پرسش :
میگویند: به دلایلی [که در متن سؤال آمده]، مسئله شکستن پهلوی حضرت زهراء و کشیدن گوشواره از گوش فرزند امام حسین(ع) در کربلا دروغ است! شخصي دو سوال از من پرسيد مبني بر اين كه: 1- اين كه ميگويند در به پهلوي حضرت زهرا سلام الله عليها) خورده! در آن زمان جز درخت خرما چوب ديگري نبوده و درها با ليف خرما بوده، پس دري كه از ليف خرما بوده آن قدر محكم نيست كه منجر به شكستن پهلو شود؟ 2- بعضي مي گويند تاريخ اختراع گوشواره به 400 سال قبل بر ميگردد پس جريان كشيدن گوشواره از گوش بچه هاي امام حسين (عليها السلام ) دروغ است چون در آن زمان اصلاً گوشواره اي نبوده است.
شرح پرسش :
پاسخ :
اگر چه اصل قضیه فرق نمیکند، اما جهت اطلاع شما باید بیان گردد که هر دو مطلب غلط است:
1- اولاً چه کسی گفته که در آن زمان جز درخت خرما چوب دیگری نبوده است؟ مدینه از اسمش پیداست که بسیار آباد بود. دست کم در تاریخ خواندهاند که پیامبر اکرم (ص) به چوبی از درخت حنانه [که خیلی هم محکم است] تکیه داده و با مردم صحبت میکردند، تا این که برای وی منبری ساختند و لابد این منبر نیز از لیف خرما نبوده است. و پس از رحلت ایشان نیز خلفا در مسجد به منبر میرفتند که لابد آن هم از لیف درست نشده بود. مضافاً بر این که مترفین آن زمان (مثل ابوسفیان و ...)، برای خود خانه و قصر داشتند و لابد آنها را با لیف خرما درست نکرده بودند.
ثانیاً، مردم آن زمان از صنعت آهنگری هم برخوردار بودند، چه رسد به نجاری. چنان چه برای خود میخ، شمشیر، غلاف و ... میساختند و در صنعت خانهسازی نیز از آنها استفاده مینمودند. چنان چه مشهور است میخ در به سینهی مبارک آن حضرت جراحت وارد کرد و از شدت ضربهی لگد به در (چه از چوب باشد و چه از لیف)، بین در و دیوار فرزندش [محسن] سقط شد و نیز شخصی به نام قنفذ، با غلاف شمشیر، ضربات شدیدی به بازو و پهلوی ایشان وارد نمود.
2- معلوم نیست که گوینده، تاریخ 400 ساله برای ساخت گوشواره را از کجا آورده است؟! انگشتر، سینهریز و گوشواره و ... حتی در زمان فراعنه که سه هزار سال قبل از اسلام بودند و قبل از آن نیز وجود داشته است، چه رسد به زمان واقعهی کربلا که 50 سال پس از هجرت بوده و پهناوری سرزمینهای اسلام در آن دوره تا سوریه، مصر، ایران ... حتی اسپانیا کشیده شده بود. حال چطور فرض نمودند تمدنهایی که برای خود کاخ کسرا، تخت جمشید، احرام ثلاثه، کاخ معاویه و یزید (مسجد اموی فعلی) و ... را ساخته بودند، از ساخت یک گوشواره عاجز مانده بودند؟!
این افراد اگر فقط کمی [حتی به نیت ایرادگیری و دشمنی] قرآن را خوانده بودند، میفهمند که صنعت زرهسازی از سوی خداوند به حضرت داود (ع) آموزش داده شده که مستلزم نرم کردن آهن است. و اگر به جای اشتغال کامل ذهن به حیلهگریهای سبک، لحظهای عقل کوچک خود را به کار میانداختند، دست کم حدس میزدند که لابد انسان پس از گذشت چند هزار سال از آموختن صنعت نرم کردن آهن و برش آن با ظرافتهای متفاوت، میتوانسته یک کاسه، یا انگشتر هم بسازد! و ما نیز به جای اندیشه در پاسخ این گونه سؤالها، بهتر است بیاندیشیم این افراد چرا خود را مجبور دیدند که به هر حرف ضعیف و بیمنطقی متوسل شوند؟!
ملاحظه:
پاسخهای فوق فقط جهت زدودن شبههی مطروحه در ذهن شما ارائه شد. وگرنه همه میدانند که این حرفها بهانهجویی جهت ایجاد انحرافات بعدی در ذهن مخاطب است که البته از بغض و دشمنی طراحان نشأت میگیرد.
حال به ایشان بفرمایید: فرض بگیریم که پهلوی آن حضرت نشکسته و گوشوارهای هم از گوش آن فرزند کشیده نشده است، چه تفاوتی در اصل قضیه ایجاد میشود؟! آیا مقام، منزلت و حقانیت حضرت فاطمهی زهراء علیهاالسلام زیر سؤال میرود و یا در اصل واقعهی کربلا تغییری ایجاد میگردد؟!
آیا اگر کسی شک کند به این که در از لیف ساخته شده بود یا از چوب، سبب میشود که در حدیث نقل شده از ناحیهی علما و مورخین اسلام از شیعه و سنی، مبنی بر این که «فاطمه پارهی تن من است، هر کس او را بیازرد من را آزرده است و هر کس من را بیازارد، خدا را آزرده است» خدشهای وارد میشود؟!
یا اگر کسی شک کند که گوشواره در چند صد سال پیش ساخته شده است و آیا در کربلا از گوش دختر بچهای گوشوارهای کشیده شده یا نه؟ آیا یزید، عمر سعد، ابن زیاد، شمر ... و یزیدیان زمان را تطهیر میکند یا از حقانیت، امامت و مظلومیت امام حسین (ع) میکاهد؟!
واقعاً اگر کسی نمیداند که یزید و اطرافیانش اصلاً وجود خارجی داشتند یا خیر؟ کربلا واقع شد یا خیر؟ امام (ع) به شهادت رسید یا خیر؟ به دین ربطی ندارد، بهتر است کمی تاریخ بخواند و به کلیات توجه کند و این جزئیات را رها نماید. اما، اگر میداند، ولی به فرمودهی قرآن کریم در دلش احساس تیرگی و مرض میکند و به رغم علم به حقایق لجاجت میکند، بهتر است اصلاً تاریخ را رها کرده و به فکر علاج خود باشد.
در خاتمه توجه داشته باشید که این گونه شبهات جزئی که هیچ نقشی در اصل ماجرا ندارند و هیچ اصلی را اثبات یا نفی نمیکنند، فقط ساختههای انگلیس مأبانه با توزیع کارگران وهابیت است و ربطی به اسلام و هیچ یک از مذاهب آن ندارد.
www.aviny.com
اگر چه اصل قضیه فرق نمیکند، اما جهت اطلاع شما باید بیان گردد که هر دو مطلب غلط است:
1- اولاً چه کسی گفته که در آن زمان جز درخت خرما چوب دیگری نبوده است؟ مدینه از اسمش پیداست که بسیار آباد بود. دست کم در تاریخ خواندهاند که پیامبر اکرم (ص) به چوبی از درخت حنانه [که خیلی هم محکم است] تکیه داده و با مردم صحبت میکردند، تا این که برای وی منبری ساختند و لابد این منبر نیز از لیف خرما نبوده است. و پس از رحلت ایشان نیز خلفا در مسجد به منبر میرفتند که لابد آن هم از لیف درست نشده بود. مضافاً بر این که مترفین آن زمان (مثل ابوسفیان و ...)، برای خود خانه و قصر داشتند و لابد آنها را با لیف خرما درست نکرده بودند.
ثانیاً، مردم آن زمان از صنعت آهنگری هم برخوردار بودند، چه رسد به نجاری. چنان چه برای خود میخ، شمشیر، غلاف و ... میساختند و در صنعت خانهسازی نیز از آنها استفاده مینمودند. چنان چه مشهور است میخ در به سینهی مبارک آن حضرت جراحت وارد کرد و از شدت ضربهی لگد به در (چه از چوب باشد و چه از لیف)، بین در و دیوار فرزندش [محسن] سقط شد و نیز شخصی به نام قنفذ، با غلاف شمشیر، ضربات شدیدی به بازو و پهلوی ایشان وارد نمود.
2- معلوم نیست که گوینده، تاریخ 400 ساله برای ساخت گوشواره را از کجا آورده است؟! انگشتر، سینهریز و گوشواره و ... حتی در زمان فراعنه که سه هزار سال قبل از اسلام بودند و قبل از آن نیز وجود داشته است، چه رسد به زمان واقعهی کربلا که 50 سال پس از هجرت بوده و پهناوری سرزمینهای اسلام در آن دوره تا سوریه، مصر، ایران ... حتی اسپانیا کشیده شده بود. حال چطور فرض نمودند تمدنهایی که برای خود کاخ کسرا، تخت جمشید، احرام ثلاثه، کاخ معاویه و یزید (مسجد اموی فعلی) و ... را ساخته بودند، از ساخت یک گوشواره عاجز مانده بودند؟!
این افراد اگر فقط کمی [حتی به نیت ایرادگیری و دشمنی] قرآن را خوانده بودند، میفهمند که صنعت زرهسازی از سوی خداوند به حضرت داود (ع) آموزش داده شده که مستلزم نرم کردن آهن است. و اگر به جای اشتغال کامل ذهن به حیلهگریهای سبک، لحظهای عقل کوچک خود را به کار میانداختند، دست کم حدس میزدند که لابد انسان پس از گذشت چند هزار سال از آموختن صنعت نرم کردن آهن و برش آن با ظرافتهای متفاوت، میتوانسته یک کاسه، یا انگشتر هم بسازد! و ما نیز به جای اندیشه در پاسخ این گونه سؤالها، بهتر است بیاندیشیم این افراد چرا خود را مجبور دیدند که به هر حرف ضعیف و بیمنطقی متوسل شوند؟!
ملاحظه:
پاسخهای فوق فقط جهت زدودن شبههی مطروحه در ذهن شما ارائه شد. وگرنه همه میدانند که این حرفها بهانهجویی جهت ایجاد انحرافات بعدی در ذهن مخاطب است که البته از بغض و دشمنی طراحان نشأت میگیرد.
حال به ایشان بفرمایید: فرض بگیریم که پهلوی آن حضرت نشکسته و گوشوارهای هم از گوش آن فرزند کشیده نشده است، چه تفاوتی در اصل قضیه ایجاد میشود؟! آیا مقام، منزلت و حقانیت حضرت فاطمهی زهراء علیهاالسلام زیر سؤال میرود و یا در اصل واقعهی کربلا تغییری ایجاد میگردد؟!
آیا اگر کسی شک کند به این که در از لیف ساخته شده بود یا از چوب، سبب میشود که در حدیث نقل شده از ناحیهی علما و مورخین اسلام از شیعه و سنی، مبنی بر این که «فاطمه پارهی تن من است، هر کس او را بیازرد من را آزرده است و هر کس من را بیازارد، خدا را آزرده است» خدشهای وارد میشود؟!
یا اگر کسی شک کند که گوشواره در چند صد سال پیش ساخته شده است و آیا در کربلا از گوش دختر بچهای گوشوارهای کشیده شده یا نه؟ آیا یزید، عمر سعد، ابن زیاد، شمر ... و یزیدیان زمان را تطهیر میکند یا از حقانیت، امامت و مظلومیت امام حسین (ع) میکاهد؟!
واقعاً اگر کسی نمیداند که یزید و اطرافیانش اصلاً وجود خارجی داشتند یا خیر؟ کربلا واقع شد یا خیر؟ امام (ع) به شهادت رسید یا خیر؟ به دین ربطی ندارد، بهتر است کمی تاریخ بخواند و به کلیات توجه کند و این جزئیات را رها نماید. اما، اگر میداند، ولی به فرمودهی قرآن کریم در دلش احساس تیرگی و مرض میکند و به رغم علم به حقایق لجاجت میکند، بهتر است اصلاً تاریخ را رها کرده و به فکر علاج خود باشد.
در خاتمه توجه داشته باشید که این گونه شبهات جزئی که هیچ نقشی در اصل ماجرا ندارند و هیچ اصلی را اثبات یا نفی نمیکنند، فقط ساختههای انگلیس مأبانه با توزیع کارگران وهابیت است و ربطی به اسلام و هیچ یک از مذاهب آن ندارد.
www.aviny.com
تازه های پرسش و پاسخ
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}