پرسش :

آیا مجلس خبرگان می‌تواند مصلحتاً ولی فقیه را ابقا کند؟ آیا ولی فقیه در هر دوره فقط یک نفر است؟ آیا درست است بگوییم امام خامنه‌ای؟


شرح پرسش :
پاسخ :
ابتدا باید توجه نمود که متأسفانه در «جنگ‌نرم» بر علیه معارف اسلامی که 14 قرن است ادامه دارد، معنای غلط و نامعقولی از «مصلحت» به اذهان عمومی القا کرده‌اند، به گونه‌ای که گمان می‌کنند «مصلحت» الزاماً خلاف حق و حقیقت است و با در نظر گرفتن مصلحت، حقی کنار گذاشته می‌شود! چنان چه شاهدیم گاه به غلط شعار می‌دهند که: «حقیقت را فدای مصحلت نکنید»!
در حالی که «مصلحت‌بینی» و «مصلحت اندیشی» و «عمل صالح»، یعنی عمل به مصلحت، امر خداوند متعال و تنها راه تکامل و نجات بشر است و بهشت نیز از آن کسانی است که ایمان آورده و عمل صالح انجام می‌دهند.
«مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى‏ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةً وَ لَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما كانُوا يَعْمَلُونَ» (النحل - 97)
ترجمه: از مرد و زن هر کس که مؤمن باشد و عمل صالحی به جا آورد، پس هر آينه، پس با زندگی پاكيزه به او حیات بخشیم و هر آينه جزا دهيم ايشانرا با مزدی بیشتر (بهتر) از آن چه به آن عمل کردند.
خداوند متعال تأکید دارد که اهل کتاب نیز موظف به «عمل صالح» هستند و عمل صالح آنها نیز اجر دارد و آنها را نیز از بلاهای دنیوی و عذاب اخروی ایمن می‌دارد:
«إِنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ الَّذينَ هادُوا وَ الصَّابِئُونَ وَ النَّصارى‏ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ عَمِلَ صالِحاً فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ» (المائده - 69)
ترجمه: آنها كه ايمان آورده‏اند (اگر چه مانند منافقین به ظاهر و به زبان باشد) و يهوديان و صابئان و مسيحيان هر گاه ايمان به خداوند يگانه و روز جزا بياورند و عمل صالح انجام دهند، نه ترسى بر آنهاست و نه غمگين خواهند شد.
اگر در کلام ائمه‌ی اطهار (ع) نیز تعمق شود، به این معنا تصریح شده است. امام حسن (ع) برای مصلحت اسلام و مسلمین جنگ ننمود و امام حسین (ع) نیز برای مصلحت اسلام و مسلمین قیام نمود.
الف - با توجه به نکات فوق، وظیفه‌ی اصلی مجلس خبرگان، همان مصلحت‌اندیشی است. موظف است که همه‌ی مصالح نظام جمهوری اسلامی ایران و انقلاب اسلامی و وضعیت مسلمانان جهان و ... را در نظر بگیرد و سپس فرد واجد صلاحیت «یعنی منطبق با مصلحت» را برگزیند. و بر همین اساس می‌تواند نسبت به ابقا یا انفصال نیز رأی دهد.
ب: اما در خصوص تعداد: مجلس خبرگان موظف است اگر یک نفر را واجد شرایط دانست، او را برگزیند. بدیهی است که رهبری توسط یک شخص بسیار کارآمدتر عمل خواهد نمود، اما اگر شرایط چنان بود که اکثریت مجلس نتواستند در «یک نفر» اتفاق کنند، می‌توانند چند نفر را انتخاب کنند تا حکومت توسط «شورای رهبری» اداره گردد. ولی به طور قطع این شیوه‌ی رهبری و اداره مشکلات بسیاری ایجاد می‌نماید. اما اگر در شخص معینی اتفاق نظر حاصل نگردید، چاره‌ای نیست.
ج – راجع به «امام» خواندن مقام معظم ولی‌فقیه، در لغت، هر پیشوایی «امام» خوانده می‌شود، حتی پیشوایان باطل. چنان چه خداوند متعال در قرآن کریم پیشوایان حق و باطل را «ائمه» می‌خواند:
«وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا وَ أَوْحَيْنا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْراتِ وَ إِقامَ الصَّلاةِ وَ إيتاءَ الزَّكاةِ وَ كانُوا لَنا عابِدينَ» (الأنبیاء - 73)
ترجمه: و ايشان را پيشوايانى (امامانی) قرار دادیم كه به فرمان ما هدايت كنند و به جا آوردن كارهاى خوب را و به پا داشتن نماز و دادن زكات را به ایشان وحی نمودیم و آنها عبادت کنندگان ما بودند.‏
«وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ لا يُنْصَرُونَ» (القصص - 41)
ترجمه: و ایشان را پیشوایانی (امامانی) قرار دادیم که دعوت به آتش می‌کنند و روز قیامت هیچ یاری نخواهند شد.
البته الزامی ندارد که «رهبر یا پیشوا»‌ حتماً رهبر حکومت و سیاست باشد، چنان چه به پیش‌نماز نیز «امام جماعت» گفته می‌شود. اهل سنت به عالمی مانند غزالی، «امام غزالی» گفته‌اند و اولین مرجع تقلید خود، ابوحنیفه را «امام اعظم» می‌خوانند و سه مرجع دیگر را نیز «ائمه‌ی مذاهب» لقب داده‌اند. اهل تشیع نیز بسیاری از علمای خود را «امام» خوانده‌اند، چنان چه به آیت شهید محمد باقر صدر، «امام» گفته‌اند و هم چنین به «امام موسی صدر».
پس، از آن جا که هر رهبر و پیشوایی «امام» است، به مقام معظم ولی فقیه که پیشوای فقهی، سیاسی و حاکم می‌باشند نیز می‌توان لقب «امام» را اطلاق نمود.
اما، شخص ایشان فرمودند که به من «امام» نگویید تا این لقب مختص حضرت امام خمینی (ره)، بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران و معمار انقلاب اسلامی در سرتاسر جهان، باقی بماند.
لازم به یادآوریست که این امر حکیمانه بی سابقه نمی‌باشد. چنان چه همه‌ی اهل بیت (ع) امیرالمؤمنین هستند، اما در عین حال که در زمان آنها به امثال معاویه و یزید نیز امیرالمؤمنین گفتند، آنها فرمودند: به ما امیرالمؤمنین نگویید تا این لقب مختص حضرت علی بن ابیطالب علیه‌السلام بماند و هر کجا این لفظ به کار آمد، همه بدانند که منظور ایشان است.
www.aviny.com