پرسش :
آيا بهشت و جهنم الان وجود دارند؟ اگر هستند، در کجايند؟
شرح پرسش :
پاسخ :
در بحثي که بين آيتالله حسيني تهراني و علامه طباطبايي در اين زمينه مطرح شده است، آيتالله حسيني تهراني از واژهي »اعدت« )آماده شده است( در آيهي »و سارعوا إلي مغفرة من ربکم و جنة عرضها السموات والأرض أعدت للمتقين« (آل عمران 133/3: »بشتابيد به سوي مغفرت پروردگارتان و بهشتي به پهناي آسمانها و زمين که براي متقين مهيا و آماده شده است.« نظير اين مضمون در آيهي 21 سورهي حديد نيز آمده است) نتيجه گرفته است که بهشت الان موجود است. علامه طباطبايي ضمن تأييد احتمال صحت اين استنباط، اشاره کردهاند که از اين روشنتر، آيهي »لقد کنت في غفلة من هذا فکشفنا عنک غطائک فبصرک اليوم حديد« (ق. 22/50: قطعا که تو از اين امر در غفلت بودي، ما پرده را از تو برداشتيم و اينک چشم تو تيزبين) ميباشد.
ايشان ميفرمايند: »اين آيه اثبات ميکند: همان امري که در روز قيامت مشاهده خواهد شد، در دنيا هم مشهود و نهايت امر، مفعول عنه بوده است. پس آنچه به نام جنت يا جحيم هست، در دنيا تحقق داشته و انسان هم آن را مشاهده ميکرده، ولي در مشاهده، از حقيقت و واقعيت خارج، غفلت داشته است. در داستان مؤمن و آلياسين هم گفته شده است که به مجرد کشته شدن به بهشت رفت و قوم نوح هم به مجرد غرق شدن در آتش شدند. (داستان اين دو، به تربيت در آيات 20 - 27 سورهي يس و آيهي 71 سوره نوح آمده است. البته مطابق بياني که در پاسخ سؤال سوم از دومين فصل بخش سوم خواهد آمد، اين آيات بيشتر به بهشت و جهنم برزخي مربوط ميشوند، نه بهشت و نه جهنم اخروي)« (آيتالله حسيني تهراني، مهر تابان، ص 358 - 360)
چنان که از بيان علامه نيز معلوم ميشود، بهشت و جهنم همين جا هستند، اما در باطن عالم، نه در ظاهر آن؛ يعني چنين نيست که مثلا در جاي خاصي از کهکشانها باشند، بلکه همين الان ما با اعمالمان در حال ساختن بهشت يا جهنم خودمان هستيم. لذا به تعبير قرآن کريم هيزم جهنم، خود انسانها هستند: »قوا أنفسکم و أهليکم نارا وقودها الناس و الحجارة« (تحريم 6/66: خودتان و کسانتان را از آتشي که سوخت آن مردم و سنگهاست، حفظ کنيد)
مطابق آيهي 22 سورهي ق، چون وجود ما در پردهاي از حجاب فرو رفته است، اين بهشت و جهنم را نميبينيم. اما کساني همچون علي )ع(، در هميندنيا پردهها را کنار زدهاند و لذا در آخرت چيز جديدي نميبينند، چنان که فرمود: »لو کشف الغطاء ما ازددت يقينا« (شرح نهجالبلاغه، ابن ابيالحديد، ج 11، ص 279: اگر پردهها کنار روند، يقينم افزوده نميشود) نه تنها معصومان )ع( بلکه انسانهاي وارسته نيز ممکن است بدين مقام برسند که بهشت و جهنم را در همين جا ببينند. چنان که در داستان آن صحابي معروف پيامبر نقل شده است که پيامبر از او پرسيد: »چگونه صبح کردي؟«
گفت: »در حال يقين.«
فرمود: »علامت يقينت چيست؟«
گفت: »اين که بهشتيان را در بهشت و جهنميان را در جهنم ميبينم.« (کافي، ج 2، ص 53 و بحارالأنوار، ج 67، ص 159) به طور حتم اين فرد به کهکشانها نرفته، بلکه فقط چشم باطن بينش باز شده بود.
اين که آخرت باطن دنياست، از آيات ديگري نيز فهميده ميشود. به عنوان مثال علامه طباطبايي از آيهي »أنما الحيوة الدنيا لعب و لهو و زينة و تفاخر بينکم و تکاثر في الاموال و الأولاد... و في الآخرة عذاب شديد و مغفرة من الله و رضوان« (حديد 20/57: زندگي دنيا در حقيقت، بازي، سرگرمي، آرايش و فخرفروشي شما به يکديگر و فزونجويي در اموال و فرزندان است... و در آخرت، عذابي سخت و آمرزشي از جانب خدا و خشنودي [او] است) چنين استنباطي کرده است؛ زيرا در اين جا عبارت »و في الآخرة«، به »لعب« عطف شده است و در واقع، اين عبارت آخر بدين صورت است که: »انما الحيوة الدنيا... في الاخرة عذاب شديد و مغفرة من الله و رضوان«؛ يعني حيات دنيا، در آخرت عذاب شديد و يا مغفرت و رضوان الهي است. خلاصه اين که از آيهي شريفه استفاده ميشود که حيات دنيوي با تمام جهات مقصودهاش از لهو، لعب، زينت و غيره، امري موهوم و سرابي خيالي است و همين دنيا بعينه، باطن امر و واقع،عذاب و مغفرت و رضوان است و ظهور اين جهات باطني وابسته به اين حقيقت است که جهات حيات دنيوي همگي باطل و موهوم بوده است، چنان که اين مطلب از آيات 93 و 94 سورهي انعام (بحث اين آيات در پاسخ آخرين سؤال بخش دوم خواهد آمد) نيز فهميده ميشود. (علامه طباطبايي، انسان از آغاز تا انجام، ص 153)
)براي بحثي مفصل و دقيق در مورد اين که بهشت و جهنم را بايد در باطن دنيا جستجو کرد، نه در بعدي از ابعاد مکاني و جسماني ظاهري، ر. ک: ملاصدرا: الاسفار الأربعه، ج 9، ص 322 - 328 و 334 - 335(.
در بحثي که بين آيتالله حسيني تهراني و علامه طباطبايي در اين زمينه مطرح شده است، آيتالله حسيني تهراني از واژهي »اعدت« )آماده شده است( در آيهي »و سارعوا إلي مغفرة من ربکم و جنة عرضها السموات والأرض أعدت للمتقين« (آل عمران 133/3: »بشتابيد به سوي مغفرت پروردگارتان و بهشتي به پهناي آسمانها و زمين که براي متقين مهيا و آماده شده است.« نظير اين مضمون در آيهي 21 سورهي حديد نيز آمده است) نتيجه گرفته است که بهشت الان موجود است. علامه طباطبايي ضمن تأييد احتمال صحت اين استنباط، اشاره کردهاند که از اين روشنتر، آيهي »لقد کنت في غفلة من هذا فکشفنا عنک غطائک فبصرک اليوم حديد« (ق. 22/50: قطعا که تو از اين امر در غفلت بودي، ما پرده را از تو برداشتيم و اينک چشم تو تيزبين) ميباشد.
ايشان ميفرمايند: »اين آيه اثبات ميکند: همان امري که در روز قيامت مشاهده خواهد شد، در دنيا هم مشهود و نهايت امر، مفعول عنه بوده است. پس آنچه به نام جنت يا جحيم هست، در دنيا تحقق داشته و انسان هم آن را مشاهده ميکرده، ولي در مشاهده، از حقيقت و واقعيت خارج، غفلت داشته است. در داستان مؤمن و آلياسين هم گفته شده است که به مجرد کشته شدن به بهشت رفت و قوم نوح هم به مجرد غرق شدن در آتش شدند. (داستان اين دو، به تربيت در آيات 20 - 27 سورهي يس و آيهي 71 سوره نوح آمده است. البته مطابق بياني که در پاسخ سؤال سوم از دومين فصل بخش سوم خواهد آمد، اين آيات بيشتر به بهشت و جهنم برزخي مربوط ميشوند، نه بهشت و نه جهنم اخروي)« (آيتالله حسيني تهراني، مهر تابان، ص 358 - 360)
چنان که از بيان علامه نيز معلوم ميشود، بهشت و جهنم همين جا هستند، اما در باطن عالم، نه در ظاهر آن؛ يعني چنين نيست که مثلا در جاي خاصي از کهکشانها باشند، بلکه همين الان ما با اعمالمان در حال ساختن بهشت يا جهنم خودمان هستيم. لذا به تعبير قرآن کريم هيزم جهنم، خود انسانها هستند: »قوا أنفسکم و أهليکم نارا وقودها الناس و الحجارة« (تحريم 6/66: خودتان و کسانتان را از آتشي که سوخت آن مردم و سنگهاست، حفظ کنيد)
مطابق آيهي 22 سورهي ق، چون وجود ما در پردهاي از حجاب فرو رفته است، اين بهشت و جهنم را نميبينيم. اما کساني همچون علي )ع(، در هميندنيا پردهها را کنار زدهاند و لذا در آخرت چيز جديدي نميبينند، چنان که فرمود: »لو کشف الغطاء ما ازددت يقينا« (شرح نهجالبلاغه، ابن ابيالحديد، ج 11، ص 279: اگر پردهها کنار روند، يقينم افزوده نميشود) نه تنها معصومان )ع( بلکه انسانهاي وارسته نيز ممکن است بدين مقام برسند که بهشت و جهنم را در همين جا ببينند. چنان که در داستان آن صحابي معروف پيامبر نقل شده است که پيامبر از او پرسيد: »چگونه صبح کردي؟«
گفت: »در حال يقين.«
فرمود: »علامت يقينت چيست؟«
گفت: »اين که بهشتيان را در بهشت و جهنميان را در جهنم ميبينم.« (کافي، ج 2، ص 53 و بحارالأنوار، ج 67، ص 159) به طور حتم اين فرد به کهکشانها نرفته، بلکه فقط چشم باطن بينش باز شده بود.
اين که آخرت باطن دنياست، از آيات ديگري نيز فهميده ميشود. به عنوان مثال علامه طباطبايي از آيهي »أنما الحيوة الدنيا لعب و لهو و زينة و تفاخر بينکم و تکاثر في الاموال و الأولاد... و في الآخرة عذاب شديد و مغفرة من الله و رضوان« (حديد 20/57: زندگي دنيا در حقيقت، بازي، سرگرمي، آرايش و فخرفروشي شما به يکديگر و فزونجويي در اموال و فرزندان است... و در آخرت، عذابي سخت و آمرزشي از جانب خدا و خشنودي [او] است) چنين استنباطي کرده است؛ زيرا در اين جا عبارت »و في الآخرة«، به »لعب« عطف شده است و در واقع، اين عبارت آخر بدين صورت است که: »انما الحيوة الدنيا... في الاخرة عذاب شديد و مغفرة من الله و رضوان«؛ يعني حيات دنيا، در آخرت عذاب شديد و يا مغفرت و رضوان الهي است. خلاصه اين که از آيهي شريفه استفاده ميشود که حيات دنيوي با تمام جهات مقصودهاش از لهو، لعب، زينت و غيره، امري موهوم و سرابي خيالي است و همين دنيا بعينه، باطن امر و واقع،عذاب و مغفرت و رضوان است و ظهور اين جهات باطني وابسته به اين حقيقت است که جهات حيات دنيوي همگي باطل و موهوم بوده است، چنان که اين مطلب از آيات 93 و 94 سورهي انعام (بحث اين آيات در پاسخ آخرين سؤال بخش دوم خواهد آمد) نيز فهميده ميشود. (علامه طباطبايي، انسان از آغاز تا انجام، ص 153)
)براي بحثي مفصل و دقيق در مورد اين که بهشت و جهنم را بايد در باطن دنيا جستجو کرد، نه در بعدي از ابعاد مکاني و جسماني ظاهري، ر. ک: ملاصدرا: الاسفار الأربعه، ج 9، ص 322 - 328 و 334 - 335(.
تازه های پرسش و پاسخ
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}