پرسش :

با استفاده از آیات قرآن شيوه مشركان در نفی رسالت پيامبران چگونه است و چگونه نقد می شود؟


شرح پرسش :
پاسخ :
گروه مشركان به نفي رسالت پيامبران پرداخته و رسالت بشر را از جانب خدا انكار مي نمودند و به ديگر سخن: اصل رسالت را مي پذيرفتند ولي معتقد بودند كه اين مقام رفيع از آن يك موجود ملكوتي به نام فرشته است كه از هر نظر منزه مي‏باشد، نه انسان مادي كه از جهاتي آن طهارت و پاكيزگي را فاقد است.
قرآن اين شبهه را در موارد متعددي از مشركان عصر رسالت و غير آنان نقل مي‏كند كه به نقل برخي مي‏پردازيم:
درباره امت نوح يادآور مي‏شود كه يكي از انتقادهاي آنان از نوح اين بود كه مي گفتند: تو جز بشري بسان ما نيستي چنان كه مي‏فرمايد:
«فَقالَ المَلاءُ الَْذِينَ كَفَرُوا مِن قَومِهِ ما نَريكَ إلْا بَشَراً مِثلنا...» هود/27
[بزرگان قوم نوح كه به شريعت او كفر ورزيده بودند، به او مي‏گفتند تو بشري مانند ما هستي.]
باز قرآن از اقوام پس از نوح همين شبهه را يادآور مي‏شود و مي‏فرمايد:
«وَقَالَ المَلاءُ مِن قَومِهِ الَّذِينَ كَفَرُوا وَكَذَّبُوا بِلِقاءِ الآخِرَةِ وَاَترَفناهُم فِي الحَيوةِ الدُّنيا ما هذا الّا بَشَر مِثلُكُم يَأكُلُ مِمَْا تَأكُلُونَ مِنهُ وَيَشرَبُ مِمَْا تَشرَبُونَ وَلَئِن اَطَعتُم بَشَراً مِثلَكُم اِنَْكُم اذاً لَخاسِرُونَ» مؤمنون/33 ـ 34
[بزرگاني از قوم آن پيامبر كه به آئين خدا كفر ورزيده و لقاي خدا در سراي ديگر را تكذيب نموده بودند و در زندگي دنيا از نعمتهاي فراواني برخوردارشان كرده بوديم، گفتند كه اين پيامبر بشري است مانند شما از آنچه كه شما مي‏خوريد و مي‏نوشيد او نيز مي‏خورد و مي‏نوشد و اگر بشري مثل خود را اطاعت كنيد، زيانكار خواهيد بود.]
اين آيات مي‏رساند كه اين شبهه كه رسول بايد فوق انسان باشد، شبهه اي دير پا بوده و اين سخن سينه به سينه تا عهد رسول كشيده شده بود، و همين اعتراض را مشركان زمان پيامبر اسلام (ص) نيز به او مي‏نمودند، آنان در طرح اين شبهه به صورتهاي مختلفي سخن مي‏گفتند كه به عنوان نمونه يادآور مي‏شويم:
1 ـ گاهي مي گفتند: بايد فرشته بر خود ما نازل گردد چنان كه مي‏فرمايد:
«وَقالَ الَّذِينَ لا يَرجُونَ لِقائَنا لَولا اُنزِلَ عَلَينا المَلائِكَةُ...» فرقان/21
[آنان كه به روز رستاخيز اميد نداشتند گفتند چرا بر خود ما فرشته نازل نمي گردد؟] و به همين مضمون است آيه 14 سوره فصلت.
2 ـ گاهي مي‏گفتند كه بايد همراه پيامبر فرشته اي نيز فرود آيد، و او را تصديق كند چنانكه مي‏فرمايد:
«فَلَولا اُلقِيَ عَلَيهِ اَسوِرَة مِن ذَهَبٍ أَوجاءَ مَعَهُ المَلائِكَةُ مُقتَرِنِينَ» زخرف/53
[اگر راست مي‏گويد، چرا دستبندهاي طلا به او داده نشده است و چرا با او فرشتگان نازل نشده اند] و به همين مضمون است آيه 7 سوره فرقان.
3 ـ وبار سوم تقاضاي ديدن فرشته را مي‏كردند زيرا پيامبر مدعي بود كه فرشته وحي بر من نازل مي‏شود، آنان مي گفتند: ما هم مثل تو بشريم اگر راست مي‏گوئي فرشته را بما نشان بده.
«أَو تَأتِيَ بِاللّهِ وَالمَلائِكَةِ قَبِيلاً» اسراء/92
[خدا و فرشتگان را بايد بما بنماياني.]
پاسخ اين شبهه با توجه به دو مطلب روشن است:
الف: دو آيه اي را كه از سوره مؤمنون نقل كرديم انگيزه اين انكارها را روشن مي‏سازد و آن اينكه چون اين گروه قبلا به خدا كفر ورزيده و آخرت را انكار كرده‏اند، و غرق در نعمتهاي مادي مي‏باشند، از اين جهت به انكار نبوت بشر برخاسته، زيرا شريعت را مزاحم آمال و اهداف مادي خود مي‏انديشيدند و اگر فاقد انگيزه‏هاي قبلي بودند چه بسا بر اين شبهات دامن نمي‏زدند.
ب: نزول فرشته از جانب خدا به دو صورت مي‏تواند انجام گيرد، يا به صورت بشر تمثل پيدا كند، در اين صورت او را بشر انگاشته و رسالت او را رد خواهند كرد، و يا به صورت واقعي فرشته كه از نظر مراتب وجود در درجه بالاتر از ماده قرار گرفته است تجلي نمايد. در اين صورت اين گروه توانايي ديدن او را نخواهند داشت مگر اينكه لباس ماده را از چهره نفس بركنند. و از جهان ماده رخت بر بندند، و در اين صورت سرنوشتي جز مرگ و انتقال به سراي ديگر، نخواهد بود، و اين با هدف اعزام پيامبران كاملا مخالف است، آنان آمده اند كه بشر را در اين جهان تربيت كنند، نه اين كه قبل از تربيت، او را به جهان ديگر منتقل سازند.
eporsesh.com