پرسش :

نیازهای عاطفی اعضای خانواده چه چیزهایی است؟


شرح پرسش :
پاسخ :
امروزه در ارتباطات و تعلیم و تربیت و نیز روابط خانوادگی (رابطه میان پدر و مادر و والدین با فرزندان) شناخت ویژگیهای روانشناختی افراد بسیار مهم و مباحث مربوط به انگیزش و نیازها از اولویت خاصی برخوردار است. در میان روانشناسان، ماری (Henry Alexander) Murray Henry Alexander Murry نسبت به مفهوم کلی انگیزش و تأثیر شگرف آن در زندگی مادی و معنوی خانواده توجه خاصی مبذول داشته است. او مهمترین نیروهای محرک شخصیت آدمی را عبارت از نیازها با انگیزه‏های درونی، فشارها یا محرکهای خارجی، نیروهای عاطفی،
ارزشها و عمل متقابل نیازها و فشارها می‏داند.
خلاصه تعریف ماری از نیاز عبارت است از: «نیاز، تصور آدمی از نیرویی است که در مغز جای دارد و اندیشه و عمل را چنان تنظیم می‏کند که وضعیت موجود نامطلوبی را به جهتی معین تغییر می‏دهد.»
ماری در کتاب مهم خود با نام جستجو در شخصیت، فهرستی از نیازها شامل نیازهای بیست‏گانه ارائه داده است که در زیر به اختصار مورد اشاره قرار می‏گیرند:
1ـ نیاز به پیروزی: با دیگران رقابت کردن و بر آنان چیره شدن، بر مشکلات و موانع فایق آمدن و ...
2ـ نیاز به مهرانگیزی: مورد پسند دیگران واقع شدن و جلب محبت کردن، از نزدیکی یا همکاری با افراد شبیه به خود لذت بردن و ...
3ـ نیاز به خودمختاری: خود را از زیر فرمان صاحبان قدرت برکنار داشتن، در برابر فشار و سختگیری مقاومت به خرج دادن، زیر بار مقررات تحمیلی نرفتن، با استقلال و آزادی منظور خود را اجرا کردن و ...
4ـ نیاز به جبران شکست: برای جبران شکست به کوشش پرداختن، احترام و سربلندی خود را حفظ کردن، بر ضعف چیره شدن و ...
5ـ نیاز به بزرگداشت: پیروی کردن، تحت نفوذ دیگری واقع شدن، برتر از خود را ستایش کردن
6ـ نیاز به حقارت و ارضا: انتقاد، اهانت و سرزنش را با بردباری تحمل کردن، به اشتباه و کم‏مایگی و حقارت خود اذعان داشتن و ...
7ـ نیاز به پرخاش: با زور بر مخالفت چیره شدن، به شدت با دیگری ضدیت کردن، در برابر اهانت کینه‏توزی کردن و ...
8ـ نیاز به حفظ حیثیت: در برابر انتقاد، سرزنش حمله و هجوم به دفاع از خود پرداختن، اشتباه یا شکستی را پنهان کردن و یا با دلیل‏تراشی به توجیه آن پرداختن و ...
9ـ نیاز به تسلط داشتن: به بازرسی و نظارت اطرافیان پرداختن، رفتار دیگران را تحت تأثیر خود قرار دادن و ...
10ـ نیاز به خودنمایی: خود را طرف توجه قرار دادن، روی دیگران تأثیر گذاشتن، دیگران را تحریک کردن، و ...
11ـ نیاز به دوراندیشی: از وضعیتهای خطرناک فرار کردن، برای جلوگیری از مخاطرات احتمالی دست به اقدام احتیاطی زدن و ...
12ـ نیاز به پرهیز از شکست: خودداری کردن از عمل از بیم شکست احتمالی، اجتناب کردن از وضعیتها یا شرایطی که در آنها احتمال ریشخند (تمسخر)، بیزاری (تنفر) یا بی‏اعتنایی دیگران می‏رود.
13ـ نیاز به ناتوان‏نوازی: موجودی را که در معرض خطر است یاری رسانیدن، نسبت به مستمندان و افتادگان دلسوزی و حمایت کردن
14ـ نیاز به نظم و ترتیب: سازمان دادن، به صراحت و سادگی و دقت و باریک‏بینی علاقه داشتن، به مرتب کردن امور پرداختن
15ـ نیاز به بازی: کاری را بدون غرض معین و صرفا برای رفع خستگی و تفریح انجام دادن و ...
16ـ نیاز به دورافکندن: چیزی را که از نظر عاطفی مورد علاقه نیست از خود دور ساختن، ترک گفتن یا بی‏اعتنایی نسبت به چیزی که پست تشخیص می‏دهد.
17ـ نیاز به لذت حسی: خوشی‏هایی را که توسط حواس دریافت می‏شود جستجو کردن (مناظر، اصوات و ...)
18ـ نیاز به لذات جنسی
19ـ نیاز به پشتیبانی: همیشه به حمایت یکی پشت‏گرمی داشتن، مورد حمایت، راهنمایی، مهربانی، اغماض، دلجویی و ... واقع بودن
20ـ نیاز به درک حقایق: به تفکر و ژرف‏اندیشی پرداختن، نظر کلی دادن، تعمیم کردن
طبقه ‏بندی کلی‏تری توسط کارن هورنای (Karen Horney) پیشنهاد شده است. او نظر خود را در باره نیازها تحت سه عنوان کلی بیان نموده است:

1ـ نیازهایی که آدمی را به سوی دیگران می‏برند (حرکت به سوی دیگران):


کسی که این روش را دارد از اینکه صاحب قدرت شود مأیوس بوده و از این‏روی تلاش دارد برای خود حامی فراهم نماید تا در زندگی از کمک او بهره‏مند باشد. لذا سخت می‏کوشد مورد محبت دیگران واقع شود و همه او را دوست بدارند. این شخص حتی در همسرگزینی هم دنبال فردی است که از حیث مال و مقام و ... از خودش برتر و نیرومندتر باشد.

2ـ نیازهایی که آدمی را علیه دیگران برمی‏انگیزانند (حرکت علیه دیگران):


پیرو این روش، جهان را نسبت به خود دشمن پنداشته و معتقد است همیشه باید برای دفاع یا تعرض آماده بود. این شخص تسلط و برتری خود را گاه با زورگویی و گاه با نیکوکاری و دستگیری از مستمندان ظاهر می‏سازد و در هر حال انگیزه اصلی او نشان دادن تفوق و برتری بر دیگران می‏باشد.

طبقه ‏بندی نیازها بر اساس نظریه آبراهام مزلو


سن تبیین نیازها
2-0 : بقا، نیازهای فیزیولوژیک (هوا، آب، غذا و ...)
5-3 : امنیت، آغاز توانایی انجام طرحها که بر اجتناب از رنج استوار است.
10-5 : تعلق و محبت، نیاز به تعلق داشتن و مورد قبول واقع شدن ـ اساس اجتماعی شدن در بزرگسالی
نوجوانی-10 : احترامنیاز به عزت نفس و برخورداری از احترام دیگران
زندگی بزرگسالی: تحقق خویشتن نیاز به شکوفایی، خلاقیت و به فعل در آوردن استعدادهای بالقوه
3ـ نیازهایی که آدمی را از دیگران دور می‏سازند (حرکت جهت دوری از دیگران): کسی که این روش را دارد معتقد است که اجتماع سرچشمه همه ناراحتی‏ها و کشمکش‏ها و بدبختی‏ها است و لذا کسی را خردمند می‏داند که خود را از اجتماع برکنار نگاه دارد. چنین کسی نه به دیگران کمک می‏کند و نه از آنان یاری می‏طلبد. علت این انزواطلبی را باید در گذشته اشخاص و بخصوص در دوران کودکی آنان جستجو نمود.
به طور کلی روش نخست بیشتر مرتبط و مربوط به دوران کودکی، روش دوم بیشتر به دوران نوجوانی و روش سوم بیشتر به دوران سالمندی اختصاص دارد. البته آدمهای اصولی و بهنجار بر حسب اوضاع و احوال و به تناسب استعداد و مهارتشان، معمولاً در زندگی هر سه نوع را به کار می‏گیرند.
مزلو (Abraham Maslow) به عنوان نظریه‏پردازی شخصیتی معتقد به سلسله مراتب نیازها است. او می‏گوید نیازهای سطوح بالا زمانی تجلی پیدا می‏کند که نیازهای سطوح پایین تا اندازه معینی و به مدت زمان معینی ارضا شده باشد. در جدول سلسله مراتب نیازها، همچنین سن تقریبی تجلی آنها را زمانی که نیازهای سطوح پایین ارضا می‏شود نشان می‏دهد:
فرضیه مزلو این است که نوجوانی از طریق نیاز بسیاری قوی به خویشتن‏پنداری مثبت و نیاز به احترام از طرف دیگران مشخص می‏شود. در مرحله بزرگسالی نیاز به شکوفایی، خلاقیت و حداکثر تحقق خویشتن احساس می‏شود.