پرسش :
چگونه است كه حضرت على در هنگام نماز به گدايى توجه مىكند، در حالى كه چنان در نماز غرق مىشد كه متوجه بيرون آوردن تير از پايش نمىشد؟
شرح پرسش :
پاسخ :
در پاسخ به اين سؤال بايد به نكتهى مهمى توجه كرد و آن اين است كه مسير تقوا، اخلاق و بندگى خدا، يك مسير تدريجى الوصول است و چنين نيست كه وقتى كسى به مراحل بالاتر رسيد، بتواند مراحل پايينتر را كنار بگذارد؛ بلكه مراحل بالاتر متكى بر مراحل پايينتر است) اگر بخواهيم تمثيلى از اين صعود الى الله بياوريم، بايد بگوييم كه اين صعود، شبيه صعود از نردبان و رسيدن به پشت بام نيست كه پس از رسيدن به پشت بام، ديگر نيازى به نردبان نباشد؛ بلكه شبيه صعود با هواپيما و رسيدن به فراز ابرهاست؛ يعنى كسى كه به اين جا مىرسد، اگر هواپيما را رها كند، بلافاصله سقوط خواهد كرد) در نتيجه، كمك به نيازمند با قصد قربة الى الله، اگر جزو كارهايى باشد كه در ابتداى سلوك مطرح است، در انتهاى سلوك نيز انسان نمىتواند به آن بىاعتنا باشد)
به عبارت ديگر:
»آنها كه اين ايراد را مىكنند، از اين نكته غافل هستند كه شنيدن صداى سائل و كمك به او، توجه به خويشتن نيست؛ بلكه عين توجه به خداست) على )ع( در حال نماز از خود غافل بود و نه از خدا) مىدانيم كه بيگانگى از خلق خدا، بيگانگى از خداست) به تعبير روشنتر، پرداختن زكات در نماز، انجام عبادت در ضمن عبادت است و نه توجه به مسائل مادى و شخصى زندگى؛ بلكه توجهى در مسير رضاى خدا و كاملا سازگار با روح عبادت است) ذكر اين نكته نيز لازم است كه معنى غرق شدن در توجه به خدا اين نيست كه انسان بىاختيار احساس خود را از دست بدهد؛ بلكه با ارادهى خويش، توجه خود را به آنچه در راه خداست، معطوف مىكند و از آنچه در راه خدا نيست، صرف نظر مىنمايد)« ( تفسير نمونه، ج 4، ص 428)
اگر بخواهيم با نظر عرفانى عميق به اين مطلب نگاه كنيم، بايد بگوييم، برخلاف تصور عاميانه، كمك حضرت على )ع( به سائل در هنگام نماز، امرى والاتر و بالاتر از اين است كه در هنگام نماز، تيرى از پاى ايشان بيرون بكشند و ايشان متوجه نشود) توضيح مطلب اين كه، عرفا مىگويند، انسان در مسير سير و سلوك، چهار مرحله در پيش رو دارد:
1) سفر از خلق به سوى حق )السفر من الخلق الى الحق(؛
2) سفر از حق در حق و به وسيلهى حق )السفر من الحق فى الحق بالحق(؛
3) سفر از حق به سوى خلق و به وسيلهى حق )السفر من الحق الى الخلق بالحق(؛
4) سفر همراه خلق به سوى حق به وسيلهى حق )السفر مع الخلق الى الحق بالحق()
اين مرحلهى آخر، در واقع مختص انبيا و ائمه )ع( است كه پس از رسيدن به خدا، به سوى مردم باز مىگردند و آنها را نيز همراه خود به سوى خدا مىبرند) البته اين بازگشت، به معنى جدايى از خدا نيست؛ بلكه آنها پس از آن ديگر در همه حال با خدايند) به هر حال، اين مراحل براى سالك و عارف به تدريج پيش مىآيد و واضح است كه هر مرحله از مرحلهى قبل بالاتر و والاتراست) ( براى توضيح ساده و مختصرى دربارهى اين سفرهاى چهارگانه، ر)ك: مرتضى مطهرى، انسان كامل، ص 67) اكنون، از نظر عرفا، هنگامى كه در نماز تير را از پاى على )ع( بيرون مىكشيدند، ايشان در مرحلهى دوم بوده، و در اين مرحله چنان غرق در خداست كه متوجه هيچ چيز نمىشود) اما هنگامى كه در نماز به سائلى كمك كرد، در مرحلهى سوم بود، يعنى به تعبير روايات، به مرتبهاى رسيده بود كه خداوند مىفرمايد: »من چشم او مىشوم كه با آن مىبيند، گوش او مىشوم كه با آن مىشنود، دست او مىشوم كه با آن كار انجام مىدهد و)))« ( ))) فأكون بصره الذى يبصر به و سمعه الذى يسمع به و يده الذى يبطش به) ؛ يعنى در اين مرحله، از مرتبهى فناء فى الله گذر كرده، و به مرحلهى بقاء بالله رسيده، و لذا هر كارى مىكند، كارى است كه خدا آن را خواسته و اراده كرده، و او جز آنچه خدا اراده كرده، ارادهاى نمىكند ( اين نظر را آيت الله طهرانى به طور خيلى مختصر در كتاب امام شناسى، ج 4، ص 260 آورده است))براى بحث مفصل دربارهى تفسير آيهى »انما وليكم الله و رسوله و الذين آمنوا الذين يقيمون الصلوة و يوتون الزكاة و هم راكعون« ( مائده 55/5: در حقيقت ولى شما فقط خداست و پيامبر و مؤمنينى كه نماز به پا مىدارند و در حال ركوع، زكات مىدهند) كه دربارهى عمل حضرت على )ع( نازل شده، ر)ك: ترجمهى تفسير الميزان، ج 6، صص 1 - 50؛ آيت الله طهرانى: امام شناسى، ج 5، صص 199 - 265))
در پاسخ به اين سؤال بايد به نكتهى مهمى توجه كرد و آن اين است كه مسير تقوا، اخلاق و بندگى خدا، يك مسير تدريجى الوصول است و چنين نيست كه وقتى كسى به مراحل بالاتر رسيد، بتواند مراحل پايينتر را كنار بگذارد؛ بلكه مراحل بالاتر متكى بر مراحل پايينتر است) اگر بخواهيم تمثيلى از اين صعود الى الله بياوريم، بايد بگوييم كه اين صعود، شبيه صعود از نردبان و رسيدن به پشت بام نيست كه پس از رسيدن به پشت بام، ديگر نيازى به نردبان نباشد؛ بلكه شبيه صعود با هواپيما و رسيدن به فراز ابرهاست؛ يعنى كسى كه به اين جا مىرسد، اگر هواپيما را رها كند، بلافاصله سقوط خواهد كرد) در نتيجه، كمك به نيازمند با قصد قربة الى الله، اگر جزو كارهايى باشد كه در ابتداى سلوك مطرح است، در انتهاى سلوك نيز انسان نمىتواند به آن بىاعتنا باشد)
به عبارت ديگر:
»آنها كه اين ايراد را مىكنند، از اين نكته غافل هستند كه شنيدن صداى سائل و كمك به او، توجه به خويشتن نيست؛ بلكه عين توجه به خداست) على )ع( در حال نماز از خود غافل بود و نه از خدا) مىدانيم كه بيگانگى از خلق خدا، بيگانگى از خداست) به تعبير روشنتر، پرداختن زكات در نماز، انجام عبادت در ضمن عبادت است و نه توجه به مسائل مادى و شخصى زندگى؛ بلكه توجهى در مسير رضاى خدا و كاملا سازگار با روح عبادت است) ذكر اين نكته نيز لازم است كه معنى غرق شدن در توجه به خدا اين نيست كه انسان بىاختيار احساس خود را از دست بدهد؛ بلكه با ارادهى خويش، توجه خود را به آنچه در راه خداست، معطوف مىكند و از آنچه در راه خدا نيست، صرف نظر مىنمايد)« ( تفسير نمونه، ج 4، ص 428)
اگر بخواهيم با نظر عرفانى عميق به اين مطلب نگاه كنيم، بايد بگوييم، برخلاف تصور عاميانه، كمك حضرت على )ع( به سائل در هنگام نماز، امرى والاتر و بالاتر از اين است كه در هنگام نماز، تيرى از پاى ايشان بيرون بكشند و ايشان متوجه نشود) توضيح مطلب اين كه، عرفا مىگويند، انسان در مسير سير و سلوك، چهار مرحله در پيش رو دارد:
1) سفر از خلق به سوى حق )السفر من الخلق الى الحق(؛
2) سفر از حق در حق و به وسيلهى حق )السفر من الحق فى الحق بالحق(؛
3) سفر از حق به سوى خلق و به وسيلهى حق )السفر من الحق الى الخلق بالحق(؛
4) سفر همراه خلق به سوى حق به وسيلهى حق )السفر مع الخلق الى الحق بالحق()
اين مرحلهى آخر، در واقع مختص انبيا و ائمه )ع( است كه پس از رسيدن به خدا، به سوى مردم باز مىگردند و آنها را نيز همراه خود به سوى خدا مىبرند) البته اين بازگشت، به معنى جدايى از خدا نيست؛ بلكه آنها پس از آن ديگر در همه حال با خدايند) به هر حال، اين مراحل براى سالك و عارف به تدريج پيش مىآيد و واضح است كه هر مرحله از مرحلهى قبل بالاتر و والاتراست) ( براى توضيح ساده و مختصرى دربارهى اين سفرهاى چهارگانه، ر)ك: مرتضى مطهرى، انسان كامل، ص 67) اكنون، از نظر عرفا، هنگامى كه در نماز تير را از پاى على )ع( بيرون مىكشيدند، ايشان در مرحلهى دوم بوده، و در اين مرحله چنان غرق در خداست كه متوجه هيچ چيز نمىشود) اما هنگامى كه در نماز به سائلى كمك كرد، در مرحلهى سوم بود، يعنى به تعبير روايات، به مرتبهاى رسيده بود كه خداوند مىفرمايد: »من چشم او مىشوم كه با آن مىبيند، گوش او مىشوم كه با آن مىشنود، دست او مىشوم كه با آن كار انجام مىدهد و)))« ( ))) فأكون بصره الذى يبصر به و سمعه الذى يسمع به و يده الذى يبطش به) ؛ يعنى در اين مرحله، از مرتبهى فناء فى الله گذر كرده، و به مرحلهى بقاء بالله رسيده، و لذا هر كارى مىكند، كارى است كه خدا آن را خواسته و اراده كرده، و او جز آنچه خدا اراده كرده، ارادهاى نمىكند ( اين نظر را آيت الله طهرانى به طور خيلى مختصر در كتاب امام شناسى، ج 4، ص 260 آورده است))براى بحث مفصل دربارهى تفسير آيهى »انما وليكم الله و رسوله و الذين آمنوا الذين يقيمون الصلوة و يوتون الزكاة و هم راكعون« ( مائده 55/5: در حقيقت ولى شما فقط خداست و پيامبر و مؤمنينى كه نماز به پا مىدارند و در حال ركوع، زكات مىدهند) كه دربارهى عمل حضرت على )ع( نازل شده، ر)ك: ترجمهى تفسير الميزان، ج 6، صص 1 - 50؛ آيت الله طهرانى: امام شناسى، ج 5، صص 199 - 265))
تازه های پرسش و پاسخ
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}