پرسش :

شبهه : مگر كراهت رنگ مشكي در دين اسلام يك حقيقت نيست؟ پس كدام دليل سبب مي‎شود در يك جامعه‌ي اسلامي ما مبلغ رنگ سياه شويم[1]؟


شرح پرسش :
پاسخ :
توضيح: پرسش كننده‌ با قطعي دانستن حكم كراهت رنگ مشكي به طور مطلق از نظر اسلام، اين‎گونه القا نموده است كه استفاده‌ي افراد از لباس تيره و مشكي، نوعي تبليغ فاقد دليل به حساب مي‎آيد. عبارت فوق متضمن دو پرسش است؛ لذا هر پرسش را به طور مستقل پاسخ مي‎دهيم.
پرسش اول: مگر كراهت رنگ مشكي در دين اسلام يك حقيقت نيست؟
پاسخ: با فرض پذيرش كراهت اجمالي پوشش مشكي در دين اسلام، ترديدي نيست كه حكم مذكور براي هر نوع لباس و براي همه‌ي افراد، اعم از زن و مرد، و براي همه‌ي زمان‎ها نيست؛ يعني موارد متعددي از حكم كراهت سيا‎ه‎پوشي استثنا شده است كه مهم‌ترين آنها عبارت‌اند از:
الف) عدم كراهت بعضي از پوشش‎هاي مشكي خاص. قبلاً نقل شد كه پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) از پوشش مشكي كراهت داشت، مگر در سه مورد: خفّ (نوعي كفش چرمي نازك)، عمامه و كسا[2]. (لباس بلندي كه تمام بدن را مي‌پوشاند و شامل عبا و چادر مشكي بانوان نيز مي‎گردد)؛ بنابراين، چند پوشش مشكي استثنا شده، كراهتي ندارند.
ب) عدم كراهت لباس مشكي براي بانوان. ترديدي نيست كه در اسلام پوشش زن و مرد از جهات مختلف، مثل نوع، مقدار و حتي رنگ، متفاوت است. همان‎گونه كه قبلاً از مرحوم صاحب جواهر نقل شد، طبق تصريح كتاب‌هاي متعددي از علماي اماميه، كراهت پوشش مشكي، مختص مردان است، نه بانوان.
ج) عدم كراهت پوشش مشكي در مراسم عزاداري. استفاده از رنگ مشكي در مراسم عزاداري براي زنان و مردان كراهتي ندارد؛ از اين رو، سيره‌ي‌ عملي مردم متدين و حتي غير متدين، پوشيدن لباس مشكي در اين مراسم است. در «سفينة البحار» رواياتي ذكر شده است كه بر جواز و مطلوبيت پوشيدن لباس مشكي در مراسم عزاداري دلالت دارد.[3]
با توضيحات فوق آشكار گرديد كه القاي اين فكر كه كراهت رنگ مشكي در اسلام، يك حكم كلي و صددرصد است، غير عالمانه و مغالطه‎آميز است.
پرسش دوم: كدام دليل سبب مي‎شود كه در يك جامعه‌ي اسلامي ما مبلّغ رنگ سياه شويم؟
پاسخ: بايد از ايشان سؤال كرد مراد شما از تبليغ چيست؟
الف) اگر مراد شما تبليغ نظري و علمي به صورت نوشتن كتاب و مقاله است، در پاسخ مي‎گوييم:
اولاً، چنين تبليغي غالباً در دفاع و پاسخ‎گويي از شبهات و سم‏پاشي بر ضد انواع حجاب اسلامي مثل چادر مشكي است.
ثانياً، بر فرض كه تبليغ نظري و علمي، حتي به صورت غير دفاعي و ابتدايي درباره‎ي چادر مشكي بانوان زياد باشد؛ اگر اين‎گونه تبليغ مستند به ادله و شواهد قوي و با روش صحيح انجام گيرد، نبايد از آن برآشفته شويد، بلكه اگر آن را قبول نداريد، به طور منطقي و استدلالي مي‎توانيد آن را نقد نماييد.
ثالثاً، اي كاش شما نيز به اين پرسش پاسخ مي‎داديد كه با استناد به چه دليلي در جامعه‌ي اسلامي به تبليغ لباس‎هاي نازك، كوتاه و رنگارنگ براي بانوان و دختران اقدام مي‎كنيد؟ متاسفانه در اغلب مقالاتي كه به تبليغ لباس‎هاي مذكور پرداخته مي‎شود، به جاي برخورد اثباتي، يعني ترويج و تبليغ لباس مورد نظر خود با دليل و منطق، غالبا از طريق سلبي، يعني تخريب حجاب برتر، مثل چادر مشكي اقدام مي‎شود.[4]
ب) اگر مراد شما از تبليغ، تبليغ عملي چادر مشكي در سطح جامعه است، بايد گفت كه به دليل برخورداري حجاب مذكور از حمايت ادله‌ي عقلي و نقلي، اين‎گونه تبليغ هيچ منع عقلي و شرعي ندارد. با دقت در پاسخ فوق، نادرستي اين سخن كه چرا كسي براي اين سؤال كه چرا تيره پوشي تبليغ و ترويج مي‎شود پاسخي ندارد،[5] نيز آشكار مي‎گردد.
پی نوشتها:
[1] . گيو نمازي، روزنامه‌ي نوروز، 18/4/80، ص 8، ستون چهارم.
[2] . كليني، فروع كافي، ج 6، ص 449، روايت1.
[3] . محدث قمي، سفينة البحار، ج 1، ص 67، واژه‌ي ‌سواد، و علي ابوالحسني، سياه‌پوشي در سوگ ائمه‌ي نور.
[4] . گيو نمازي، روزنامه‌ي نوروز، 18/4/80، ص 8، ستون اول.
[5] . همان.
منبع: حجاب‎شناسي (چالش‎ها و كاوش‎هاي جديد)، حسين مهدي‎زاده، مركز مطالعات و پژوهش‌‌هاي فرهنگي حوزه‌ي علميه(1381).