پرسش :
طبق آيه 59 سوره انعام: "لاَ رَطْبٍ وَلاَ يَابِسٍ إِلآ فِي كِتَـَبٍ مُّبِين" همه چيز در قرآن هست؛ اما در علومي مثل كامپيوتر، اينترنت و... حرفي نيست؟ چرا لفظاً صحبت نشده؟ چرا همة مسائلي را كه نياز ماست، ذكر نكرده تا نيازمان را به امامان پر كند؟ مسلماً قرآن مي تواند بهتر باشد چون حرف خداست (مستقيماً). اين شبهه اي است كه عده اي مطرح كرده اند. ما براي پاسخ از شما كمك مي خواهيم؛البته جوابهايي را از قبيل: خدا جزئيات را ذكر نكرده، اين جزئيات توسط معصومین(علیهم السلام) بيان مي شده، و ديگر اين كه از "في كتاب مبين" اين منظور است كه قرآن فقط براي هدايت ما آمده و ديگر اين كه آياتي از قرآن را در مورد كليات علوم ذكر كرديم، ولي آنها نپذيرفتند. لطفاً پاسخي محكم و با مدرك از قرآن بفرماييد كه سنّي ها نيز بپذيرند.
شرح پرسش :
پاسخ :
پيش از پرداختن به مسأله "جامعيت قرآن" به اين نكته توجه مي دهيم كه بين مفسران در تفسير "كتاب مبين" اختلاف است و احتمالات گوناگوني از سوي آنان ارائه شده كه تفسير آن به مقام علم پروردگار از سوي نويسندگان تفسير نمونه، بر ديگر تفسيرها ترجيح داده شده است؛ يعني همه موجودات در علم بي پايان او ثبت مي باشند و تفسير آن به "لوح محفوظ" نيز قابل تطبيق بر همين معنا مي باشد، چه اين كه بعيد نيست لوح محفوظ نيز همان صفحة علم خدا باشد.(ر.ك: تفسير نمونه، آيت اللّه مكارم شيرازي و ديگران، ج 5، ص 271، دارالكتب الاسلامية.)
اين احتمال نيز در معناي "كتاب مبين" وجود دارد كه منظور از آن عالم آفرينش و خلقت و سلسلة علتها و معلولها باشد كه همه چيز در آن نوشته مي شود.(همان، ص 272 / تفسير الميزان، علامه طباطبايي(ره)، ترجمه سيد محمد باقر موسوي همداني، ج 7، ص 199، بنياد علمي و فكري علامه طباطبايي / معارف قرآن، استاد مصباح يزدي، ج 1ـ3، و ص 192ـ193، مؤسسة آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره).)
بنابراين، تفسير "كتاب مبين" به "قرآن" نادرست بوده، و يا حداقل يكي از احتمالاتي است كه در تفسير آن وجود دارد؛ لذا استفاده از اين آيه براي استدلال بر جامعيت قرآن بي وجه است.
جامعيت قرآن
قرآن، كتاب فيزيك، گياه شناسي، زمين شناسي و يا كيهان شناسي نيست، بلكه كتاب انسانسازي است و نازل شده تا آنچه را كه بشر در راه تكامل حقيقي (تقرب به خداي متعال) بدان نياز دارد، به او بياموزد، و آنچه كه در قرآن دربارة جهان، طبيعت و انسان، آمده و يا به برخي از ويژگيهاي جهان آفرينش، اشاره مي كند، مي خواهد خدا را به انسان نشان دهد و عقربة دل او را در جهت خدا نگه دارد. البته علاوه بر هدف مذكور، اعجاز علمي قرآن نيز مطرح شده و الهي بودن آن نيز به اثبات ميرسد و اين نيز مي تواند هدفي واسطه اي براي بيان اين گونه مسائل به شمار رود.
در اين ميان، برخي از مفسران بدين نظريه روي آورده اند كه قرآن مشتمل بر همة علوم است و مانند كتابهاي تخصصي همة علوم كارايي دارد، ولي فهم آن را ويژه اهلبيت(علیهم السلام) دانسته اند. اين نظريه در ميان برخي از مفسران اهل سنت نيز جايگاهي دارد. آیت الله مصباح يزدي در اين باره مي گويد:
"برخي كه آشنايي كافي با قرآن نداشته يا تحت تأثير موجهايي از فرهنگ هاي بيگانه واقع شده بوده اند، بي[هيچ] حجتي، تلاش كرده اند تا بسياري از مسائل را به قرآن نسبت دهند يا براي كشف پارهاي از مسائل علمي، از آيات قرآن كمك بگيرند و يا ادعا كرده اند كه همه چيز و هر چيز را مي توان از قرآن بيرون كشيد و حتي گفته اند كه غربي ها صنعتها را از قرآن استنباط كرده اند!
نمونة اين كژانديشي را مي توان در تفسير "طنطاوي" ديد. او در زمانهاي مي زيست كه علوم غربي، تازه به مصر راه يافته و فرهنگ اروپايي بر افكار مسلمانان سيطره پيدا كرده بود و او به گمان خود براي آن كه مسلمانان را از فريفتگي در برابر فرهنگ غربي باز دارد، در كتاب "جواهر القرآن" كوشيد تا بسياري از مسائل علمي را با آيات قرآني تطبيق دهد! شايد اگر از وي پرسيده مي شد كه آيا فرمول بمب اتمي را هم مي توان در قرآن كشف كرد، بي ميل نبود كه بگويد: آري!...".(معارف قرآن، ج 1ـ2، ص 227.) اساساً قرآن به مسائلي پرداخته كه انسان هميشه بدانها نيازمند است نه مسائلي كه هميشه در حال تغيير و تكامل بوده و با گذر زمان غبار كهنگي و فرسودگي بر چهرة آنها مي نشيند.
اما درباره رواياتي كه ظاهر آنها بر جامعيت قرآن به معناي ادعايي، دلالت مي كند، بايد گفت كه ـ بر اساس نظرية اخير ـ بر چنين ادعايي دلالت ندارد و در توجيه آن مي توان گفت كه اگر چنان معنايي مراد بود، حداقل يك مورد از تطبيق فرمولهاي تجربي و متغير (مانند فرمول برخي از داروها) بر قرآن روايت مي شد و آنچه نقل شده دربارة جامعيت قرآن در حوزة اعتقادات و احكام عملي و به طور كلي در راستاي هدف اصلي قرآن است. جالب اين كه مخاطبان و راويان اين احاديث نيز چنين برداشتي نداشته اند، در غير اين صورت جستجو از مسائل طبيعي در قرآن و نقل آنها، امري طبيعي مي نمود.
با اين وصف، تأكيد بر ظاهر احاديث ما را ناگريز مي كند كه آنها را مربوط به ماوراي الفاظ و عبارات قرآن كه از زبان قوم بهره جسته، بدانيم و به حقيقت قرآن و بطوني از آيات كه فهم آنها مخصوص اهل بيت(علیهم السلام) و راسخون در علم است، بازگردانيم و يا به طور كلي آنها را مربوط به راسخان در علم دانسته و حوزة سخن را در حيطة قدرت فهم و درك انسانهاي معمولي، يعني در خصوص الفاظ ظاهري آيات، قرار دهيم.
eporsesh.com
پيش از پرداختن به مسأله "جامعيت قرآن" به اين نكته توجه مي دهيم كه بين مفسران در تفسير "كتاب مبين" اختلاف است و احتمالات گوناگوني از سوي آنان ارائه شده كه تفسير آن به مقام علم پروردگار از سوي نويسندگان تفسير نمونه، بر ديگر تفسيرها ترجيح داده شده است؛ يعني همه موجودات در علم بي پايان او ثبت مي باشند و تفسير آن به "لوح محفوظ" نيز قابل تطبيق بر همين معنا مي باشد، چه اين كه بعيد نيست لوح محفوظ نيز همان صفحة علم خدا باشد.(ر.ك: تفسير نمونه، آيت اللّه مكارم شيرازي و ديگران، ج 5، ص 271، دارالكتب الاسلامية.)
اين احتمال نيز در معناي "كتاب مبين" وجود دارد كه منظور از آن عالم آفرينش و خلقت و سلسلة علتها و معلولها باشد كه همه چيز در آن نوشته مي شود.(همان، ص 272 / تفسير الميزان، علامه طباطبايي(ره)، ترجمه سيد محمد باقر موسوي همداني، ج 7، ص 199، بنياد علمي و فكري علامه طباطبايي / معارف قرآن، استاد مصباح يزدي، ج 1ـ3، و ص 192ـ193، مؤسسة آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره).)
بنابراين، تفسير "كتاب مبين" به "قرآن" نادرست بوده، و يا حداقل يكي از احتمالاتي است كه در تفسير آن وجود دارد؛ لذا استفاده از اين آيه براي استدلال بر جامعيت قرآن بي وجه است.
جامعيت قرآن
قرآن، كتاب فيزيك، گياه شناسي، زمين شناسي و يا كيهان شناسي نيست، بلكه كتاب انسانسازي است و نازل شده تا آنچه را كه بشر در راه تكامل حقيقي (تقرب به خداي متعال) بدان نياز دارد، به او بياموزد، و آنچه كه در قرآن دربارة جهان، طبيعت و انسان، آمده و يا به برخي از ويژگيهاي جهان آفرينش، اشاره مي كند، مي خواهد خدا را به انسان نشان دهد و عقربة دل او را در جهت خدا نگه دارد. البته علاوه بر هدف مذكور، اعجاز علمي قرآن نيز مطرح شده و الهي بودن آن نيز به اثبات ميرسد و اين نيز مي تواند هدفي واسطه اي براي بيان اين گونه مسائل به شمار رود.
در اين ميان، برخي از مفسران بدين نظريه روي آورده اند كه قرآن مشتمل بر همة علوم است و مانند كتابهاي تخصصي همة علوم كارايي دارد، ولي فهم آن را ويژه اهلبيت(علیهم السلام) دانسته اند. اين نظريه در ميان برخي از مفسران اهل سنت نيز جايگاهي دارد. آیت الله مصباح يزدي در اين باره مي گويد:
"برخي كه آشنايي كافي با قرآن نداشته يا تحت تأثير موجهايي از فرهنگ هاي بيگانه واقع شده بوده اند، بي[هيچ] حجتي، تلاش كرده اند تا بسياري از مسائل را به قرآن نسبت دهند يا براي كشف پارهاي از مسائل علمي، از آيات قرآن كمك بگيرند و يا ادعا كرده اند كه همه چيز و هر چيز را مي توان از قرآن بيرون كشيد و حتي گفته اند كه غربي ها صنعتها را از قرآن استنباط كرده اند!
نمونة اين كژانديشي را مي توان در تفسير "طنطاوي" ديد. او در زمانهاي مي زيست كه علوم غربي، تازه به مصر راه يافته و فرهنگ اروپايي بر افكار مسلمانان سيطره پيدا كرده بود و او به گمان خود براي آن كه مسلمانان را از فريفتگي در برابر فرهنگ غربي باز دارد، در كتاب "جواهر القرآن" كوشيد تا بسياري از مسائل علمي را با آيات قرآني تطبيق دهد! شايد اگر از وي پرسيده مي شد كه آيا فرمول بمب اتمي را هم مي توان در قرآن كشف كرد، بي ميل نبود كه بگويد: آري!...".(معارف قرآن، ج 1ـ2، ص 227.) اساساً قرآن به مسائلي پرداخته كه انسان هميشه بدانها نيازمند است نه مسائلي كه هميشه در حال تغيير و تكامل بوده و با گذر زمان غبار كهنگي و فرسودگي بر چهرة آنها مي نشيند.
اما درباره رواياتي كه ظاهر آنها بر جامعيت قرآن به معناي ادعايي، دلالت مي كند، بايد گفت كه ـ بر اساس نظرية اخير ـ بر چنين ادعايي دلالت ندارد و در توجيه آن مي توان گفت كه اگر چنان معنايي مراد بود، حداقل يك مورد از تطبيق فرمولهاي تجربي و متغير (مانند فرمول برخي از داروها) بر قرآن روايت مي شد و آنچه نقل شده دربارة جامعيت قرآن در حوزة اعتقادات و احكام عملي و به طور كلي در راستاي هدف اصلي قرآن است. جالب اين كه مخاطبان و راويان اين احاديث نيز چنين برداشتي نداشته اند، در غير اين صورت جستجو از مسائل طبيعي در قرآن و نقل آنها، امري طبيعي مي نمود.
با اين وصف، تأكيد بر ظاهر احاديث ما را ناگريز مي كند كه آنها را مربوط به ماوراي الفاظ و عبارات قرآن كه از زبان قوم بهره جسته، بدانيم و به حقيقت قرآن و بطوني از آيات كه فهم آنها مخصوص اهل بيت(علیهم السلام) و راسخون در علم است، بازگردانيم و يا به طور كلي آنها را مربوط به راسخان در علم دانسته و حوزة سخن را در حيطة قدرت فهم و درك انسانهاي معمولي، يعني در خصوص الفاظ ظاهري آيات، قرار دهيم.
eporsesh.com
تازه های پرسش و پاسخ
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}