پرسش :

امام زمان (ع) به دست چه کسی به شهادت می رسد و دوران پس از وی چه مدت به طول می انجامد؟


شرح پرسش :
پاسخ :
قرآن می فرماید: "هر نفسی مرگ را می چشد". [1]طبق این آیه که بیان کننده سنت الاهی در باره همۀ مخلوقات است، امام زمان (ع) نیز پس از برقراری عدالت جهانی و ایجاد حکومت جهانی از این دنیا می روند. اما آیا به مرگ طبیعی یا به شهادت؟ از دسته‌ای روایات استفاده می‌شود كه آن حضرت به مرگ طبیعی از دنیا می‌رود. روایات زیر از آن جمله‌اند:
1. ام سلمه از پیامبر خدا (ص) چنین نقل می‌كند:
مهدی از خاندان من و از فرزندان فاطمه است.... او در میان مردم به سنت پیامبرشان عمل می‌كند، پس هفت سال درنگ می‌كند و آن گاه از دنیا می‌رود و مسلمانان بر او نماز می‌گزارند.[2]
2. در روایتی كه در تفسیر آیه شریفه: "ثُمَّ رَدَدْنا لَكُمُ الْكَرَّةَ عَلَیهِم"‏[3]؛ پس از [چندی] دوباره شما را بر آنان چیره می‌كنیم، از امام صادق (ع) نقل شده چنین آمده است:
[منظور] خروج [امام] حسین(ع) با هفتاد تن از یارانش [در زمان رجعت است] در حالی كه كلاه‌خودهای زرینی كه دو رو دارد بر سر دارند و اعلام كنندگانی به مردم برسانند: این حسین است كه خارج شده است، تا آن جا كه مؤمنان هیچ شك و تردید درباره او نكنند و بدانند كه او دجّال و شیطان نیست، و او است حجّت قائم [به حق] در میان شما و چون معرفت به این كه آن حضرت همان حسین (ع) است در دل‌های شیعیان استقرار یافت، حضرت حجّت را مرگ فرا می‌رسد و كسی كه آن جناب را غسل می‌دهد و كفن و حنوط می‌كند و به خاك می‌سپارد همان حسین [بن علی](ع) خواهد بود. جز وصی و امام هیچ كس متصدّی [كار كفن و دفن] وصی نشود.[4]
3. در روایت دیگری نیز امام صادق (ع) در پاسخ به این پرسش كه اولین كسی كه به دنیا رجعت خواهد كرد چه كسی است می‌فرماید: [امام] حسین (ع) در پی قائم (ع) خروج می‌كند... حسین (ع) به همراه آن گروه از یارانش كه با او به شهادت رسیدند، به پیش می‌آید در حالی كه هفتاد پیامبر او را همراهی می‌كنند، آن گونه كه به همراهی موسی بن عمران فرستاده شدند. قائم (ع) انگشتر خود را به او واگذار می‌كند. پس حسین (ع) نخستین كسی است كه عهده‌دار غسل و كفن و حنوط آن حضرت می‌شود و ایشان را در قبر خود قرار می‌دهد.[5]
از دسته ا‌ی دیگری از روایات استفاده می‌شود كه آن حضرت به شهادت خواهند رسید:
1. از امام حسن مجتبی (ع) روایت شده است: "به خدا سوگند، پیامبر خدا با ما پیمان بسته است كه این امر [امامت] را دوازده‌ تن امام از فرزندان علی و فاطمه به دست خواهند گرفت و هیچ كدام از ما نیست، مگر این كه مسموم یا كشته می‌شود".[6]
2. امام صادق (ع) نیز در این باره می‌فرماید: "به خدا قسم هیچ‌یك از ما نیست، مگر این كه كشته شده و به شهادت می‌رسد.[7]
3. از امام رضا (ع) نیز مشابه همین تعبیر، روایت شده است.[8]
با توجه به این دو دسته روایات اظهار نظر صریح و قطعی در مورد چگونگی وفات امام‌مهدی (ع) مشكل به نظر می‌رسد.
اما با توجه به این که رابطه بین مرگ و شهادت عموم و خصوص مطلق است، یعنی مرگ اعم از مردن طبیعی و شهادت است و شهادت نیز نوعی از مرگ است نه خارج ار آن، از این رو می توان روایات دستۀ اول را حمل بر شهادت نمود و تعارض ظاهری را رفع نمود چون روایات دستۀ اول در مقام بیان اصل مرگ هستند نه کیفیت آن.
پس با فرض این که آن حضرت به شهادت برسند قاتل ایشان کیست؟ در كتاب إلزام الناصب به نقل از برخی از علما عبارتی نقل شده است كه قاتل آن حضرت این گونه معرفی شده است: "هنگامی كه هفتاد سال [حكومت حضرت] حجّت به پایان رسید، مرگ به سراغ او می‌آید. زنی از «بنی تمیم» به نام «سعیده» كه ریشی چون مردان دارد، از بالای پشت بام هاون سنگی به سوی آن حضرت كه در حال گذشتن از آن مسیر است پرتاب می‌كند و او را می‌كشد. پس از درگذشت آن حضرت. [امام] حسین (ع) عهده‌دار به خاك سپاری او می‌شود. [9]
شهید سید محمد، محمد صادق، صدر نقدها و اشکالات متعددی بر این سخن وارد دانسته[10] ازجمله می‌نویسد: این متن اساساً قابلیت اثبات موضوع [شهادت حضرت] را ندارد؛ زیرا روایت نقل شده از یكی معصومین نیست، بلكه از بعضی از علما كه ما نمی‌دانیم كیست، نقل شده است. حتی اگر این متن ـ چنان كه از ظاهر آن برمی‌آید ـ اشاره به مضامین برخی روایات داشته باشد، تبدیل به روایت مرسلی می‌شود كه نه سند آن مشخص است و نه امامی كه از او روایت شده است. افزون بر این كه سند روایات یاد شده معمولاً ضعیف است و مضامین آنها دور از ذهن است به گونه‌ای كه نمی‌توان با آنها چیزی را ثابت كرد.[11]
پس از امام زمان (ع) و برقراری حکومت واحد جهانی به وسیله ایشان رجعت اتفاق خواهد افتاد. رجعت به این معنا است که پس از ظهور امام زمان (ع) برخی از جمله برخی از ائمه زنده می شوند. در روایات ما به رجعت برخی از پیامبران؛ مانند حضرت عیسی و برخی از ائمه؛ مانند امام حسین (ع) و برخی از اصحاب پیامبر اکرم (ص) و ائمه (ع) ؛ مانند سلمان فارسی، مقداد، جابر بن عبد الله انصاری، مالک اشتر و مفضل تصریح شده است. اصل رجعت از عقاید شیعیان است که روایات زیادی درباره آن وارد شده است تا آن جا که برخی مانند علامه مجلسی قائل به تواتر[12] این روایات شده اند.[13]

پی نوشتها:

[1]. آل عمران، 185.

[2]. علامه مجلسي، بحارالانوار، ج 51، ص 104، ح 39.

[3]. اسراء، 6.

[4]. كليني، الكافي، ج 8، ص 250، همچنين ر. ك: بحارالانوار، ج 53، ص 94، ح 103.

[5]. بحارالانوار، ج 53، ص 103، ح 130.

[6]. بحارالانوار، ج 27، ص 217، ح 19.

[7]. همان، ص 209، ح 7.

[8]. همان، ص 214، ح 16.

[9]. يزدی حائری علی ، الزام الناصب في إثبات الحجة الغائب، ج 2، ص 167.

[10]. سيد محمد محمد صادق، صدر، تاريخ ما بعد از ظهور، ص 881.- 883.

[11]. برگرفته ازماهنامه موعود شماره 83.

[12]. در علم حدیث روایات به سه قسم تقسیم می شود: الف. حدیث متواتر: روایتی که عده زیادی آن را روایت کرده اند به گونه ای که از گفتار آنها برای ما یقین حاصل می شود که این روایت از معصوم (ع) صادر شده است. ب. روایت مستفیض: از لحاظ اعتبار و ارزش به اندازه خبر متواتر نیست، ولی اعتبارش از خبر واحد بیشتر است. ج. خبر واحد: افراد کمی آن را روایت کرده اند و از لحاظ ارزش روایی پایین تر از دو قسم پیشین است.

[13]. بحارالانوار، ج 23، ص 359.

منبع: http://farsi.islamquest.net