پرسش :

در مورد زيبايی‌های قرآن از نظر عدد، رمز و غيره‌ توضيح دهيد.


شرح پرسش :
پاسخ :
قرآن كريم از هر زاويه‌اي كه مورد مطالعه قرار گيرد، زيباست و منشأ اين زيبايي ها را مي‌توان در فرستندة آن جستجو كرد؛ چرا كه خداي متعال زيباي مطلق است و هر چه از او صادر شود نيز زيباست‌؛ "ان اللّه تعالي جميل يحب الجمال‌؛ خداي متعال زيباست‌، ]و[ زيبايي را دوست دارد."(ميزان الحكمه‌، محمدي ري شهري‌، حديث 2463، دارالحديث‌.) پرداختن به زيبايي‌هاي قرآن مجالي بسيار وسيع مي‌طلبد و در اين پاسخ نامه جز به مقدار جرعه‌اي از اقيانوس‌، مجالي بيش نيست‌؛ از اين رو تنها به شماري از مصاديق زيباشناسي قرآن پرداخته‌، شما را به مطالعه و پي‌گيري در منابع مبسوط دعوت مي‌كنيم‌.
الف ـ جلوه‌هاي زيبايي در گزينش كلمات‌.
انتخاب كلمات و واژه‌هاي به كار رفته در جملات و عبارت‌هاي قرآني كاملاً حساب شده است‌، به گونه‌اي كه اگر كلمه‌اي را از جاي خود برداريم و بخواهيم كلمه‌اي ديگر را جايگزين كنيم كه بتواند نقش آن را به تمامي ايفا كند، هرگز نخواهيم توانست‌. عبدالقاهر بن عبدالرحمن جرجاني ـ اديب نامدار ـ در دلايل الاعجاز آورده است‌: "ادبيان و بليغان از دقت در چينش و گزينش كلمات قرآن‌، كاملاً فريفته و مجذوب شده‌اند؛ زيرا هرگز كلمه‌اي را نيافته‌اند كه در جاي خود متناسب نباشد، يا واژه‌اي را كه در جايي بيگانه قرار گرفته باشد، يا كلمة ديگري شايسته‌تر يا مناسب‌تر يا سزاوارتر باشد، بلكه آن را با چنان انسجام و دقت نظمي يافته‌اند كه ماية حيرت صاحب خردان و معجز همگان گرديده است‌."(علوم قرآني‌، محمدهادي معرفت‌، ص 375، مؤسسه التمهيد به نقل از دلايل الاعجاز، ص 28.) شاهد مثال براي اين نوع زيبايي‌هاي قرآني فراوان است و شايد معروف‌ترين آن‌ها آيه قصاص باشد كه مي‌فرمايد: "ولَكُم فِي القِصاص‌ِ حَيوَة‌ٌ يـَاُولِي الاَلبـَب‌ِ لَعَلَّكُم تَتَّقون‌؛ (بقره‌، 179) و اي خردمندان در ]اجراي‌[ قانون قصاص‌، زندگاني است‌، باشد كه به تقوا گراييد."
عرب را عادت بر اين بود كه براي سهولت در حفظ قوانين مدني و اجتماعي و كيفري خود، آن‌ها را در قالب جمله‌هاي كوتاه و ظريف و ادبي در مي‌آورد؛ از اين رو براي تدوين قوانين و بهتر محفوظ ماندن‌، از شيوه‌هاي ادبي كمك مي‌گرفتند و ادبا و فصحاي عرب در كنار قانون دانان و حكمايشان گرد مي‌آمدند.
براي تنظيم قانون قصاص از فصحاي برجستة خود كمك گرفته تا كوتاه‌ترين و شيواترين جمله را بسازند و پس از كنكاش و نشست و برخاست ها بر عبارت "القتل انفي للقتل‌" اتفاق كردند؛ يعني كشتن قاتل بهترين باز دارنده از ارتكاب جنايت قتل است‌، ولي در اين انتخاب از چند نكته غفلت ورزيدند؛ اول‌: هيچ چيز خود را نفي نمي‌كند؛ زيرا قتل را مطلق آورده‌اند، در حالي كه قتلي مي‌تواند مانع قتل‌هاي بعدي شود كه به عنوان قصاص باشد. اين غفلت در حالي است كه واژه "قصاص‌" كه خدا به جا از آن بهره جست‌، در واژگان عرب موجود بود و مورد استفاده قرار مي‌گرفت‌.
دوم‌: در مقابلة قصاص با حيات در آيه‌، فن "طباق‌" به كار رفته كه جمع بين دو ضد و گردهم آوردن دو متنافر است‌؛ زيرا قصاص كه نوعي قتل است‌، ضد حيات مي‌باشد كه در آيه موجب و خواهان حيات است‌.
سوم‌: در عبارت ياد شده‌، افعل تفضيل به كار رفته كه از نظر ادبي گرفتار حذف "مفضّل عليه‌" (= آنچه برآن برتري داده شده‌) گرديده و موجب ابهام شده است‌؛ زيرا معلوم نيست كه قتل از چه چيزي باز دارنده‌تر مي‌باشد. (اگر تقدير "من كل شي‌ء" باشد، كاملاً نادرست است و اگر "من بعض الاشيأ" باشد، حالت ابهام دارد كه در متن قانون نبايد هيچ گونه ابهامي وجود داشته باشد.) در صورتي كه در آيه اين مشكل وجود ندارد و صرفاً ضمانت حيات را در قصاص بر عهده گرفته است‌.
چهارم‌: از نظر ادبي‌، آيه ديدگاهي مثبت دارد، ولي عبارت "القتل انفي للقتل‌" با ديدگاهي منفي شكل گرفته‌؛ بنابراين‌، آيه بر عبارت ياد شده برتري دارد.
پنجم‌: در به كار بردن لفظ "قصاص‌" جنبة عدالت قانوني تداعي مي‌شود و القا مي‌كند كه اين قانون از منشأ عدالت برخاسته است‌، در صورتي كه به كار بردن لفظ "قتل‌" خشونت را القا مي‌كند و از ظرافت نهفته در آيه بي‌بهره است‌.
گفتني است جلال الدين سيوطي تا بيست وجه در ترجيح آيه بر عبارت ياد شده برشمرده و زمخشري ـ مفسر نامي اهل سنت ـ عبارت ياد شده را به شدت نكوهش كرده و از غفلت عرب در ساختن يك چنين جملة پر اشكال اظهار تعجب كرده است‌.(براي آگاهي بيشتر ر.ك‌: التمهيد في علوم القرآن‌، محمدهادي معرفت‌، ج 5، ص 9 ـ 130، 59 ـ 65، مؤسسه نشر اسلامي‌/ علوم قرآني‌، محمدهادي معرفت‌، ص 377و378، مؤسسه فرهنگي انتشاراتي التمهيد.)
از آيات ديگر كه جز و شاهدهاي معروف سخن ماست‌، مي‌توان به آيه 44 سورة هود اشاره كرد: "وقيل‌َ يـَاَرض‌ُ ابلَعي مأَكِ ويـَسَمأُ اَقلِعي وغيض‌َ المأُ وقُضِي‌َ الاَمرُ واستَوَت عَلَي الجودِي‌ِّ وقيل‌َ بُعدًا لِلقَوم‌ِ الظّـَـلِمين‌" اين آيه به اتفاق مفسران و قرآن پژوهان به تنهايي مي‌تواند دليل اعجاز قرآن باشد. استاذ يحيي الدين الدرويش در كتاب اعراب القرآن الكريم و بيانه‌، 21 صنعت ادبي و بديعي را در اين آيه برمي‌شمارد.
زيبايي چينش دقيق الفاظ تنها به كلمات محدود نمي‌شود، بلكه حروف را نيز در بر مي‌گيرد؛ به مثال‌هاي ذيل توجه كنيد:
نمونه اول‌: "يـَاَيُّهَا الَّذين‌َ ءامَنوا ما لَكُم اِذا قيل‌َ لَكُم‌ُ انفِروا في سَبيل‌ِ اللّه‌ِ اثّاقَلتُم اِلَي الاَرض‌ِ...؛ اي كساني كه ايمان آورده‌ايد! چرا هنگامي كه به شما گفته مي‌شود: به سوي جهاد در راه خدا حركت كنيد! بر زمين سنگيني مي‌كنيد ]و سستي به خرج مي‌دهيد[؟!..." (توبه‌، 38) واژه "اثّاقَلتُم‌" كه در اصل "اتثاقَلتُم‌" بود، و تأ به ثأ تبديل شد و ثأ در ثأ ادغام گرديده‌، به خوبي نمايان‌گر سنگيني راحت‌طلبي و عافيت خواهي است و اين معنا را چونان باري سنگين بر دوش‌هاي خواننده منتقل مي‌كند، به گونه‌اي كه خواننده با قرائت اين آيه سنگيني را بردوش خود احساس مي‌نمايد.
نمونه دوم‌: "اِذا زُلزِلَت‌ِ الاَرض‌ُ زِلزالَها؛ (زلزال‌، 1) هنگامي كه زمين شديداً به لرزه در آيد." تكرار زا و لام در واژه‌هاي اين آيه به خوبي پي در پي لرزيدن زمين را به نمايش مي‌گذارد.
نمونة سوم‌: "مِن شَرِّ الوَسواس‌ِ الخَنّاس # اَلَّذي يُوَسوِس‌ُ في صُدورِ النّاس‌؛ (ناس‌، 4 و 5) از شر وسوسه‌گر پنهان كار كه در درون سينه‌، انسان ها وسوسه مي‌كند." تكرار واو و سين در اين آيه‌، تلاش‌هاي مكرر شيطان را براي گمراه ساختن انسان‌، به تصوير كشيده است‌. افزون بر تناسب‌هاي موجود در كلمه ها و حروف‌، در همة آيه نيز تناسب ويژه‌اي بين الفاظ آيه و معنا به خوبي ديده مي‌شود. دو نمونه زير را مقايسه نماييد: "فَهُوَ في عيشَة‌ٍ راضِيَه # في جَنَّة‌ٍ عالِيَه # قُطُوفُها دانِيَه # كُلوا واشرَبوا هَني ?‹ًا بِما اَسلَفتُم فِي الاَيّام‌ِ الخالِيَه‌؛ (حاقه‌، 21 ـ 24) او در يك زندگي ]كاملاً[ رضايت بخش قرار خواهد داشت‌، در بهشتي عالي‌، كه ميوه‌هايش در دسترس است ]به آن‌ها گفته مي‌شود:[ بخوريد و گوارا بياشاميد در برابر اعمالي كه در ايام گذشته انجام داديد." "خُذوه‌ُ فَغُلّوه # ثُم‌َّ الجَحِيم‌َ صَلّوه # ثُم‌َّ في سِلسِلَة‌ٍ ذَرعُها سَبعون‌َ ذِراعـًا فاسلُكوه‌؛ (حاقه‌، 30 ـ 32) او را بگيريد و در بند و زنجيرش كنيد؛ سپس او را در دوزخ بيفكنيد و آن‌گاه او را به زنجيري كه هفتاد ذراع است‌، ببنديد." در اين دو دسته از آيات سوره حاقه‌، آن جا كه از پرهيزكاران و نيك فرجامان سخن به ميان مي‌آيد، با الفاظي لطيف كه آرامش را به خواننده منتقل مي‌كند، از مقصود خود تعبير مي‌نمايد و كلمات به گونه‌اي انتخاب شده‌اند كه آهنگ و طنين آن‌ها تا اعماق جان آدمي نفوذ كند، ولي چون از كافران و تبهكاران سخن به ميان مي‌آيد، الفاظ ماسكي از خشونت و رعب بر چهره مي‌كشند و تغيير چهره مي‌دهند، سخت و غليظ و خشن مي‌شوند.
ب ـ زيبايي‌هاي عددي قرآن‌:
زيبايي ها و شگفتي‌هاي عددي قرآن بر اساس تحقيقات انجام شده‌، گونه‌هاي مختلفي دارد كه براي رعايت اختصار تنها به نمونه‌اي اشاره مي‌شود. استاد عبدالرزاق نوفل در تحقيقي وسيع به شماري از كلمات هم معنا دست يافت كه شمار تكرارشان برابر است‌. آمارهاي ارائه شده از سوي ايشان هر چند در برخي موارد با چالش‌هاي روبه‌رو گشته است‌، در شماري از آن‌ها جاي ترديد نيست و اين خود شگفتي اين كتاب را به تصوير مي‌كشد. برخي از اين كلمات عبارتند از: دين و مساجد، قرآن و نجات‌، دنيا و آخرت‌، حيات و موت‌، حرّ (= گرما) و بَرْد (= سرما)، طُهر (= پاكي‌) و اخلاص‌، مصيبت و شكر، محبت و اطاعت‌، بِرّ (= نيكي‌) و ثواب‌، صبر و شدت (= سختي‌)، سحر و فتنه (= آزمايش‌، گمراهي‌، عذاب و...)، اجر و عمل و...(ر.ك‌: اعجاز عددي در قرآن كريم‌، عبدالرزاق نوفل‌، ترجمه مصطفي حسيني طباطبايي / دانشنامه قرآن و قرآن پژوهي‌، به كوشش بهاء الدين خرمشاهي‌، مدخل "اعجاز عددي قرآن‌"، انتشارات دوستان‌، ناهيد، تهران 1377.)
eporsesh.com