پرسش :
کوثر به چه معناست؟ و وجه تسمیه حضرت زهرا (سلام الله علیها) به آن چیست؟
شرح پرسش :
پاسخ :
سوره ى كوثر در عين كمى آيات و كلماتش، در بر دارنده ى اسرار و رموزى است كه حتى بزرگان و مفاخر ما نيز از دستيابى به ژرفناى آن عاجز مانده، به عجز و ناتوانى خويش معترف گرديده اند.
يكى از نام هاى مبارك فاطمه زهرا عليهاالسلام «كوثر» است. در وجه تسميه ى فاطمه ى زهرا عليهاالسلام به «كوثر» وجوه مختلفى بيان شده و هر كسى به مقدار پايه ى معرفتى خويش، سخنى بيان كرده است؛ اما گوييا ژرف نگرترين انديشه هاى بشرى نيز در غواصى به ژرفناى اقيانوس ناكرانمند كوثر چاره اى جز حيرانى، واله گى و سرگردانى ندارند:
• دامن كبرياى او دسترس خيال نى پايه ى قدر او بسى پايه به زير پاكند.
• پايه ى قدر او بسى پايه به زير پاكند. پايه ى قدر او بسى پايه به زير پاكند.
[ آيةالله محمدحسين غروى اصفهانى، ديوان: ص 39. ]
«كوثر» بر وزن «فوعل» وصفى اخذ شده از «كثرت» و به معناى «خير كثير و فراوان» مى باشد. [ تفسير مجمع البيان، ج 5، ص 548. ] گستره ى معنايى اين واژه چنان وسيع و جامع است كه مصاديق بى شمارى از جمله «خيربى نهايت» را نيز مى تواند شامل شود. در تفاسير شيعه و سنى معانى بسيارى براى «كوثر» ذكر شده است كه جملگى، از مصاديق همين «خيركثير» مى باشند؛ مصاديقى چون:
1 - حوض و نهر كوثر در جنت كه تعلق به پيامبر دارد و مؤمنان به هنگامه ى ورود به بهشت، از آن سيراب مى شوند. [ مجمع الابيان: ج 5، ص 548. ]
2 - مقام شفاعت كبرى در روز قيامت
3- نبوت
4- حكمت و علم به حقايق اشيا.
5- قرآن
6- كثرت اصحاب و پيروان
7- كثرت معجزات
8- كثرت علم و عمل
9- كثرت معرفت در توحيد
10- كثرت نعمت هاى دنيا و آخرت
11- نسل كثير و ذريه ى فراوان كه در گذر زمان باقى مانند و بى ترديد اين فراوانى ذريه و باقى ماندن نسل از وجود دختر والا گهر پيامبر، فاطمه ى زهرا عليهاالسلام نشأت گرفته است. [ ترجمه ى تفسير مجمع البيان: ج 27، ص 309. ]
آرى، خداوند متعال به حبيب خويش، «خير كثير» و «فضل عظيم» و فضايل بيرون از حد و حصر عطا فرموده است كه مصاديق آن، حتى از حطيه ى شمار نيز خارج است:
• كتاب فضل پيمبر تمام نتوان كرد كسى كه دم زند از فضل بى نهايت او چو مرغكى است كه از بحر، تركند منقار.
• اگر دوات شود ابحر و قلم اشجار چو مرغكى است كه از بحر، تركند منقار. چو مرغكى است كه از بحر، تركند منقار.
[ شعر از سيد عباس حسينى، متخلص به حيران. مناقب فاطمى در شعر فارسى: ص 92. ]
اما بنابر عقيده ى بسيارى از علماى شيعه و پاره اى از علماى اهل سنت، بارزترين مصداق «كوثر» وجود نازنين حضرت زهرا عليهاالسلام مى باشد.
برهان اين حقيقت و شاهد اين واقعيت، علاوه بر روايات متعددى كه از ائمه ى اطهار عليهم السلام وارد شده است، شأن نزول و سياق آيات سوره ى كوثر مى باشد؛ چرا كه در شأن نزول سوره ى كوثر، اتفاق مفسران بر اين است:
آن هنگام كه تنها پسران پيامبر، قاسم و عبدالله، در فاصله ى زمانى اندكى از اين دنياى فانى پركشيدند و به سوى ملك باقى شتافتند، دشمنان و مخالفان پيامبر به اظهار شادى و مسرت پرداختند و دهان به شماتت، طعنه و زخم زبان نسبت به پيامبر گشودند؛ از جمله عاص بن وائل سهمى حضرت را ابتر (: بى دنباله، بى اثر، بى سرانجام و مقطوع النسل) خواند.
چنين شماتت هايى قلب لطيف پيامبر را سخت آزرده مى ساخت؛ از اين روى خداوند متعال براى دلجويى از حبيب خويش و پاسخ به طعنه هاى مشركان، سه آيه ى نورانى كوثر را فروفرستاد:
انا اعطينك الكوثر؛ مامحققا به تو خير فراوان بخشيده ايم.
فصل لربك و انحر؛ پس به شكرانه اش نماز بخوان و قربانى كن.
ان شانئك هو الابتر؛ و بدان كه دشمن شماتت گوى تو، خود بى سرانجام و بلا عقب است.
• عطا بر تو كوثر نموديم ز احسان به نهر بهشت و به خير كوثرت به تكثير نسلت ز زهراى اطهر.
• كه نايد به دل، گرد غم بار ديگر به تكثير نسلت ز زهراى اطهر. به تكثير نسلت ز زهراى اطهر.
[ همان. ]
با توجه به سياق فرجامين آيه ى اين سوره، منظور از كوثر، فراوانى ذريه و ماندگارى نسل پيامبر مى باشد كه فقط از طريق وجود پر بركت فاطمه ى زهرا عليهاالسلام تحقق يافته است؛ چرا كه مشركان، پيامبر را طعنه ى بى سرانجامى مى زدند و اين آيات را در مقام پاسخ و رد طعنه ها و شماتت هاى ايشان نازل شد كه نه تنها حبيب خود را بى سرانجام و بى دنباله قرار نداديم، بلكه او را به بركت وجود يگانه دخترش، نسلى بى نظير و ماندگار در طول تاريخ عطا كرديم و دشمن طعنه گوى او را بى دنباله و ابتر قرار داديم. از اين روى روشن ترين مصداق كوثر، وجود دختر والا گهر پيامبر و ماندگارى نسل او از اين طريق مى باشد
اين تفسير از سوره ى كوثر، از آن جهت كه داراى هماهنگى كامل با شأن نزول سوره و واجد مناسبتى تام با متن و سياق آيات مى باشد و نيز بنابر تفاسير متعددى كه از ائمه ى اطهار بدين مضمون وارد شده است، بيانگر بارزترين و آشكارترين مصداق كوثر (وجود فاطمه ى زهرا عليهاالسلام) مى باشد.
آرى، وجود فاطمه عليهاالسلام، منبع خير كثير است كه هم باعث ماندگارى رسالت پيامبر شده است و هم عامل جاودانگى نسل پاك او:
• چه زهرا كه شد علت مبقى دين دل آسوده مى باش اندر زمانه زمين گردد از نسل پاكت گلستان زمان گردد از آل طه منوّر.
• چه زهرا كه از عالمى گشته مهتر كه نسل تو برپاست زين يكه دختر زمان گردد از آل طه منوّر. زمان گردد از آل طه منوّر.
[ شعر از سيد عباس حسينى، متخلص به حيران. مناقب فاطمى در شعر فارسى: ص 92. ]
10. «كوثر بهشتى» چه نسبتى با وجود فاطمه ى زهرا عليهاالسلام كه همان «كوثر محمدى» است، دارد؟
يكى از مصاديق شناخته شده ى «كوثر» كه در تفاسير شيعه و سنى وارد و در بين همه مسلمين شايع گرديده است، حوض و نهر كوثر در بهشت مى باشد؛ حوضى كه مؤمنان مى بايست براى لياقت يابى حضور در بهشت، از آب پاك و پاك كننده ى آن بنوشند تا ظرفيت و لياقت ورود به حرم كبريايى را بيابند.
اين چه آبى است كه مى بايست از سرچشمه ى طهارت كوثر به كام تشنه ى مؤمنان نوشانيده شود تا لياقت ورود به بهشت برين حاصل آيد؟
اين سؤالى است كه كه عقل و تصور ما از دركش عاجز است، شايد بتوان تنها به همين اندازه فهميد كه كوثر، سرچشمه اى است در بهشت كه صاحب آن، پيامبرو ساقى آن، اميرمؤمنان و حقيقت آن باطن فاطمه ى زهرا عليهاالسلام است.
عظمت بى همانند كوثر، آنگاه رخ مى نمايد كه علاوه بر سوره ى كوثر، در حديث تاريخى ثقلين نيز به ديده ى دقت و حكمت بنگريم: دو ميراث گران سنگ در ميان شما بر جاى مى نهيم: كتاب خدا و عترتم. اين دو از هم جدا نخواهند شد تا در حوض، بر من وارد آيند. [ انى تارك فيكم الثقلين: كتاب الله و عترتى... و لن يفترقا حتى يردا على الحوض. برخى از منابع اهل سنت كه حديث فوق را نقل كرده اند عبارتند از: صحيح ترمذى، محمد بن عيسى ترمذى (متوفاى 279 هجرى): ج 5، ص 238 و ص 199. ينابيع الموده، قندوزى حنفى، ص 33 و 45. تفسير ابن كثير، اسماعيل بن عمر (متوفاى 774)، ج 4، ص 113. المعجم الكبير، طبرانى (متوفاى 360 هجرى)؛ ص 137. ]
حوض نامبردار در حديث شريف ثقلين، همان سرچشمه ى بى همانند كوثر است.
بنابراين حديث متواتر، حوض كوثر، تلاقى گاه قرآن و عترت است؛ جايگاهى كه قرآن و همه ائمه ى اطهار عليهم السلام بايستى به آنجا وارد آيند. در آن جا است كه قرآن و عترت، اتحاد مى يابند؛ به بيانى بهتر، در اين ميعادگاه است كه اتحاد و يگانگى قرآن و عترت آشكار مى شود؛ چرا كه حقيقت قرآن، امرى جدا از حقيقت اهل بيت عليهم السلام نيست.
آرى، تجلى باطن و حقيقت فاطمه ى زهرا در بهشت برين، سرچشمه ى كوثر است؛ سرچشمه ى بى كرانه اى كه زلال بى همانندش، طهارت بخش بهشتيان براى فيض حضورالهى مى باشد و لياقت بخش ايشان براى ورود به حريم كبريايى؛ حقيقت يگانه اى كه تلاقى گاه قرآن و عترت است و ميعادگاه اين دو با نبوت.
www.eporsesh.com
سوره ى كوثر در عين كمى آيات و كلماتش، در بر دارنده ى اسرار و رموزى است كه حتى بزرگان و مفاخر ما نيز از دستيابى به ژرفناى آن عاجز مانده، به عجز و ناتوانى خويش معترف گرديده اند.
يكى از نام هاى مبارك فاطمه زهرا عليهاالسلام «كوثر» است. در وجه تسميه ى فاطمه ى زهرا عليهاالسلام به «كوثر» وجوه مختلفى بيان شده و هر كسى به مقدار پايه ى معرفتى خويش، سخنى بيان كرده است؛ اما گوييا ژرف نگرترين انديشه هاى بشرى نيز در غواصى به ژرفناى اقيانوس ناكرانمند كوثر چاره اى جز حيرانى، واله گى و سرگردانى ندارند:
• دامن كبرياى او دسترس خيال نى پايه ى قدر او بسى پايه به زير پاكند.
• پايه ى قدر او بسى پايه به زير پاكند. پايه ى قدر او بسى پايه به زير پاكند.
[ آيةالله محمدحسين غروى اصفهانى، ديوان: ص 39. ]
«كوثر» بر وزن «فوعل» وصفى اخذ شده از «كثرت» و به معناى «خير كثير و فراوان» مى باشد. [ تفسير مجمع البيان، ج 5، ص 548. ] گستره ى معنايى اين واژه چنان وسيع و جامع است كه مصاديق بى شمارى از جمله «خيربى نهايت» را نيز مى تواند شامل شود. در تفاسير شيعه و سنى معانى بسيارى براى «كوثر» ذكر شده است كه جملگى، از مصاديق همين «خيركثير» مى باشند؛ مصاديقى چون:
1 - حوض و نهر كوثر در جنت كه تعلق به پيامبر دارد و مؤمنان به هنگامه ى ورود به بهشت، از آن سيراب مى شوند. [ مجمع الابيان: ج 5، ص 548. ]
2 - مقام شفاعت كبرى در روز قيامت
3- نبوت
4- حكمت و علم به حقايق اشيا.
5- قرآن
6- كثرت اصحاب و پيروان
7- كثرت معجزات
8- كثرت علم و عمل
9- كثرت معرفت در توحيد
10- كثرت نعمت هاى دنيا و آخرت
11- نسل كثير و ذريه ى فراوان كه در گذر زمان باقى مانند و بى ترديد اين فراوانى ذريه و باقى ماندن نسل از وجود دختر والا گهر پيامبر، فاطمه ى زهرا عليهاالسلام نشأت گرفته است. [ ترجمه ى تفسير مجمع البيان: ج 27، ص 309. ]
آرى، خداوند متعال به حبيب خويش، «خير كثير» و «فضل عظيم» و فضايل بيرون از حد و حصر عطا فرموده است كه مصاديق آن، حتى از حطيه ى شمار نيز خارج است:
• كتاب فضل پيمبر تمام نتوان كرد كسى كه دم زند از فضل بى نهايت او چو مرغكى است كه از بحر، تركند منقار.
• اگر دوات شود ابحر و قلم اشجار چو مرغكى است كه از بحر، تركند منقار. چو مرغكى است كه از بحر، تركند منقار.
[ شعر از سيد عباس حسينى، متخلص به حيران. مناقب فاطمى در شعر فارسى: ص 92. ]
اما بنابر عقيده ى بسيارى از علماى شيعه و پاره اى از علماى اهل سنت، بارزترين مصداق «كوثر» وجود نازنين حضرت زهرا عليهاالسلام مى باشد.
برهان اين حقيقت و شاهد اين واقعيت، علاوه بر روايات متعددى كه از ائمه ى اطهار عليهم السلام وارد شده است، شأن نزول و سياق آيات سوره ى كوثر مى باشد؛ چرا كه در شأن نزول سوره ى كوثر، اتفاق مفسران بر اين است:
آن هنگام كه تنها پسران پيامبر، قاسم و عبدالله، در فاصله ى زمانى اندكى از اين دنياى فانى پركشيدند و به سوى ملك باقى شتافتند، دشمنان و مخالفان پيامبر به اظهار شادى و مسرت پرداختند و دهان به شماتت، طعنه و زخم زبان نسبت به پيامبر گشودند؛ از جمله عاص بن وائل سهمى حضرت را ابتر (: بى دنباله، بى اثر، بى سرانجام و مقطوع النسل) خواند.
چنين شماتت هايى قلب لطيف پيامبر را سخت آزرده مى ساخت؛ از اين روى خداوند متعال براى دلجويى از حبيب خويش و پاسخ به طعنه هاى مشركان، سه آيه ى نورانى كوثر را فروفرستاد:
انا اعطينك الكوثر؛ مامحققا به تو خير فراوان بخشيده ايم.
فصل لربك و انحر؛ پس به شكرانه اش نماز بخوان و قربانى كن.
ان شانئك هو الابتر؛ و بدان كه دشمن شماتت گوى تو، خود بى سرانجام و بلا عقب است.
• عطا بر تو كوثر نموديم ز احسان به نهر بهشت و به خير كوثرت به تكثير نسلت ز زهراى اطهر.
• كه نايد به دل، گرد غم بار ديگر به تكثير نسلت ز زهراى اطهر. به تكثير نسلت ز زهراى اطهر.
[ همان. ]
با توجه به سياق فرجامين آيه ى اين سوره، منظور از كوثر، فراوانى ذريه و ماندگارى نسل پيامبر مى باشد كه فقط از طريق وجود پر بركت فاطمه ى زهرا عليهاالسلام تحقق يافته است؛ چرا كه مشركان، پيامبر را طعنه ى بى سرانجامى مى زدند و اين آيات را در مقام پاسخ و رد طعنه ها و شماتت هاى ايشان نازل شد كه نه تنها حبيب خود را بى سرانجام و بى دنباله قرار نداديم، بلكه او را به بركت وجود يگانه دخترش، نسلى بى نظير و ماندگار در طول تاريخ عطا كرديم و دشمن طعنه گوى او را بى دنباله و ابتر قرار داديم. از اين روى روشن ترين مصداق كوثر، وجود دختر والا گهر پيامبر و ماندگارى نسل او از اين طريق مى باشد
اين تفسير از سوره ى كوثر، از آن جهت كه داراى هماهنگى كامل با شأن نزول سوره و واجد مناسبتى تام با متن و سياق آيات مى باشد و نيز بنابر تفاسير متعددى كه از ائمه ى اطهار بدين مضمون وارد شده است، بيانگر بارزترين و آشكارترين مصداق كوثر (وجود فاطمه ى زهرا عليهاالسلام) مى باشد.
آرى، وجود فاطمه عليهاالسلام، منبع خير كثير است كه هم باعث ماندگارى رسالت پيامبر شده است و هم عامل جاودانگى نسل پاك او:
• چه زهرا كه شد علت مبقى دين دل آسوده مى باش اندر زمانه زمين گردد از نسل پاكت گلستان زمان گردد از آل طه منوّر.
• چه زهرا كه از عالمى گشته مهتر كه نسل تو برپاست زين يكه دختر زمان گردد از آل طه منوّر. زمان گردد از آل طه منوّر.
[ شعر از سيد عباس حسينى، متخلص به حيران. مناقب فاطمى در شعر فارسى: ص 92. ]
10. «كوثر بهشتى» چه نسبتى با وجود فاطمه ى زهرا عليهاالسلام كه همان «كوثر محمدى» است، دارد؟
يكى از مصاديق شناخته شده ى «كوثر» كه در تفاسير شيعه و سنى وارد و در بين همه مسلمين شايع گرديده است، حوض و نهر كوثر در بهشت مى باشد؛ حوضى كه مؤمنان مى بايست براى لياقت يابى حضور در بهشت، از آب پاك و پاك كننده ى آن بنوشند تا ظرفيت و لياقت ورود به حرم كبريايى را بيابند.
اين چه آبى است كه مى بايست از سرچشمه ى طهارت كوثر به كام تشنه ى مؤمنان نوشانيده شود تا لياقت ورود به بهشت برين حاصل آيد؟
اين سؤالى است كه كه عقل و تصور ما از دركش عاجز است، شايد بتوان تنها به همين اندازه فهميد كه كوثر، سرچشمه اى است در بهشت كه صاحب آن، پيامبرو ساقى آن، اميرمؤمنان و حقيقت آن باطن فاطمه ى زهرا عليهاالسلام است.
عظمت بى همانند كوثر، آنگاه رخ مى نمايد كه علاوه بر سوره ى كوثر، در حديث تاريخى ثقلين نيز به ديده ى دقت و حكمت بنگريم: دو ميراث گران سنگ در ميان شما بر جاى مى نهيم: كتاب خدا و عترتم. اين دو از هم جدا نخواهند شد تا در حوض، بر من وارد آيند. [ انى تارك فيكم الثقلين: كتاب الله و عترتى... و لن يفترقا حتى يردا على الحوض. برخى از منابع اهل سنت كه حديث فوق را نقل كرده اند عبارتند از: صحيح ترمذى، محمد بن عيسى ترمذى (متوفاى 279 هجرى): ج 5، ص 238 و ص 199. ينابيع الموده، قندوزى حنفى، ص 33 و 45. تفسير ابن كثير، اسماعيل بن عمر (متوفاى 774)، ج 4، ص 113. المعجم الكبير، طبرانى (متوفاى 360 هجرى)؛ ص 137. ]
حوض نامبردار در حديث شريف ثقلين، همان سرچشمه ى بى همانند كوثر است.
بنابراين حديث متواتر، حوض كوثر، تلاقى گاه قرآن و عترت است؛ جايگاهى كه قرآن و همه ائمه ى اطهار عليهم السلام بايستى به آنجا وارد آيند. در آن جا است كه قرآن و عترت، اتحاد مى يابند؛ به بيانى بهتر، در اين ميعادگاه است كه اتحاد و يگانگى قرآن و عترت آشكار مى شود؛ چرا كه حقيقت قرآن، امرى جدا از حقيقت اهل بيت عليهم السلام نيست.
آرى، تجلى باطن و حقيقت فاطمه ى زهرا در بهشت برين، سرچشمه ى كوثر است؛ سرچشمه ى بى كرانه اى كه زلال بى همانندش، طهارت بخش بهشتيان براى فيض حضورالهى مى باشد و لياقت بخش ايشان براى ورود به حريم كبريايى؛ حقيقت يگانه اى كه تلاقى گاه قرآن و عترت است و ميعادگاه اين دو با نبوت.
www.eporsesh.com
تازه های پرسش و پاسخ
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}