزديك مى‏سازد و محبوب‏ترين كار در نزد خداوند چيست؟ حضرت فرمود: «ما اعلم شيئا بعد المعرفة افضل من هذه الصلاة» «بعد از شناخت خداوند، چيزى را با فضيلت‏تر از نماز نمى‏دانم«.(7)
اگر نهضت جاويد حسين بن على (ع) براى اقامه حق و زنده كردن دين خدا و رها ساختن آن از چنگال خرافات و هواپرستان ستمگر است و عمود دين خدا، نماز است چرا نبايد نگهبان دين و شريعت محمدى‏صلى الله عليه وآله وسلم عمود دين را در عرصه خونين كربلا و در برابر هجوم بى امان و ناجوانمردانه دشمن با خواندن نماز عشق، محكم و استوار سازد؟ «ابو ثمامه صيداوى»- كه در محبت مولايش حسين (ع) سر از پا نمى‏شناسد- در ظهر عاشورا، در ميان حلقه تنگ محاصره دشمن، خدمت امام (ع) مى‏رسد و فرا رسيدن وقت نماز ظهر را به ياد امام (ع) مى‏آورد و آرزو مى‏كند بعد از خواندن نماز به امامت مولايش، به ديدار معبودش بشتابد. امام حسين (ع) در پاسخ او مى‏فرمايد: «نماز را به ياد من آوردى، خداوند تو را از نمازگزاران قرار دهد«.(8) حسين بن على (ع) و تنى از يارانش در برابر تيرهايى كه از سوى دشمن مى‏آمد، نماز ظهر را به جا آورد وعده‏اى از يارانش به هنگام نماز به خاك و خون افتادند و بر بال شهادت به ديدار دوست شتافتند.
صحنه عبادت، مناجات و تلاوت قرآن امام (ع) و خاندان و ياران بزرگوارش در شب عاشورا، زيباترين نمايش بندگى است. ابا عبدالله (ع) درس عشق ورزى به نماز و راز و نياز با معبود را از پدر بزرگوارش فراگرفته است. ابن عباس در گرماگرم جنگ صفين، آن حضرت (ع) را ديد كه سر را به سوى آسمان بلند كرده و در انتظار چيزى است. پرسيد: يا اميرالمؤمنين آيا نگران چيزى هستيد؟ فرمود: آرى، منتظر رسيدن وقت نماز مى‏باشم. ابن عباس گفت: در اين وقت حساس نمى‏توانيم دست از جنگ برداريم و مشغول نماز گرديم.
امير مؤمنان (ع) فرمود: «انما قاتلنا هم على الصلوة» «ما براى نماز با آنها مى‏جنگيم».
به راستى وقتى رهبران و پيشوايان ما در صحنه خون و جهاد، اين چنين ارزش و جايگاه نماز را پاس مى‏دارند و نماز را به تمام معنا در آن شرايط سخت و طاقت فرسا، اين گونه به پا مى‏دارند، آيا سستى و سهل انگارى نسبت به نماز براى ما- كه به دور از آن صحنه‏هاى دشوار و در دامن آسايش هستيم- روا است؟ آيا منطقى و قابل قبول است كه نسبت به آن پاكان و برگزيدگان، اظهار عشق و محبت كنيم و خود را پيرو و مطيع آنان بدانيم، آن گاه نمازى را كه سرلوحه اعمال آنان است و جنگ و جهاد و فداكارى ايشان براى زنده نگه داشتن و برپا داشتن آن است، جايگاه واقعى خود را در زندگى ما نداشته باشد؟
از خود بپرسيم در نماز و دعا و تلاوت كتاب خدا، چه رمز و رازى و چه لذّتى نهفته است كه امام حسين (ع) با وجود اينكه حسرت يك آه را بر دل دشمن گذاشت و شعار «هيهات مناالذلة» او- كه در تابلو عشق با خطى خونين بر سينه آسمان نصب شده و به همه جهانيان درس جنبش و آزادگى و پايدارى مى‏دهد- در عصر تاسوعا كه لشكر نفاق به طرف خيام امام (ع) روى آوردند و آماده حمله و جنگ بودند، برادر دلاورش عباس (ع) را به نزد آنان فرستاد و به او فرمود: اگر مى‏توانى تا فردا جنگ را به تأخير بينداز و سپس فرمود: «لعلنا نصلى لربنا و ندعوه و نستغفره، فهو يعلم انى كنت احب الصلاة له وتلاوة كتابه و كثرة الدعاء والاستغفار» «شايد امشب براى پروردگارمان نماز به جا آوريم و به درگاه او دعا نموده و طلب بخشش كنيم. خدا مى‏داند كه من نماز براى او و خواندن كتابش و زيادى دعا و استغفار را دوست مى‏دارم«.(9)
نماز و دعا و راز و نياز با خداوند، از چه عزتى سرشار است كه سالار شهيدان (ع) به خاطر آن، از دشمن براى به تأخير انداختن جنگ درخواست مى‏كند.
پی نوشتها:
(1) ميزان الحكمة، ج 5، ص 368، ح 10243.
(2) همان، ح 83201.
(3) همان، ص 367، ح 53201.
(4) همان، ح 43201.
(5) عنكبوت (29): آيه 45.
(6) ميزان الحكمة، ج 5، ص 371 ح 5- 10254.
(7) همان، ص 369، ح 10245.
(8) بحارالانوار، ج 45، ص 12.
(9) بحارالانوار، ج 44، ص 392.