پرسش :
چهرۀ اهل جهنم چگونه است؟
شرح پرسش :
پاسخ :
با توجه به آیات قرآن، افراد ساکن در جهنم، دارای ویژگی هایی هستند که اگرچه نمی توان ترسیم دقیقی از چهرۀ آنان به عمل آورد، اما با دقت در این خصوصیات، تا حدودی می توان به دورنمایی از وضعیت آنان دست یافت. برخی از این ویژگی ها عبارت اند از:
1. این که تمام بدن جهنمیان، از جمله صورتشان، هیزمی برای شعله ور کردن آتش جهنم بوده و بر اساس آیاتی از قرآن کریم، مادۀ اولیه و یا هیزم آتش جهنم، ترکیبی از سنگ ها و پیکر ساکنان دوزخ است.[1]
2. آنان، دارای پوششی سراسری از گدازه های آتشین هستند که تمام بدنشان را فرا گرفته و علاوه بر آن، مواد مذابی بر سر و صورت آنان فرو می ریزد.[2]
3. نباید تصور کرد که چهرۀ دوزخیان، با زندگی در آتش سازگار شده و آسیبی از آن نخواهد دید؛ زیرا به تعبیر قرآن، بعد از آن که آتش، چهره هایشان را فرا گرفت، آنان "کالح" خواهند شد[3] که "بسيارى از مفسران آن را چنين تفسير كردهاند كه بر اثر شعلههاى آتش، پوست صورت آنها در هم كشيده مىشود به طورى كه لب ها از هم باز می ماند".[4]
همچنین، بر پیشانی ها و پهلوها و پشت هایشان، با اموالی که از حرام به چنگ آمده و در راه صحیح مصرف نشده، داغ گذاشته خواهد شد و اثر آن بر چهره هاشان باقی خواهد ماند.[5]
4. با این حال، فیزیولوژی بدن دوزخیان مانند دنیا نیست که با یک بار سوختن کامل، از بین رفته و نابود شوند، بلکه حتی قرن ها اقامت در دوزخ و انواع مجازات هایی که اجزای درونی بدن آنان را تکه تکه می کند،[6] نمی تواند چارچوب اصلی بدن آنها را از بین برده و به مرگ آنان بیانجامد![7] دوزخیان از این وضعیت دشوار به تنگ آمده و گاه التماس می کنند که مرگشان فرا رسد، اما با درخواستشان موافقت نمی شود.[8]
در همین راستا، پوست بدن و چهرۀ آنان به قدرت خداوند، ویژگی ترمیم شونده داشته و همواره به حالت اول خود بازخواهد گشت، تا عذابشان ادامه یابد.[9] شاید در گذشته، تصور چنین موضوعی دشوار بود، اما اکنون که انسان نیز توانسته است با دانش محدود خود، موادی را تولید کند که در صورت آسیب دیدن، توانایی ترمیم خویش را دارد، آسان تر می توان وضعیت دوزخیان را دریافت و نباید قدرت نامحدود پروردگار را کمتر از توان بشر بدانیم.
5. به همین دلیل، چهرۀ دوزخیان برای دوستان و آشنایانشان قابل شناسایی و تشخیص بوده، به گونه ای که با یکدیگر به گفت و گو می نشینند[10] و از این که برخی از سعادت مندانی که در تصور آنان، افرادی شرور بوده اند را کنار خود نمی یابند، ابراز تعجب می کنند،[11] و حتی به تصریح قرآن، بهشتیان نیز می توانند نگاهی به دوزخ داشته و وضعیت دوستان سابق خود را مشاهده کرده[12]و با دوزخیان گفت و گویی نیز داشته باشند.[13]
البته، روایاتی نشانگر آن است که مجرمان با وضعیتی متناسب با جرمشان به جهان آخرت گام برمی دارند؛ نظیر این که خود بزرگ بینان، به صورت تحقیر آمیز با چهره ای چون انسان و اندامی به اندازۀ مورچگان محشور می شوند،[14] اما در همان روایات تصریح شده است که این وضعیت تنها تا پایان حسابرسی و روشن شدن تکلیف انسان ها در بهشتی یا دوزخی بودنشان ادامه دارد،[15] و تا اندازه ای که ما جست و جو کردیم، روایتی که صریحاً به چهرۀ جهنمیان اشاره کند، مشاهده نشد و در صورت برخورد با چنین روایتی، آن را به اطلاعتان خواهیم رساند.
در پایان، امیدواریم که پروردگار مهربان، ما و شما را از مجازات دوزخ معاف داشته و در جوار رحمت خویش قرار دهد.
پی نوشتها:
[1] بقره، 24؛ تحریم، 6؛ "وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ"؛ آل عمران، 10.
[2] حج، 19؛ "فَالَّذينَ كَفَرُوا قُطِّعَتْ لَهُمْ ثِيابٌ مِنْ نارٍ يُصَبُّ مِنْ فَوْقِ رُؤُسِهِمُ الْحَميم".
[3] مؤمنون، 104؛ "تَلْفَحُ وُجُوهَهُمُ النَّارُ وَ هُمْ فيها كالِحُون".
[4] مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 14، ص 330، دار الکتب الاسلامیة، تهران، 1374 ش.
[5] توبه، 35؛ "يَوْمَ يُحْمى عَلَيْها في نارِ جَهَنَّمَ فَتُكْوى بِها جِباهُهُمْ وَ جُنُوبُهُمْ وَ ظُهُورُهُم".
[6] محمد، 15، "سُقُوا ماءً حَميماً فَقَطَّعَ أَمْعاءَهُم".
[7] فاطر، 36؛ "وَ الَّذينَ كَفَرُوا لَهُمْ نارُ جَهَنَّمَ لا يُقْضى عَلَيْهِمْ فَيَمُوتُوا وَ لا يُخَفَّفُ عَنْهُمْ مِنْ عَذابِها".
[8] زخرف، 77؛ "وَ نادَوْا يا مالِكُ لِيَقْضِ عَلَيْنا رَبُّكَ قالَ إِنَّكُمْ ماكِثُونَ".
[9] نساء، 56؛ "إِنَّ الَّذينَ كَفَرُوا بِآياتِنا سَوْفَ نُصْليهِمْ ناراً كُلَّما نَضِجَتْ جُلُودُهُمْ بَدَّلْناهُمْ جُلُوداً غَيْرَها لِيَذُوقُوا الْعَذابَ".
[10] ص، 61- 55.
[11] ص، 62؛ "وَ قالُوا ما لَنا لا نَرى رِجالاً كُنَّا نَعُدُّهُمْ مِنَ الْأَشْرار".
[12] صافات، 55- 51؛ "قالَ قائِلٌ مِنْهُمْ إِنِّي كانَ لي قَرينٌ ....فَاطَّلَعَ فَرَآهُ في سَواءِ الْجَحيم".
[13] مدثر، 47-40.
[14] حر عاملی، محمد بن الحسن، وسائل الشیعة، ج 15، ص 378، ح 20795، مؤسسة آل البیت، قم، 1409 ق.
[15] شیخ صدوق، ثواب الاعمال، ج 1، ص 280، انتشارات شریف رضی، قم، 1364 ش.
منبع: http://farsi.islamquest.net
با توجه به آیات قرآن، افراد ساکن در جهنم، دارای ویژگی هایی هستند که اگرچه نمی توان ترسیم دقیقی از چهرۀ آنان به عمل آورد، اما با دقت در این خصوصیات، تا حدودی می توان به دورنمایی از وضعیت آنان دست یافت. برخی از این ویژگی ها عبارت اند از:
1. این که تمام بدن جهنمیان، از جمله صورتشان، هیزمی برای شعله ور کردن آتش جهنم بوده و بر اساس آیاتی از قرآن کریم، مادۀ اولیه و یا هیزم آتش جهنم، ترکیبی از سنگ ها و پیکر ساکنان دوزخ است.[1]
2. آنان، دارای پوششی سراسری از گدازه های آتشین هستند که تمام بدنشان را فرا گرفته و علاوه بر آن، مواد مذابی بر سر و صورت آنان فرو می ریزد.[2]
3. نباید تصور کرد که چهرۀ دوزخیان، با زندگی در آتش سازگار شده و آسیبی از آن نخواهد دید؛ زیرا به تعبیر قرآن، بعد از آن که آتش، چهره هایشان را فرا گرفت، آنان "کالح" خواهند شد[3] که "بسيارى از مفسران آن را چنين تفسير كردهاند كه بر اثر شعلههاى آتش، پوست صورت آنها در هم كشيده مىشود به طورى كه لب ها از هم باز می ماند".[4]
همچنین، بر پیشانی ها و پهلوها و پشت هایشان، با اموالی که از حرام به چنگ آمده و در راه صحیح مصرف نشده، داغ گذاشته خواهد شد و اثر آن بر چهره هاشان باقی خواهد ماند.[5]
4. با این حال، فیزیولوژی بدن دوزخیان مانند دنیا نیست که با یک بار سوختن کامل، از بین رفته و نابود شوند، بلکه حتی قرن ها اقامت در دوزخ و انواع مجازات هایی که اجزای درونی بدن آنان را تکه تکه می کند،[6] نمی تواند چارچوب اصلی بدن آنها را از بین برده و به مرگ آنان بیانجامد![7] دوزخیان از این وضعیت دشوار به تنگ آمده و گاه التماس می کنند که مرگشان فرا رسد، اما با درخواستشان موافقت نمی شود.[8]
در همین راستا، پوست بدن و چهرۀ آنان به قدرت خداوند، ویژگی ترمیم شونده داشته و همواره به حالت اول خود بازخواهد گشت، تا عذابشان ادامه یابد.[9] شاید در گذشته، تصور چنین موضوعی دشوار بود، اما اکنون که انسان نیز توانسته است با دانش محدود خود، موادی را تولید کند که در صورت آسیب دیدن، توانایی ترمیم خویش را دارد، آسان تر می توان وضعیت دوزخیان را دریافت و نباید قدرت نامحدود پروردگار را کمتر از توان بشر بدانیم.
5. به همین دلیل، چهرۀ دوزخیان برای دوستان و آشنایانشان قابل شناسایی و تشخیص بوده، به گونه ای که با یکدیگر به گفت و گو می نشینند[10] و از این که برخی از سعادت مندانی که در تصور آنان، افرادی شرور بوده اند را کنار خود نمی یابند، ابراز تعجب می کنند،[11] و حتی به تصریح قرآن، بهشتیان نیز می توانند نگاهی به دوزخ داشته و وضعیت دوستان سابق خود را مشاهده کرده[12]و با دوزخیان گفت و گویی نیز داشته باشند.[13]
البته، روایاتی نشانگر آن است که مجرمان با وضعیتی متناسب با جرمشان به جهان آخرت گام برمی دارند؛ نظیر این که خود بزرگ بینان، به صورت تحقیر آمیز با چهره ای چون انسان و اندامی به اندازۀ مورچگان محشور می شوند،[14] اما در همان روایات تصریح شده است که این وضعیت تنها تا پایان حسابرسی و روشن شدن تکلیف انسان ها در بهشتی یا دوزخی بودنشان ادامه دارد،[15] و تا اندازه ای که ما جست و جو کردیم، روایتی که صریحاً به چهرۀ جهنمیان اشاره کند، مشاهده نشد و در صورت برخورد با چنین روایتی، آن را به اطلاعتان خواهیم رساند.
در پایان، امیدواریم که پروردگار مهربان، ما و شما را از مجازات دوزخ معاف داشته و در جوار رحمت خویش قرار دهد.
پی نوشتها:
[1] بقره، 24؛ تحریم، 6؛ "وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ"؛ آل عمران، 10.
[2] حج، 19؛ "فَالَّذينَ كَفَرُوا قُطِّعَتْ لَهُمْ ثِيابٌ مِنْ نارٍ يُصَبُّ مِنْ فَوْقِ رُؤُسِهِمُ الْحَميم".
[3] مؤمنون، 104؛ "تَلْفَحُ وُجُوهَهُمُ النَّارُ وَ هُمْ فيها كالِحُون".
[4] مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 14، ص 330، دار الکتب الاسلامیة، تهران، 1374 ش.
[5] توبه، 35؛ "يَوْمَ يُحْمى عَلَيْها في نارِ جَهَنَّمَ فَتُكْوى بِها جِباهُهُمْ وَ جُنُوبُهُمْ وَ ظُهُورُهُم".
[6] محمد، 15، "سُقُوا ماءً حَميماً فَقَطَّعَ أَمْعاءَهُم".
[7] فاطر، 36؛ "وَ الَّذينَ كَفَرُوا لَهُمْ نارُ جَهَنَّمَ لا يُقْضى عَلَيْهِمْ فَيَمُوتُوا وَ لا يُخَفَّفُ عَنْهُمْ مِنْ عَذابِها".
[8] زخرف، 77؛ "وَ نادَوْا يا مالِكُ لِيَقْضِ عَلَيْنا رَبُّكَ قالَ إِنَّكُمْ ماكِثُونَ".
[9] نساء، 56؛ "إِنَّ الَّذينَ كَفَرُوا بِآياتِنا سَوْفَ نُصْليهِمْ ناراً كُلَّما نَضِجَتْ جُلُودُهُمْ بَدَّلْناهُمْ جُلُوداً غَيْرَها لِيَذُوقُوا الْعَذابَ".
[10] ص، 61- 55.
[11] ص، 62؛ "وَ قالُوا ما لَنا لا نَرى رِجالاً كُنَّا نَعُدُّهُمْ مِنَ الْأَشْرار".
[12] صافات، 55- 51؛ "قالَ قائِلٌ مِنْهُمْ إِنِّي كانَ لي قَرينٌ ....فَاطَّلَعَ فَرَآهُ في سَواءِ الْجَحيم".
[13] مدثر، 47-40.
[14] حر عاملی، محمد بن الحسن، وسائل الشیعة، ج 15، ص 378، ح 20795، مؤسسة آل البیت، قم، 1409 ق.
[15] شیخ صدوق، ثواب الاعمال، ج 1، ص 280، انتشارات شریف رضی، قم، 1364 ش.
منبع: http://farsi.islamquest.net
تازه های پرسش و پاسخ
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}