پرسش :

با توجه به اين‎كه تفاسيري مانند تفسير طنطاوي مورد نقد قرار گرفته‎اند، ولي مي‌بينيم كه در قرن‌هاي اخير، استقبال بيش‌تري از تفسير علمي شده است و حتي تفاسير جديد، بيش‌تر از تفاسير قبلي به مسائل علمي پرداخته‌اند؛ به نظر شما عوامل و علل روي‎كرد به تفسير علمي در قرن اخير چيست؟


شرح پرسش :
پاسخ :
پاسخ دكتر محمد علي رضايي: عوامل مختلفي وجود دارد:
1. زمينه‌ي اساسي، همان رشد علوم تجربي در قرون اخير است.
از قرن (16ـ 17م) علوم تجربي در غرب رشد نمود و از مصر و هند به كشورهاي اسلامي آورده شد؛ مسلمانان از طريق ترجمه‌ها و مطالعات و افرادي كه براي تحصيل به غرب مي‌رفتند، با اين مسائل آشنا شدند. وقتي اين مطالب وارد كشورهاي اسلامي شدند و در كنار آيات قرآن و روايات و احاديث قرار گرفتند، نگرش نويني براي مطالب و آيات قرآن پديد آمد و مسلمانان دريافتند كه با استفاده‌ از بعضي از اين مطالب و با پيروي از روش صحيح مي‌توان مطالب وآيات قرآن را بهتر فهميد؛ يعني منجر به استخدام علوم در فهم قرآن مي‌شود. بر اين اساس گروهي از مفسّرين براي روشن كردن آيات قرآن، از مطالب جديد و قطعي و ثابت شده‌ي علمي بهره‌ مي‎گيرند.
2. دفاع دانشمندان اسلامي از قرآن و اسلام با طرح انطباق قرآن با علوم تجربي؛ دانشمندان خواسته‌اند نشان دهند كه قرآن قرن‎ها قبل به بسياري از مطالب علمي، اشاره كرده است و با علم مخالف نيست. البته در اين زمينه افراط‌هايي صورت گرفته است كه نمونه‌ي آن تفسير طنطاوي است.
3. مسئله‌ي اثبات اعجاز علمي قرآن.
4. انحراف برخي از مسلمانان؛ «علامه طباطبايي(ره)» در اين زمينه مي‌فرمايد:
وقتي كه اصالت حس در اروپا پيروز شد و يك نوع بي‌توجّهي به ماوراء الطبيعة پيدا شد، بسياري از منحرفين مسلمان كه تحت تأثير شديد اين فرهنگ قرار گرفته بودند، براي انكار ماوراءالطّبيعة، به سراغ قرآن و علم رفتند، و خواستند برخي از مطالب و معجزات قرآن را با توجيهات علمي توجيه كنند و به نحوي ماوراءالطبيعة را نپذيرند؛ براي اين‌كه از طرفي ماوراءالطبيعة را قبول نداشتند و از طرف ديگر، فرهنگ اسلامي و قرآني بر كشور‌هاي اسلامي حاكم بود، سعي كردند با نوعي از تحريف و التقاط، مسئله را حل كنند.[1]
مثلاً در سوره‌ي «فيل» كه مسئله‌ي «سجيل» مطرح است، وقتي «ابابيل» آمدند و «سجّيل‌ها» را انداختند و لشكريان ابرهه نابود شدند، براي توجيه مادّي آن مي‎گويند سجيل‎ها حاصل بيماري و ميكروب (آبله يا وبا) بوده‌اند و آن را بر سر لشكر مي‌انداختند و فوري مي‌مردند.[2] در واقع اين‌ها توجيهات مادي از معجزات پيامبران الهي است كه در قرآن ذكر شده است. اين خود يك نوع انحراف و عامل گسترش نوع غلط تفسير علمي بوده است.
پی نوشتها:
[1] . محمد حسين طباطبايي، تفسير الميزان، ج 1، ص 7 ـ 8.
[2] . محمد عبده، همان، ص 161.
منبع: آشنايي با تفسير علمي قرآن، گفتگو با دكتر ناصر رفيعي و دكتر محمد علي رضايي، مركز مطالعات و پژوهش‌‌هاي فرهنگي‌‌حوزه‌ ‌‌علميه (1381 ).