پرسش :

آيا آيه ( لقد رضى اللّه عن المومنين ) درباره خلفا نازل شده است ؟


شرح پرسش :
پاسخ :
يكى از سنت هايى كه قبل از طلوع اسلام در ميان اعراب رواج داشت , سنت بيعت است كه در ميان اعـراب از اهـمـيـت و ارزش فـراوانـى بـرخـوردار بـوده است و اعراب همواره خودرا ملزم بر آن مـى دانـسـتند و شكستن آن را براى خود و قبيله خويش ننگ بزرگى مى پنداشتند . پس از طلوع اسـلام و آغـاز دعـوت بـه وسـيـله پيامبر عظيم الشان اسلام ,بسيارى از كسانى كه به دين اسلام گـرويـدنـد و بـه نداى پيامبر (ص ) لبيك مى گفتند,بر اساس سنت پيشين , با پيامبر(ص ) بيعت مـى نمودند و بدين وسيله از زمره مسلمانان شمرده مى شدند. در واقع پيامبر گرامى اسلام (ص ) هـمـان سـنـت رايـج ميان اعراب جاهلى را به عنوان يك سنت حسنه و ماندگار و ارزش اسلامى درآوردنـد و بـيعت از آن روز يك يك سنت اسلامى گرديد .ازاين رو , همواره مسلمانان به همين وسـيـلـه بـا پـيـامـبر (ص ) هم پيمان شده و پيروى خويش را از پيامبر گرامى اسلام (ص ) اعلان مـى داشـتـنـد كـه در اين ميان بيعت هاى قبايل اوس و خزرج ( كه از يثرب آن زمان به مكه آمده بـودنـد) با پيامبر(ص ) درتاريخ اسلام مشهور مى باشد كه يكى از آن بيعت ها معروف و مشهور به ( بيعت رضوان ) مى باشد كه قرآن كريم از آن اين گونه ياد مى كند : ( لقد رضى اللّه عن المومنين اذ يبايعونك تحت الشجره فعلم ما فى قلوبهم فانزل السكينه عليهم و اثابهم فتحا قريبا , (1)خداوند از مـومـنـانى كه در زير درخت با تو ـ پيامبر ـ بيعت نمودند راضى و خشنودگشت و آنچه را كه در درون قـلب آنان نهفته بود دانست , پس آرامش را بر دلهاى آنان نازل كرد و فتح و پيروزى نزديكى بـه عـنـوان پـاداش نـصـيـبـشان فرمود ).اين آيه كريمه در سال ششم هجرت هنگامى كه پيامبر عظيم الشان اسلام با هزار وچهارصد نفر از مسلمانان به قصد انجام حج عمره از مدينه رهسپار مكه بود , نازل گرديد. در نيمه راه مسلمانان اطلاع پيدا كردند كه مشركان تصميم گرفته اند ازورود مـسـلـمانان به مكه جلوگيرى كنند , بنابراين پيامبر به مسلمانان دستور توقف داد تا اصل قضيه روشـن گردد . پيامبر عثمان بن عفان را براى مذاكره با سران قريش به مكه اعزام كرد , اما خبرى از او نـشـد, در مـيان ياران پيامبر(ص ) شايع افتاد كه پيك پيامبر (ص ) را مشركان مكه كشته اند . بـنـابراين پيامبر (ص ) خود را براى جنگ آماده نمود , و براى اطمينان از همراهى اصحاب از همه آنـان , در حـديـبـيه بيعت گرفت كه اين بيعت به ( بيعت رضوان ) معروف و مشهور است .پس از مـدتـى عـثـمـان ( پيك پيامبر اسلام (ص ) ) برگشت و مشركان هم از بيعت رضوان پيامبر مطلع گـرديدند و شخصى را به نام سهيل بن عمر براى مصالحه به حضور پيامبر(ص ) اعزام داشتند كه سـرانـجام صلح حديبيه انجام گرفت .(2) وسرانجام آيه مذكور نيزنازل گرديد و خداوند از بيعت مـسلمانان با پيامبر اعلام رضايت و خشنودى نمود وعمل آنان را ستود.اما نكته مهم كه از خود آيه استفاده مى شود, اين است كه خداوند مى فرمايد : ( لقدرضى اللّه عن المومنين ... ) يعنى خداوند از ظـاهـر عـمل بيعت اعلام رضايت نكرده ,بلكه از بيعت مومنان رضايت و خشنودى خويش را ابراز داشته است , زيرا منافقانى ,مانند عبداللّه ابن ابى و اوس بن خولى در آن جمع حضور داشته اند و با پـيـامـبر (ص )نيز بيعت نمودند , پس واضح است كه با حرف يك بيعت و دست روى دست پيامبر گـذاشـتن خداوند از آنان اعلام رضايت ننموده است .از سوى ديگر , از خلفاى ثلاثه فقط ابوبكر و عـمـر در بـيـعـت رضـوان حضور داشته اند وعثمان در آن جمع نبود و آيا اين به آن معنا است كه خـداونـد از خليفه سوم راضى نيست كه يقينا مسائل ملتزم به اين معنا نخواهد گرديد و نمى توان ايـن آيه را خاص خلفاى ثلاثه بدانيم , در حالى كه يكى از آنان در بيعت رضوان حضور نداشته و آن دونفر ديگر همراه با قريب به 1400 نفر در زير درخت با پيامبر (ص ) بيعت نمودند ,بنابراين رضايت الـهى خاص آنان نيست . البته اين نكته شايان توجه است كه اگرخداوند از عملى اعلان رضايت و خشنودى كرد , به اين معنا نيست كه صاحب آن عمل پس از رضايت الهى هر گناهى - نعوذ باللّه ـ مرتكب گردد , آن گناه به عفو الهى است وديگر دچار غضب و سخط الهى نخواهد گرديد , بلكه اعلان رضايت الهى در صورتى است كه آنان بر ايمان خويش ثابت و ماندگار باشند و تا پايان عمر بر صـراط مـسـتـقـيم باقى بمانند, و چه بسا كسانى كه در بيعت رضوان حضور داشتند, اما به بيعت خـويـش وفـادارنـماندند و از جنگ فرار نمودند , حال مى توان گفت چون خداوند اعلان رضايت نموده است , پس فرار آنان نيز مورد رضاى خداوند سبحان مى باشد .
eporsesh.com