پرسش :

محتواي آيه مباهله چيست؟


شرح پرسش :
پاسخ :
آيه مباهله به ضميمه آياتي كه قبل و بعد از آن نازل شده ، نشان مي‏دهد كه در برابر پافشاري مسيحيان در عقايد باطل خود از جمله ادعاي الوهيت حضرت مسيح (ع) و عدم كارايي منطق و استدلال در برابر لجاجت آنها ، پيامبر (ص) مأمور مي‏شود از طريق مباهله وارد شود، و صدق گفتار خود را از اين طريق خاص روحاني به ثبوت برساند ، يعني با آنها مباهله كند تا راستگو از دروغگو شناخته شود!
مباهله در اصل از مادة «بَهْل» (بر وزن اَهْل) به معني رها كردن است ، به همين جهت هنگامي كه حيوان را، به حال خود واگذارند و پستان آنرا – براي جلوگيري از نوشيدن نوزادش – در كيسه قرار ندهند به آن حيوان «باهِل» مي‏گويند ، و «ابتهال» در دعا به معني تضرع و واگذاري كار به خداست .
و گاه اين واژه را به معني «هلاكت و لعن و دوري از خدا» معني كرده‏اند آن نيز به خاطر رها كردن و واگذار نمودن بنده به حال خويش و خروج از سايه لطف خدا است .
اين از نظر ريشة لغوي ، و اما از نظر «مفهوم متداول» كه در آيه به آن اشاره شده ، مباهله به معني نفرين كردن دو نفر به همديگر است ، به اين ترتيب كه وقتي استدلالات منطقي سودي نداشت ، افرادي كه با هم دربارة يك مسأله مهم ديني گفتگو دارند در يكجا جمع مي‏شوند ، و به درگاه خدا تضرع مي‏كنند و از او مي‏خواهند كه دروغگو را رسوا سازد و مجازات كند ، همان كاري كه پيامبر اسلام (ص) در بابر مسيحيان نجران كرد، كه در آيه به آن اشاره شده است .
با توجه به آنچه گفته شد نگاهي به تفسير آيه مي‏اندازيم ، مي‏فرمايد:
«هرگاه (مسيحيان) بعد از علم و دانشي كه به تو رسيده (دربارة نفي الوهيت مسيح (ع) و تثليت و انحرافاتي از اين قبيل) با تو به بحث و ستيز برخيزند ، به آنها بگو بياييد ما فرزندان خود را دعوت مي‏كنيم و شما هم فرزندان خود را بخوانيد «فَمَن حاجَّكَ فيهِ مَن بَعدِ ما جائَكَ مِنَ العِلمِ فَقُل تَعالَوا نَدْعُ اَبنائَنا وَ اَبنائَكُم»
و ما زنان خود را دعوت مي‏كنيم و شما هم زنان خود را «وَ نِسائَنا وَ نِسائَكُمْ» و ما نفوس خود را دعوت مي‏كنيم و شما هم نفوس خود را «وَ اَنفُسَنا وَ اَنفُسَكُمْ.»
سپس مباهله مي‏كنيم (تا راستگو و دروغگو از اين طريق شناخته شود) پس لعنت خدا را بر دروغگويان قرار مي‏دهيم «ثُمَّ نَبْتَهِل فنَجْعَلْ لَعْنَهَ اللهِ عَلَيَ الكاذِبينَ.»
بدون ترديد از نظر تاريخي اين مسئله واقع شد ، يعني پيامبر (ص) گروهي را انتخاب كرد و همراه خود براي مباهله آورد.
در روايات اسلامي كه مفسران و محدثان نقل كرده‏اند آمده است «هنگامي كه آيه فوق نازل شد ، پيامبر (ص) به مسيحيان نجران پيشنهاد مباهله داد ، بزرگان مسيحي از پيامبر (ص) يك روز مهلت خواستند ، تا در اين باره به شور بنشينند ، اسقف (اعظم) به آنها گفت نگاه كنيد اگر فردا محمد (ص) با فرزند و خانواده‏اش براي مباهله آمد از مباهله با او بپرهيزيد، و اگر اصحاب و يارانش را همراه آورد با او مباهله كنيد كه او پايه و اساسي ندارد.
فردا كه شد پيامبر (ص) آمد در حالي كه دست علي (ع) را گرفته بود و حسن و حسين (ع) پيش روي او حركت مي‏كردند، و فاطمه پشت سر او ، مسيحيان و در پيشاپيش آنان ، اسقف اعظم آنان بيرون آمدند، هنگامي كه پيامبر (ص) را با همراهان مشاهده كرد پرسيد اينها كيانند ؟ گفتند اين يكي ، پسر عمو و داماد او است ، و اين دو دختر زاده‏هاي او هستند ، و اين بانو ، دختر او است كه از همه نزد او گرامي‏تر است ، اسقف نگاهي كرد و گفت من مردي را مي‏بينم كه مصمم و با جرأت در مباهله است ، و مي‏ترسم او راستگو باشد، و اگر راستگو باشد بلاي عظيمي بر ما وارد خواهد شد، سپس گفت اي ابوالقاسم (محمد) ما با تو مباهله نخواهيم كرد، بيا با هم صلح كنيم»!
eporsesh.com