پرسش :

شبهه: آنها كه زود مي‌ميرند داراي قيامت برزخي طولاني نسبت به آنهايي كه ديرتر مي‌ميرند هستند و اين با عدالت خداوندي سازگاري ندارد.


شرح پرسش :
پاسخ :
اين مطلب در واقع سه بخش دارد، و وقتي پاسخ كامل و جامع خود را دريافت خواهد كرد كه هر يكي به طور مستقل طرح و پاسخ داده شود:
1. برزخ چيست؟،
2. آيا توقف در برزخ براي همه انسان‌ها يك سان است؟
3. آيا طولاني‌ شدن توقف در برزخ براي عده‌اي با عدالت خداوند سازگار است؟
گر چه اين پرسش‌ها نيازمند بحث مبسوط است امّا به طور خلاصه متناسب با شرايط علمي شما به مطالبي اشاره مي‌شود:
1. در لغت عرب، حد فاصل بين دو چيز را برزخ گويند و چون جهان بعد از مرگ حد فاصل بين زندگي موقت دنيا و حيات جاويدان عالم آخرت است در قرآن شريف و روايات اولياء دين آن عالم به نام برزخ خوانده شده است.[1] پس عالمي كه انسان بعد از مرگ تا روز قيامت در آن زندگي مي‌كند برزخ ناميده مي‌شود.[2]
2. بديهي است كساني كه زودتر ازدنيا رفته‌اند و يا مي‌روند نسبت به افرادي كه ديرتر از دنيا رفته‌اند يا مي‌روند، توقف بيشتري در عالم برزخ خواهند داشت، چون طبيعي است آنهايي كه زودتر به دنيا آمده زودتر از دنيا مي‌روند و آنهايي كه ديرتر آمده و مي‌آيند ديرتر مي‌روند.
بايد توجه داشت كه بحث از زمان و مدت زماني در مسأله برزخ به معناي مادي بودن برزخ نيست، بلكه در محاورات روايي بر اساس عرف محاوراتي مردم در دنيا تعبير مدت و زمان مطرح شده است.
3. طولاني شدن توقف عده‌اي از انسان‌ها در برزخ با عدالت الهي خداوند منافاتي ندارد، زيرا اگر خداوند مردم را در برزخ در حال عذاب نگاهدارد، تا روز قيامت و حساب رسي فرد برسد، سؤال شما زمينه طرح مي‌داشت كه چرا عده‌اي توقف‌شان در برزخ طولاني و عده‌اي ديگر كمتر است. امّا مسأله چنين نيست بلكه در برزخ نيز مانند قيامت هر كسي مهمان سفره عمل خويش است كه با حساب رسي خاصي در برزخ عده‌اي درحال آسايش و عده‌اي در حال عذاب به سر مي‌برند لذا برخي از كارشناسان بزرگ معارف اسلامي در اين باره گفته‌اند: انسان پس از مرگ از جهت اعتقاداتي كه داشته و اعمال نيك و بدي كه در اين دنيا انجام داده مورد بازپرسي خصوصي قرار مي‌گيرد و پس ازمحاسبه اجمالي طبق نتيجه‌اي كه گرفته شد به يك زندگي شيرين و گوارا، يا تلخ و ناگوار محكوم مي‌گردد، با همان زندگي در انتظار روز رستاخيز عمومي به سر مي‌برند. حال انسان در زندگي برزخي بسيار شبيه است به حال كسي كه براي رسيدگي اعمالي كه از وي سر زده به يك سازمان قضائي احضار شود و مورد بازجويي و بازپرسي قرار گرفته به تنظيم و تكميل پرونده‌اش بپردازند، آنگاه در انتظار محاكمه در بازداشت به سر برد، روح انسان در برزخ به صورتي كه در دنيا زندگي مي‌كرد به سر مي‌برد. اگر از نيكان است از سعادت و نعمت و همجواري پاكان و مقربان درگاه خدا برخوردار مي‌شود. و اگر از بدان است در نقمت و عذاب و مصاحبت شياطين و پيشوايان ضلال مي‌گذرانند.[3]
بنابراين طولاني شدن برزخ يك عده هيچ منافاتي با عدالت خداوند ندارد، زيرا همگان در آن جا مانند قيامت مهمان سفره اعمال خويش‌اند. امام سجاد ـ عليه السّلام ـ فرمود: قبر (كه همان عالم برزخ است) يا باغ و گلستاني از باغ‌ها و گلستان‌هاي بهشت است يا چاهي از چاه‌هاي آتش.[4] و هرچه باشد نتيجه عمل خود انسان است.
و از اين گذشته چه بسا طولاني شدن برزخ براي كسي سبب خير باشد، زيرا يكي از مسايل كه در مسأله برزخ مطرح است جريان تكامل برزخي است، يعني انسان در عالم برزخ از بركات و خيرات كه بعد از مرگ نصيب او مي‌شود بهره‌ مند مي‌گردد و چه بسا از نسل انسان فرد مؤمني به دنيا بيايد و براي انسان طلب آمرزش كند كه در اين صورت اگر فرد صالح بوده درجات بيشتري نصيب او مي‌شود و اگر انسان معصيت كار بوده سبب تخفيف يا‌ آمرزش گناهان او خواهد شد. لذا در روايات اسلامي اصرار شده كه براي اموات بايد طلب آمرزش نمود و يا به ياد آنها كارهاي نيك انجام داد. حكيم و عارف بزرگواري از استادش نقل مي‌كرد كه استادم مي‌گفت: من براي فلان حكيم الهي (كه حدود سه هزار سال قبل از دنيا رفته بود) شب‌هاي جمعه سوره فاتحه مي‌خواندم. اين حكيم خوش شانس را ببينيد كه بعد از حدود سه هزار سال در ميان امت اسلامي يك عالم ديني برايش طلب آمرزش مي‌كند.
و هم چنين بر اساس روايات اسلامي فرزند صالح همانند صدقات جاري براي والدين در عالم برزخ موجب اجر است، گاهي فرزند صالحي براي پدر و مادر خويش استغفار مي‌كند و خداوند در برزخ آنان را مشمول عفو و رحمت خود قرار مي‌دهد و گاهي فرزند بدون آن كه در ياد پدر و مادر باشد عمل نيكي انجام مي‌دهد و چون انجام آن كار خوب، محصول تربيت صحيح والدين او بوده، خداوند در برزخ آنان را از عمل خير فرزندش برخوردار مي‌سازد و به عذاب او خاتمه مي‌دهد، لذا نقل شده كه رسول اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ فرمود: حضرت مسيح ـ عليه السّلام ـ روزي بر سر قبري گذر كرد، كه صاحب آن قبر در حال عذاب بود. سال بعد از كنار همان قبر گذشت و صاحب قبر را در حال عذاب نيافت، از پيشگاه الهي درخواست نمود كه او را از علّت تغيير وضع آگاه سازد، خداوند به حضرت مسيح وحي فرستاد كه صاحب قبر فرزند صالحي از خود به جاي گذارده بود او در اين فاصله بالغ شد و كارهاي خير انجام داد، من گناه اين پدر را به احترام عمل فرزند نيكوكارش بخشيدم.
[1] . فلسفي، محمد تقي، معاداز نظر روح و جسم، ج 1، ص 264، نشر هيئت نشر معارف اسلامي.
[2] . علامه طباطبايي، سيد محمد حسين، آموزش عقايد و دستورهاي ديني، ج 1، بخش 2، ص 112، نشر بنياد جانبازان.
[3] . علامه طباطبايي، سيد محمد حسين، شيعه در اسلام، ص 101، نشر دار الكتب الاسلاميه، تهران، 1348 ش.
[4] . علامه طباطبايي، سيد محمد حسين، الميزان، ص 74، نشر مؤسسه الاعلمي للمطبوعات، بيروت، 1403 ق.
www.andisheqom.com