پرسش :
آيا تك قطبى كردن جهان مى تواند نجات بخش بشر باشد؟
شرح پرسش :
پاسخ :
برخى مى گويند: تنها راه نجات بشر از ظلم و بى عدالتى و رسيدن به سعادت ، تك قطبى كردن جهان و به اصطلاح نظم نوين جهانى است . و برخى از نظريه پردازان به جهت اقتدار تمام عيار و همه جانبه ى آمريكا اين كار را تنها ساخته آمريكايى ها مى دانند.
پاسخ : نظريه تك قطبى كردن جهان از گذشته هاى بسيار دور بين فلاسفه و دانشمندان عالم مطرح بوده است .
فيلسوف يونانى((زيو))350 سال قبل از ميلاد مى گويد:((بر جميع مردم عالم است كه از يك نظام جهانى واحد پيروى كنند تا سعادت و نجات يابند)). لذا اسكندر كه معاصر زيو بود درصدد برآمد تا با اتكا بر قدرت خويش اين نظريه را به اجرا گذارد. بلتاك نويسنده يونانى صد سال قبل از ميلاد با طرح حكومت واحد جهانى مى گويد:((بر مردم است كه سعى نموده تا مجتمع واحدى را تشكيل دهند و از قانون واحدى پيروى كنند)).
وليام لويد (1838) از فيلسوفان متاءخر آمريكايى مى گويد:((هرگز بشر نمى تواند به دوستى و زندگى مسالمت آميز برسد مگر آنكه حكومت واحد جهانى تاءسيس نمايد)). (1)
دانتى ، اديب مشهور ايتاليايى مى گويد:((لازم است تا كل مردم زمين نسبت به يك حكومت و حاكم خاضع باشند تا آرامش و صلح به جهان سايه افكند)). (2)
راسل مى گويد:((عالم در انتظار مصلحى است كه تمام مردم را تحت يك پرچم و شعار درآورد)).
جورج بوش پدر مى گويد:((نظم نوين عبارت است از صلح و دموكراسى براى همه جهان تحت رهبرى ايالات متحده)). او نيز در سخنرانى خود در كنگره مى گويد:((در ميان ملتهاى جهان تنها آمريكاست كه هم از ارزش هاى اخلاقى و هم از ابزار لازم براى پشتيبانى از نظم جهانى برخوردار است)).
اشكال :
1- در خود آمريكا نظريه پردازانى از قبيل كيسينجر و ديگران وجود دارند كه اقتدار مطرح آمريكا را مردود مى شمارند.
برژينسكى به گونه اى ناتوانى آمريكا را ترسيم كرده و مى گويد:((هر چند آمريكا در حال حاضر داعيه ى پرستيژ جهانى دارد و كمتر كشورى مى تواند داعيه ى رقابت با او را داشته باشد ... اما استمرار قدرت و موقعيت آمريكا در صحنه جهانى و داخلى از جنبه هاى زيادى آسيب پذير است)).
2- زمينه پذيرش تك قطبى كردن جهان بسيار كم است خصوصا آنكه وضعيت بسيار فاجعه آميز اقتصادى آمريكا اجازه چنين بلندپروازى را به او نمى دهد.
3- اين نظريه غافل از آن است كه هرگز ملت ها زير بار سلطه بيگانگان نخواهند رفت .
گر چه ما اصل نظريه را رد نمى كنيم و معتقديم كه تنها راه نجات ملت ها در سايه وحدت حكومت جهانى است ولى آن را با تاءييدات الهى و رهبرى معصوم كه همان امام زمان عليه السلام است امكان پذير مى دانيم .
پی نوشتها:
1- اسلام و عقل ، ص 210.
2- اسلام و عقل ، ص 210.
منبع : موعود شناسی وپاسخ به شبهات، نویسنده: علی اصغر رضوانی، انتشارات مسجد مقدس جمکران
برخى مى گويند: تنها راه نجات بشر از ظلم و بى عدالتى و رسيدن به سعادت ، تك قطبى كردن جهان و به اصطلاح نظم نوين جهانى است . و برخى از نظريه پردازان به جهت اقتدار تمام عيار و همه جانبه ى آمريكا اين كار را تنها ساخته آمريكايى ها مى دانند.
پاسخ : نظريه تك قطبى كردن جهان از گذشته هاى بسيار دور بين فلاسفه و دانشمندان عالم مطرح بوده است .
فيلسوف يونانى((زيو))350 سال قبل از ميلاد مى گويد:((بر جميع مردم عالم است كه از يك نظام جهانى واحد پيروى كنند تا سعادت و نجات يابند)). لذا اسكندر كه معاصر زيو بود درصدد برآمد تا با اتكا بر قدرت خويش اين نظريه را به اجرا گذارد. بلتاك نويسنده يونانى صد سال قبل از ميلاد با طرح حكومت واحد جهانى مى گويد:((بر مردم است كه سعى نموده تا مجتمع واحدى را تشكيل دهند و از قانون واحدى پيروى كنند)).
وليام لويد (1838) از فيلسوفان متاءخر آمريكايى مى گويد:((هرگز بشر نمى تواند به دوستى و زندگى مسالمت آميز برسد مگر آنكه حكومت واحد جهانى تاءسيس نمايد)). (1)
دانتى ، اديب مشهور ايتاليايى مى گويد:((لازم است تا كل مردم زمين نسبت به يك حكومت و حاكم خاضع باشند تا آرامش و صلح به جهان سايه افكند)). (2)
راسل مى گويد:((عالم در انتظار مصلحى است كه تمام مردم را تحت يك پرچم و شعار درآورد)).
جورج بوش پدر مى گويد:((نظم نوين عبارت است از صلح و دموكراسى براى همه جهان تحت رهبرى ايالات متحده)). او نيز در سخنرانى خود در كنگره مى گويد:((در ميان ملتهاى جهان تنها آمريكاست كه هم از ارزش هاى اخلاقى و هم از ابزار لازم براى پشتيبانى از نظم جهانى برخوردار است)).
اشكال :
1- در خود آمريكا نظريه پردازانى از قبيل كيسينجر و ديگران وجود دارند كه اقتدار مطرح آمريكا را مردود مى شمارند.
برژينسكى به گونه اى ناتوانى آمريكا را ترسيم كرده و مى گويد:((هر چند آمريكا در حال حاضر داعيه ى پرستيژ جهانى دارد و كمتر كشورى مى تواند داعيه ى رقابت با او را داشته باشد ... اما استمرار قدرت و موقعيت آمريكا در صحنه جهانى و داخلى از جنبه هاى زيادى آسيب پذير است)).
2- زمينه پذيرش تك قطبى كردن جهان بسيار كم است خصوصا آنكه وضعيت بسيار فاجعه آميز اقتصادى آمريكا اجازه چنين بلندپروازى را به او نمى دهد.
3- اين نظريه غافل از آن است كه هرگز ملت ها زير بار سلطه بيگانگان نخواهند رفت .
گر چه ما اصل نظريه را رد نمى كنيم و معتقديم كه تنها راه نجات ملت ها در سايه وحدت حكومت جهانى است ولى آن را با تاءييدات الهى و رهبرى معصوم كه همان امام زمان عليه السلام است امكان پذير مى دانيم .
پی نوشتها:
1- اسلام و عقل ، ص 210.
2- اسلام و عقل ، ص 210.
منبع : موعود شناسی وپاسخ به شبهات، نویسنده: علی اصغر رضوانی، انتشارات مسجد مقدس جمکران
تازه های پرسش و پاسخ
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}