پرسش :
راه سرکوب کردن محبت و عشق چیست؟
شرح پرسش :
پاسخ :
اسلام به قضیه محبت از دو بعد نظر میکند:
1) بعد انسانی و فطری
2) بعد جنسی و غریزی
1-اسلام از تمامی انسانها میخواهد به چشم هم نوع به یکدیگر بنگرند چندان که کرامت انسانی را در میان هم پاس دارند، در رفع حوائج هم بکوشند و از هم حمایت کنند، در گرفتاریها به یاری هم بشتابند،انسان بودن را ارج بگذارند و نسبت به انسانهای دیگر احساس نزدیکی و دوستی کنند. در حدیثی آمده که امام صادق(ع) در پاسخ به سؤالی در مورد دوستی و محبت فرموده:
« وَ هَلِ الدِّینُ إِلَّا الْحُب »[1]
آیادین جز دوستی و محبت است؟
احادیث بسیار زیادی در خصوص رعایت حقوق مؤمنین و مسلمین از حضرت رسول اکرم(ص) و ائمه معصومین(ع) وارد شده است که از مجموع آنها این گونه استفاده میشود که اسلام بر مسأله دوستی و محبت که باعث ربط آدمیان به همدیگر و ایجاد نوعی احساس متقابل در میان آنان میگردد پافشاری میکند و این درجه از دوستی و پیوند درونی را یکی از جلوههای ایمان میشمارد رسول اکرم(ص) میفرماید:
«ایمان کسی کامل نیست مگر آن که هر چیزی را که برای خود میپسندد برای دیگران نیز بپسندد و آن چه را برای خود زشت میشمارد برای آنان زشت بداند»
بر این اساس نگاه بیروح و بیعاطفه به دیگران و مشکلاتی که در زندگی، با آنها دست و پنجه نرم میکنند نگاهی مؤمنانه نیست حدیث معروف دیگری نیز هست که به روشنی گویای این دیدگاه بلند اسلام است. پیامبراکرم(ص) فرمود:
« مَنْ أَصْبَحَ لَا یَهْتَمُّ بِأُمُورِ الْمُسْلِمِینَ فَلَیْسَ بِمُسْلِم »[2]
«هر کس در اندیشه امور دیگر مسلمانان نباشد مسلمان واقعی نیست »
2-بعد دیگر جنبه غریزی است که شخصی، شخص دیگری را تا سر حد طبیعیترین نیازهایش از قبیل خوردن و آشامیدن دوست بدارد و به او تعلق خاطر بسپارد، در این جنبه محبت و دوستی خود به خود به جنبه جنسی گره میخورد و محبوب کسی است که دوستدار از این جنبه در او میل کرده است این نوع دوستی را در فضای ذهن بسیاری از جوانان و نوجوانان و حتی برخی از بزرگسالان نیز میتوان دید، در این فضاست که در حقیقت افراد مجذوب زیبایی ظاهر و دیگر مسائل برانگیزاننده جنسی قرار دارند و آنچه بیش از همه اهمیت مییابد همین طرق قضیه است.
در نگاه اسلام این گونه محبت ورزیدن و عشق تنها در صورتی که مقدمهای برای ازدواج باشد پذیرفتنی و مقبول است.
از این رو مانعی ندارد که مرد به زن مورد علاقهاش که جمالش دست مایه جذبه او شده میل کند، از نظر اسلام مرد میتواند برای فراهم آوردن مقدمات ازدواج و ارزیابی همسر آینده خویش از جنبههای زیبا شناختی و مسائل دیگری از این نوع به او بنگرد اما ضابطهمند و در چارچوب تعریف شده و بدون هوی و هوس رانی و شهوترانی افسار گریخته اما آنچه از محبت ورزی، وسیله لهو و لعب و بر هم زننده نظام حاکم بر ارتباط زن و مرد در حوزه زناشویی گردد، به کلی مردود و ناپسند است. فراتر از این، هر آنچه که سرانجام به انحرافات جنسی بیانجامد از هر نوع چه قلبی، چشمی یا زبانی یا عملی، و یا در نهایت، زمینه انحراف و تحریک جنسی را فراهم کند، از آنجا که پدید آورنده مشکلاتی اخلاقی خواهد شد که آدمی را به باتلاق انحراف خواهد کشید از جنبه دینی و اسلامی مطرود است، اسلام میخواهد به عاطفه و احساس جنبه عقلی بخشیده شود تا از این رهگذر، انسان افسار عاطفه خویش را به دست عقل بسپارد و از پوسته به ژرفا و مغز فرو رود. اسلام نمیخواهد جوانان به صرف یک نگاه ساده و یا مسائل سطحی دیگر خود را ببازند و آهنگ دلدادگی سر کنند، زیرا این مسائل بسیار زودگذر و غیر واقعی است، نظر اسلام نه تنها در این مسأله که در همه روابط انسانی مانند دوستیها و همکاریها و سایر معاشرتها نیز چنین است و از آنجا که انسان دارای دو بعد مادی و معنوی بوده و اسلام نیز برای همه ابعاد او برنامهای دارد در این مورد که یکی از جنبههای مادی انسان است، او را رها نکرده است و آنچه مایه سعادت و کمال وی و دوری و نجات او از شقاوت و بدبختی است بیان نموده و به همین جهت برای این نوع محبت قائل به ضوابط و شرایطی است و خلوت کردن با همدیگر، یا دست زدن به کارهایی را که فراهم آورنده تحریکات جنسی است مجاز نمیشمارد، اما با این همه، آنان را از سخنگفتنهای پاک و بیشائبه باز نمیدارد.
شکستها را پایهای برای رسیدن به دیگر موفقیتها در زندگی قرار بدهید و سعی کنید با فکر کافی در اطراف آن شکست، حقیقت را از آن به دست آورید و در راه صحیح و آینده زندگی از آن استفاده کنید و با قدرت و صبر، پایه گذار زندگی همسر و بچههای پسر و دختر آینده خود باشید.
اما کلمه عشق در متون دینی بسیار کم به کار رفته است و به جای آن حب شدید و معانی نظیر آن استعمال شده است مانند آیه شریفه:
«مِنَ النّاسِ مَنْ یَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللّهِ أَنْدادًا یُحِبُّونَهُمْ کَحُبِّ اللّهِ وَ الَّذینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلّهِ وَ لَوْ یَرَی الَّذینَ ظَلَمُوا إِذْ یَرَوْنَ الْعَذابَ أَنَّ الْقُوَّةَ لِلّهِ جَمیعًا وَ أَنَّ اللّهَ شَدیدُ الْعَذابِ»[3]
«بعضی از مردم، معبودهایی غیر از خداوند برای خود انتخاب میکنند؛ و آنها را همچون خدا دوست میدارند. امّا آنها که ایمان دارند، عشقشان به خدا، (از مشرکان نسبت به معبودهاشان،) شدیدتر است. و آنها که ستم کردند، (و معبودی غیر خدا برگزیدند،) هنگامی که عذاب (الهی) را مشاهده کنند، خواهند دانست که تمامِ قدرت ، از آنِ خداست؛ و خدا دارای مجازات شدید است؛ (نه معبودهای خیالی که از آنها میهراسند.(»
«وَ إِنَّهُ لِحُبِّ الْخَیْرِ لَشَدیدٌ»[4]
«و او علاقه شدید به مال دارد!»
عشق در اصل لغت به معنای یک نوع گیاه پیچک است که بر بوته میپیچد و به معنای الصاق و حب مفرط هم آمده است.
عشق مبنای مکتب عرفا است و عقل مبنای مکتب فلاسفه، عقل تفکر و عملیات ذهنی است و عشق حرکت و ناشی از روح است. عرفا عقل را برای پیشرفت و رسیدن به خدا کافی نمیدانند و عشق را مرکب راهوار برتر این مسیر میدانند.
عشق گاهی در مقابل شوق به کار میرود در اینجا عشق تحفظ و مراقبت از کمال موجود است و شوق تلاش و کوشش جهت دست یابی به کمال مفقود است.
عشق دارای انواعی میباشد، اگر منشأ آن نفسانیات و شهوات و اموری از این قبیل باشد عشق مجازی است، و به تعبیر دیگر عشق زمینی است این عشق ممکن است با برآورده شدن حاجات حیوانی و شهوانی فرد دچار خمود، خاموشی و بلکه تبدیل به ضد آن یعنی نفرت بشود.
ولی عشق حقیقی که ناشی از جذبات معنوی و روحانی و دلدادگی به کمال مطلق و جمال جمیل حضرت حق است هر دم و هر لحظه بر عظمت و گسترش آن افزون میشود و با همه سوز و گدازی که دارد شیرین و دلکش است.
راست گفتی عشق خوبان آتش است
سخت میسوزاند اما دلکش است
از خدا خواهم کــه افـزونـش کـند
دل اگـر دم زد پر از خـونش کند
البته هر کدام از عشق مجازی و حقیقی (زمینی و آسمانی) دارای مراتبی هستند.
گاهی عشق مجازی مسیر عشق حقیقی است و از طریق سوز و گداز مجازی انسان درمییابد که عشق حقیقی جای دیگر است.
حسن یوسف در دو عالم کس ندید
حسن او دارد که یوسف آفرید
عشق حقیقی عشق به خداست که منشأ همه خوبیهاست. و عشقهای دیگر در پرتو او معنا پیدا میکند مثل عشق به پیامبر و اهلبیت علیهمالسلام، عشق به قرآن و دین و جهاد، عشق به شهادت، عشق به همسر و پدر و مادر و فرزند و... اینها اگر در مسیر عشق به خدا قرار گیرد مقدس است.
عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست.
اسلام محبتهای دیگر را نفی نمیکند بلکه آنها را به سوی محبوب واقعی جهت میدهد.
پی نوشتها:
[1]الکافی، ج 8، ص 80.
[2]الکافی، ج 2، ص 163.
[3]سوره بقره، آیه 165.
[4]سوره العادیات، آیه 8.
منبع: پایگاه حوزه
اسلام به قضیه محبت از دو بعد نظر میکند:
1) بعد انسانی و فطری
2) بعد جنسی و غریزی
1-اسلام از تمامی انسانها میخواهد به چشم هم نوع به یکدیگر بنگرند چندان که کرامت انسانی را در میان هم پاس دارند، در رفع حوائج هم بکوشند و از هم حمایت کنند، در گرفتاریها به یاری هم بشتابند،انسان بودن را ارج بگذارند و نسبت به انسانهای دیگر احساس نزدیکی و دوستی کنند. در حدیثی آمده که امام صادق(ع) در پاسخ به سؤالی در مورد دوستی و محبت فرموده:
« وَ هَلِ الدِّینُ إِلَّا الْحُب »[1]
آیادین جز دوستی و محبت است؟
احادیث بسیار زیادی در خصوص رعایت حقوق مؤمنین و مسلمین از حضرت رسول اکرم(ص) و ائمه معصومین(ع) وارد شده است که از مجموع آنها این گونه استفاده میشود که اسلام بر مسأله دوستی و محبت که باعث ربط آدمیان به همدیگر و ایجاد نوعی احساس متقابل در میان آنان میگردد پافشاری میکند و این درجه از دوستی و پیوند درونی را یکی از جلوههای ایمان میشمارد رسول اکرم(ص) میفرماید:
«ایمان کسی کامل نیست مگر آن که هر چیزی را که برای خود میپسندد برای دیگران نیز بپسندد و آن چه را برای خود زشت میشمارد برای آنان زشت بداند»
بر این اساس نگاه بیروح و بیعاطفه به دیگران و مشکلاتی که در زندگی، با آنها دست و پنجه نرم میکنند نگاهی مؤمنانه نیست حدیث معروف دیگری نیز هست که به روشنی گویای این دیدگاه بلند اسلام است. پیامبراکرم(ص) فرمود:
« مَنْ أَصْبَحَ لَا یَهْتَمُّ بِأُمُورِ الْمُسْلِمِینَ فَلَیْسَ بِمُسْلِم »[2]
«هر کس در اندیشه امور دیگر مسلمانان نباشد مسلمان واقعی نیست »
2-بعد دیگر جنبه غریزی است که شخصی، شخص دیگری را تا سر حد طبیعیترین نیازهایش از قبیل خوردن و آشامیدن دوست بدارد و به او تعلق خاطر بسپارد، در این جنبه محبت و دوستی خود به خود به جنبه جنسی گره میخورد و محبوب کسی است که دوستدار از این جنبه در او میل کرده است این نوع دوستی را در فضای ذهن بسیاری از جوانان و نوجوانان و حتی برخی از بزرگسالان نیز میتوان دید، در این فضاست که در حقیقت افراد مجذوب زیبایی ظاهر و دیگر مسائل برانگیزاننده جنسی قرار دارند و آنچه بیش از همه اهمیت مییابد همین طرق قضیه است.
در نگاه اسلام این گونه محبت ورزیدن و عشق تنها در صورتی که مقدمهای برای ازدواج باشد پذیرفتنی و مقبول است.
از این رو مانعی ندارد که مرد به زن مورد علاقهاش که جمالش دست مایه جذبه او شده میل کند، از نظر اسلام مرد میتواند برای فراهم آوردن مقدمات ازدواج و ارزیابی همسر آینده خویش از جنبههای زیبا شناختی و مسائل دیگری از این نوع به او بنگرد اما ضابطهمند و در چارچوب تعریف شده و بدون هوی و هوس رانی و شهوترانی افسار گریخته اما آنچه از محبت ورزی، وسیله لهو و لعب و بر هم زننده نظام حاکم بر ارتباط زن و مرد در حوزه زناشویی گردد، به کلی مردود و ناپسند است. فراتر از این، هر آنچه که سرانجام به انحرافات جنسی بیانجامد از هر نوع چه قلبی، چشمی یا زبانی یا عملی، و یا در نهایت، زمینه انحراف و تحریک جنسی را فراهم کند، از آنجا که پدید آورنده مشکلاتی اخلاقی خواهد شد که آدمی را به باتلاق انحراف خواهد کشید از جنبه دینی و اسلامی مطرود است، اسلام میخواهد به عاطفه و احساس جنبه عقلی بخشیده شود تا از این رهگذر، انسان افسار عاطفه خویش را به دست عقل بسپارد و از پوسته به ژرفا و مغز فرو رود. اسلام نمیخواهد جوانان به صرف یک نگاه ساده و یا مسائل سطحی دیگر خود را ببازند و آهنگ دلدادگی سر کنند، زیرا این مسائل بسیار زودگذر و غیر واقعی است، نظر اسلام نه تنها در این مسأله که در همه روابط انسانی مانند دوستیها و همکاریها و سایر معاشرتها نیز چنین است و از آنجا که انسان دارای دو بعد مادی و معنوی بوده و اسلام نیز برای همه ابعاد او برنامهای دارد در این مورد که یکی از جنبههای مادی انسان است، او را رها نکرده است و آنچه مایه سعادت و کمال وی و دوری و نجات او از شقاوت و بدبختی است بیان نموده و به همین جهت برای این نوع محبت قائل به ضوابط و شرایطی است و خلوت کردن با همدیگر، یا دست زدن به کارهایی را که فراهم آورنده تحریکات جنسی است مجاز نمیشمارد، اما با این همه، آنان را از سخنگفتنهای پاک و بیشائبه باز نمیدارد.
شکستها را پایهای برای رسیدن به دیگر موفقیتها در زندگی قرار بدهید و سعی کنید با فکر کافی در اطراف آن شکست، حقیقت را از آن به دست آورید و در راه صحیح و آینده زندگی از آن استفاده کنید و با قدرت و صبر، پایه گذار زندگی همسر و بچههای پسر و دختر آینده خود باشید.
اما کلمه عشق در متون دینی بسیار کم به کار رفته است و به جای آن حب شدید و معانی نظیر آن استعمال شده است مانند آیه شریفه:
«مِنَ النّاسِ مَنْ یَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللّهِ أَنْدادًا یُحِبُّونَهُمْ کَحُبِّ اللّهِ وَ الَّذینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلّهِ وَ لَوْ یَرَی الَّذینَ ظَلَمُوا إِذْ یَرَوْنَ الْعَذابَ أَنَّ الْقُوَّةَ لِلّهِ جَمیعًا وَ أَنَّ اللّهَ شَدیدُ الْعَذابِ»[3]
«بعضی از مردم، معبودهایی غیر از خداوند برای خود انتخاب میکنند؛ و آنها را همچون خدا دوست میدارند. امّا آنها که ایمان دارند، عشقشان به خدا، (از مشرکان نسبت به معبودهاشان،) شدیدتر است. و آنها که ستم کردند، (و معبودی غیر خدا برگزیدند،) هنگامی که عذاب (الهی) را مشاهده کنند، خواهند دانست که تمامِ قدرت ، از آنِ خداست؛ و خدا دارای مجازات شدید است؛ (نه معبودهای خیالی که از آنها میهراسند.(»
«وَ إِنَّهُ لِحُبِّ الْخَیْرِ لَشَدیدٌ»[4]
«و او علاقه شدید به مال دارد!»
عشق در اصل لغت به معنای یک نوع گیاه پیچک است که بر بوته میپیچد و به معنای الصاق و حب مفرط هم آمده است.
عشق مبنای مکتب عرفا است و عقل مبنای مکتب فلاسفه، عقل تفکر و عملیات ذهنی است و عشق حرکت و ناشی از روح است. عرفا عقل را برای پیشرفت و رسیدن به خدا کافی نمیدانند و عشق را مرکب راهوار برتر این مسیر میدانند.
عشق گاهی در مقابل شوق به کار میرود در اینجا عشق تحفظ و مراقبت از کمال موجود است و شوق تلاش و کوشش جهت دست یابی به کمال مفقود است.
عشق دارای انواعی میباشد، اگر منشأ آن نفسانیات و شهوات و اموری از این قبیل باشد عشق مجازی است، و به تعبیر دیگر عشق زمینی است این عشق ممکن است با برآورده شدن حاجات حیوانی و شهوانی فرد دچار خمود، خاموشی و بلکه تبدیل به ضد آن یعنی نفرت بشود.
ولی عشق حقیقی که ناشی از جذبات معنوی و روحانی و دلدادگی به کمال مطلق و جمال جمیل حضرت حق است هر دم و هر لحظه بر عظمت و گسترش آن افزون میشود و با همه سوز و گدازی که دارد شیرین و دلکش است.
راست گفتی عشق خوبان آتش است
سخت میسوزاند اما دلکش است
از خدا خواهم کــه افـزونـش کـند
دل اگـر دم زد پر از خـونش کند
البته هر کدام از عشق مجازی و حقیقی (زمینی و آسمانی) دارای مراتبی هستند.
گاهی عشق مجازی مسیر عشق حقیقی است و از طریق سوز و گداز مجازی انسان درمییابد که عشق حقیقی جای دیگر است.
حسن یوسف در دو عالم کس ندید
حسن او دارد که یوسف آفرید
عشق حقیقی عشق به خداست که منشأ همه خوبیهاست. و عشقهای دیگر در پرتو او معنا پیدا میکند مثل عشق به پیامبر و اهلبیت علیهمالسلام، عشق به قرآن و دین و جهاد، عشق به شهادت، عشق به همسر و پدر و مادر و فرزند و... اینها اگر در مسیر عشق به خدا قرار گیرد مقدس است.
عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست.
اسلام محبتهای دیگر را نفی نمیکند بلکه آنها را به سوی محبوب واقعی جهت میدهد.
پی نوشتها:
[1]الکافی، ج 8، ص 80.
[2]الکافی، ج 2، ص 163.
[3]سوره بقره، آیه 165.
[4]سوره العادیات، آیه 8.
منبع: پایگاه حوزه
تازه های پرسش و پاسخ
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}