پرسش :

ديدگاه قرآن کریم در باره عصمت پيامبران در امور مربوط به وحی (تلقي، حفظ، ابلاغ) چيست؟


شرح پرسش :
پاسخ :
از آيات متعددي از قرآن، عصمت پيامبران و مصونيت آنان از خطا، در امور مربوط به وحي (تلقي، حفظ، ابلاغ) استفاده مي‏شود اينك بيان اين آيات:
1 ـ پيامبران و نگهبانان غيبي:
«عالِمُ الغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلي غَيْبِهِ اَحَداً»
«اِلّا مِن ارْتًضي مِنْ رَسُولٍ فَاِنَّهُ يَسْلُكُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفه رَصَداً»
«لِيَعْلَمَ اَنْ قَدْ اَبْلَغُوا رِسالاتِ رَبّهِمْ وَاَحاطَ بِما لَدَيْهِمْ وَاَحْصي كُلَّ شَيْءٍ عَدَداً» جن/26 ـ 28
[خدا آگاه از غيب است كسي را بر غيب خود مطلع نمي‏سازد. مگر آن كس كه او را برگزيند، يعني پيامبران. در اين صورت خدا محافظان و مراقباني از پيش رو و پشت سر آن رسولان قرار مي‏دهد. تا خدا بداند (تحقق پذيرد) كه رسولان، رسالت‏هاي پروردگار خود را به خوبي ابلاغ كرده‏اند، و او بر آنچه كه نزد رسولان است احاطه داشت و همه چيز را به خوبي شمرده است.]
از اين آيه مصونيت پيامبران در مسائل مربوط به وحي و ابلاغ دين اعم از تلقي، نگهداري و ابلاغ كاملا استفاده مي‏شود، زيرا جمله «فَاِنَّهُ يَسْلُكُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَداً» گواه بر اين است كه خدا مراقبان و محافظاني را از همه جوانب بر پيامبران تعيين كرده است.
همگي مي‏دانيم كه جمله «بين يديه» در لغت عرب به معني پيش‏رو و جمله «ومن خلفه» به معني پشت سر است و اين دو، كنايه از آن است كه پيامبران از همه جوانب تحت كنترل و مراقبت راصدان و مراقبان الهي مي‏باشند.
و نتيجه اين رصدها و مراقبت‏ها آن است كه از نفوذ عوامل مخرب به قلب پيامبر الهي جلوگيري مي‏شود، نه شياطين در آن نفوذ مي‏كنند و نه پيامبران آن را فراموش مي‏نمايند.
گواه بر اينكه مفاد اين جمله آن است، آيه سوم است كه قرار دادن راصدان و مراقبان را با جمله «لِيَعْلَمَ اَنْ قَدْ اَبْلَغُوا رِسالاتِ رَبْهِمْ» تعليل نموده مي‏فرمايد: علت اين كار كه اطراف وجود پيامبران با نگهبانان احاطه مي‏شود، اين است كه آنان به رسالت‏هاي پروردگار خود تحقق بخشند و جمله وليعلم به معني ليتحقق است چنان كه در آيه ديگر مي‏فرمايد: «فَلَيَعْلَمَنَّ اللّهُ الَّذِينَ صَدَقُوا وَلَيَعْلَمَنَّ الكاذِبِينَ» عنكبوت/3 تا افراد راستگو از افراد دروغگو تميز داده شوند.
آنگاه براي تأكيد، يادآور مي‏شود كه نه تنها مراقباني بر آنان مي‏گمارد بلكه خود نيز بر پيامبران و مراقبان آنان احاطه دارد و از دقائق اشيا كاملا آگاه است.
با توجه به مضمون اين آيه مي‏توان گفت كه رسولان الهي در مسائل مربوط به غيب و وحي، پيوسته مورد مراقبت فرشتگان الهي بوده تا رسالتي را كه بر دوش گرفته‏اند به خوبي انجام دهند و اين تعبير ديگري از مصونيت آنان در تلقي وحي و حفظ و ابلاغ آن است، زيرا اگر خللي در اين مراحل رخ دهد، هرگز رسالت الهي تحقق نمي‏پذيرد.
2 ـ داوري به حق
برخي از آيات قرآن حاكي است كه خدا همراه پيامبران كتاب فرستاده تا در ميان مردم به حق داوري كند.
و اين دو هدف جز با مصونيت پيامبران در مسائل مربوط به دنيا تحقق نمي‏پذيرد آنجا كه مي‏فرمايد:
«كانَ النَّاسُ اُمَّةً واحِدَةً فَبَعَثَ اللّهُ النَّبِيينَ مُبَشِرِينَ وَمُنْذِرِينَ وَاَنْزَلَ مَعَهُم الكِتابَ بِالحَقِّ لِيَحْكُمَ بَينَ الناسِ فِيما اخْتَلَفُوا فِيهِ...» بقره/213
[مردم گروه واحدي بودند، آنگاه پيامبران نويد دهنده و بيم دهنده را برانگيخت و همراه آنان به حق كتاب نازل كرد تا در ميان مردم درباره آنچه اختلاف كرده‏اند داوري كند.]
درست است كه در آيه، داور را به حكم اين كه فعل را مفرد آورد (وليحكم) كتاب مي‏داند و طبعا كتاب آسماني بايد عين حق و مصون از هر نوع لغزش باشد اما اين كتاب صامت، به وسيله كتاب ناطق بيان مي‏گردد و اگر كتاب ناطق (پيامبر) در مسائل مربوط به وحي از اخذ و حفظ و تبليغ دچار اشتباه گردد، قهرا خود كتاب نيز مصون از خطا نخواهد بود.
3 ـ از روي هواي نفس سخن نمي‏گويند:
پيامبران، جانشينان خدا در روي زمين بوده و منطق آنان مستند به هواي نفس نيست، بلكه آنچه را از خدا مي‏گيرند، براي مردم بيان مي‏كنند چنان كه مي‏فرمايد:
«وَما يَنْطِقُ عَنِ الهَوي * اِنْ هُوَ اِلّا وَحْي يُوْحي» نجم/3 ـ 4
[پيامبر از روي هواي نفس سخن نمي‏گويد، بلكه گفتار او وحي الهي است كه به او مي‏رسد.]
اين آيه به مجموع گفتارهاي پيامبر اعم از قرآن و حديث، مصونيت مي‏بخشد و لذا پيامبر نه تنها در بيان دين از طريق قرآن، از هر لغزشي (عمدي و سهوي) مصون مي‏باشد، بلكه در بيان دين از طريق حديث نيز همين اصل بر او حاكم است.
اين مقدار از آيات مصونيت پيامبران را در اين زمينه‏ها ثابت نموده و نيازي به اطاله سخن نيست، خصوصا كه در اين مورد، مخالف به چشم نمي‏خورد، بلكه تمام طوائف اسلامي مصونيت پيامبر را در بيان شريعت تصويب نموده‏اند.
eporsesh.com