پرسش :
عدم توكّل به خدا و اعتماد كردن به ديگران چه عواقبی دارد؟ توكّل به خدا در چه كارهايى بايد باشد؟ درجات توّكل و راه به دست آوردن توكل را بیان نمایید.
شرح پرسش :
پاسخ :
عدم توكّل به خدا و اعتماد كردن به ديگران
اعتماد به وسايل ظاهرى و انسان هاى ديگر و بى توجّهى به كارگشايى الهى يك شعبه از شرك خفى است. خداى تعالى فرمود:
(إِنَّ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللّهِ عِبادٌ أَمْثالُكُمْ)؛[1] كسانى را كه غير از خدا مى خوانيد (كمك از آنان مى خواهيد) بندگانى همانند شما هستند.
رسول خدا(صلى الله عليه وآله) فرمود:
من اغترّ بالعبيد اذّله الله؛ هر كس به وسيله ى بندگان (بردگان) عزّت بخواهد خدا او را ذليل خواهد كرد.
و انصافاً بسيار نادانى و كوتاه فكرى است كه انسان اميدش به بنده ى عاجزى همانند خودش باشد. گاهى بعضى براى توجيه كار خود مى گويند: بعد از خدا اميدم به شما است؛ كورى عصا كش كور ديگر شود.
گِرد سردارى سلطان گشتن *** بله قربان بله قربان گفتن
بعضى آن چنان براى انجام كارشان يا رسيدن به نوايى تملّق گويى و چاپلوسى مى كنند كه نفرت آور است.
توكّل به خدا و اميد بريدن از غير
ضدّ اين صفت پست، توكّل به ذات اقدس الهى و اميد بستن به اوست؛ و اين صفت به دست نمى آيد جز آن كه اعتقاد راسخ پيدا كنيم كه غير از خدا هيچ كس قدرت بر هيچ كارى ندارد و تا عنايت و لطف و رحمت او نباشد، هيچ فردى از بندگان كوچك ترين گرهى را نمى تواند باز كند.
ما همه شيريم شيران علم *** حمله مان از باد باشد دمبدم
حمله مان پيدا و ناپيداست باد *** جان فداى آن كه ناپيداست باد
و اين عقيده اشرف درجات ايمان است. خداى تعالى مى فرمايد:
(وَ عَلَى اللّهِ فَتَوَكَّلُوا إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ)؛[2] اگر ايمان داريد، پس به خدا توكّل كنيد.
نيز مى فرمايد:
(وَ مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ)؛[3] و هر كس بر خدا توكّل كند (و از ديگران ببرد)، خدا او را كافى و بس است.
رسول خدا(صلى الله عليه وآله) فرمود:
من انقطع الى الله كفاه الله كلّ مؤونة ورزقه من حيث لا يحتسب و من انقطع الى الدنيا و كله الله اليه[4]؛ هر كس به سوى خدا وابسته باشد، خدا همه ى كارها و حاجات او را كفايت مى كند و از جايى كه گمانش نمى رسيده روزى اش تأمين مى شود و هركس به دنيا وابسته گردد، خدا او را به دنيا وامى گذارد.
دست حاجت چو برى پيش خداوندى بر *** كه كريم است و رحيم است و غفور است و ودود
كرمش نامتناهى نِعمش بى پايان *** هيچ خواهنده از اين در نرود بى مقصود
توكّل در چه كارهايى بايد باشد
ضمناً بعضى از كارها از قدرت و توانايى انسان بيرون است، كه بايد اين كارها را به خدا سپرد و به مقتضاى توكّل بايد اميد به خدا داشت و كوشش بى جا نبايد كرد و زحمت بيهوده نبايد كشيد؛ ولى بعضى از كارها از انسان بر مى آيد؛ اين جا انسان بايد سعى و فعاليّت خود را بكند و هيچ منافاتى با توكل ندارد؛ مثل انتخاب كسب و تحصيل روزى و دنبال علم و دانش رفتن و تجارت و خريد و فروش و حتى كمك گرفتن از بعضى افراد يا مشورت كردن به آنان، كه اين امور در روايات وارد شده است و بايد انسان همّت بلند داشته باشد و آنها را دنبال كند؛ چون در بحث پيشين گذشت كه خدا كارها را به وسيله ى اسباب انجام مى دهد.
هر كه دانه به زمستان نفشاند در خاك *** چه اميدى بُوَد از دخل به تابستانش
بايد شخم كرد و دانه پاشيد و با توكل به خدا منتظر برداشت محصول و زراعت بود؛ يا در مسافرت بايد توشه برداشت و با توكل به خدا به سفر رفت؛ توسّل جستن به بعضى از كارها خلاف شرع و عقل است؛ مثل دنبال فال گير و رمّال رفتن و امثال اين ها.
درجات توّكل
علما فرموده اند توكل سه درجه دارد: اوّل آن كه اميد انسان به خدا مثل اميد به وكيل و نماينده باشد، كه اين درجه ى ضعيف توكل است؛ دوّم اين كه انسان اميدش به خدا مثل حال كودك به مادرش باشد كه غير از او را نمى شناسد و هر چه مى خواهد، از آب يا غذا يا شير، به او پناه مى آورد و هر چه و هر كار داشته باشد، مادر را صدا مى زند؛ و قسم سوّم آن كه اميدش به خدا باشد و خود را فراموش نموده بى قدرت محض بداند و اين شريف ترين قسم توكّل است كه گفته اند: كالميّت بين يدى الغسّال؛ مرده ى زير دست غسّال. اين توكّل ابراهيمى است كه وقتى خواستند او را در آتش بيندازند، جبرييل آمد و گفت حاجتى دارى؟ گفت: به تو نه فرشته. باد آمد گفت: اگر بخواهى تمام اين آتش ها را به خانه هاى نمروديان مى فرستم. گفت: نه فرشته. آب آمد گفت: آب را بفرستم آتش را خاموش كند. گفت نه جبرييل گفت به آن كه حاجت دارى بگو و اظهار كن، پاسخ گفت: علمه بحالى حسبى عن سؤالى؛ خودش خبر دارد ديگر لازم نيست من بگويم. اين نوع توكّل بسيار نادر و عزيزالوجود است.
راه به دست آوردن توكل
و راه تحصيل توكل سعى در تقويت ايمان و عقيده است كه خداوند تبارك و تعالى آنچه به آن نياز داشتيم، پيش از آن كه خود بدانيم به ما مرحمت فرمود، از نيستى به هستى در آورد و در صلب پدر و رحم مادر پرورش داد؛ در حالى كه آنان بى خبر از حفظ ما بودند؛ و بايد دقّت كرد كه خداوند تعهّد روزى بندگان را نموده است و ضامن رزق و روزى آنان شده است و همان گونه كه تاكنون قبل از خلقت ما لطف و كرمش بر ما بوده، بعد از اين نيز چنين خواهد بود. امام حسين(عليه السلام) در دعاى روز عرفه تمام نعمت هاى الهى را يك يك مى شمرد و اين قدر شيرين و جذاب بيان مى فرمايد كه خدا نصيب كند در عرفات باشيم و با حال و توجّه بخوانيم و لذّت ببريم و از جمله دعاهايى است كه براى شيعه و فرهنگ تشيّع يك گنج پرگوهر و درّ است. حيف كه قدر آن را نمى دانيم؛ اى كاش ترجمه و شرح كامل بشود؛ زيرا تمام معارف اسلامى انسانى در آن دعا جمع است.
اى كريمى كه از خزانه ى غيب *** گبر و ترسا وظيفه خور دارى
دوستان را كجا كنى محروم *** تو كه با دشمنان نظر دارى
پی نوشتها:
[1]. سوره ى اعراف، آيه ى 193.
[2]. سوره ى مائده، آيه3.
[3]. سوره ى طلاق، آيه ى 3.
[4]. جامع السعادات، ج 2، ص 177.
منبع: دروس اخلاق اسلامى، سيد محمد على جزايرى (آل غفور)، مركز مطالعات و پژوهش هاى فرهنگى حوزه علميه
عدم توكّل به خدا و اعتماد كردن به ديگران
اعتماد به وسايل ظاهرى و انسان هاى ديگر و بى توجّهى به كارگشايى الهى يك شعبه از شرك خفى است. خداى تعالى فرمود:
(إِنَّ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللّهِ عِبادٌ أَمْثالُكُمْ)؛[1] كسانى را كه غير از خدا مى خوانيد (كمك از آنان مى خواهيد) بندگانى همانند شما هستند.
رسول خدا(صلى الله عليه وآله) فرمود:
من اغترّ بالعبيد اذّله الله؛ هر كس به وسيله ى بندگان (بردگان) عزّت بخواهد خدا او را ذليل خواهد كرد.
و انصافاً بسيار نادانى و كوتاه فكرى است كه انسان اميدش به بنده ى عاجزى همانند خودش باشد. گاهى بعضى براى توجيه كار خود مى گويند: بعد از خدا اميدم به شما است؛ كورى عصا كش كور ديگر شود.
گِرد سردارى سلطان گشتن *** بله قربان بله قربان گفتن
بعضى آن چنان براى انجام كارشان يا رسيدن به نوايى تملّق گويى و چاپلوسى مى كنند كه نفرت آور است.
توكّل به خدا و اميد بريدن از غير
ضدّ اين صفت پست، توكّل به ذات اقدس الهى و اميد بستن به اوست؛ و اين صفت به دست نمى آيد جز آن كه اعتقاد راسخ پيدا كنيم كه غير از خدا هيچ كس قدرت بر هيچ كارى ندارد و تا عنايت و لطف و رحمت او نباشد، هيچ فردى از بندگان كوچك ترين گرهى را نمى تواند باز كند.
ما همه شيريم شيران علم *** حمله مان از باد باشد دمبدم
حمله مان پيدا و ناپيداست باد *** جان فداى آن كه ناپيداست باد
و اين عقيده اشرف درجات ايمان است. خداى تعالى مى فرمايد:
(وَ عَلَى اللّهِ فَتَوَكَّلُوا إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ)؛[2] اگر ايمان داريد، پس به خدا توكّل كنيد.
نيز مى فرمايد:
(وَ مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ)؛[3] و هر كس بر خدا توكّل كند (و از ديگران ببرد)، خدا او را كافى و بس است.
رسول خدا(صلى الله عليه وآله) فرمود:
من انقطع الى الله كفاه الله كلّ مؤونة ورزقه من حيث لا يحتسب و من انقطع الى الدنيا و كله الله اليه[4]؛ هر كس به سوى خدا وابسته باشد، خدا همه ى كارها و حاجات او را كفايت مى كند و از جايى كه گمانش نمى رسيده روزى اش تأمين مى شود و هركس به دنيا وابسته گردد، خدا او را به دنيا وامى گذارد.
دست حاجت چو برى پيش خداوندى بر *** كه كريم است و رحيم است و غفور است و ودود
كرمش نامتناهى نِعمش بى پايان *** هيچ خواهنده از اين در نرود بى مقصود
توكّل در چه كارهايى بايد باشد
ضمناً بعضى از كارها از قدرت و توانايى انسان بيرون است، كه بايد اين كارها را به خدا سپرد و به مقتضاى توكّل بايد اميد به خدا داشت و كوشش بى جا نبايد كرد و زحمت بيهوده نبايد كشيد؛ ولى بعضى از كارها از انسان بر مى آيد؛ اين جا انسان بايد سعى و فعاليّت خود را بكند و هيچ منافاتى با توكل ندارد؛ مثل انتخاب كسب و تحصيل روزى و دنبال علم و دانش رفتن و تجارت و خريد و فروش و حتى كمك گرفتن از بعضى افراد يا مشورت كردن به آنان، كه اين امور در روايات وارد شده است و بايد انسان همّت بلند داشته باشد و آنها را دنبال كند؛ چون در بحث پيشين گذشت كه خدا كارها را به وسيله ى اسباب انجام مى دهد.
هر كه دانه به زمستان نفشاند در خاك *** چه اميدى بُوَد از دخل به تابستانش
بايد شخم كرد و دانه پاشيد و با توكل به خدا منتظر برداشت محصول و زراعت بود؛ يا در مسافرت بايد توشه برداشت و با توكل به خدا به سفر رفت؛ توسّل جستن به بعضى از كارها خلاف شرع و عقل است؛ مثل دنبال فال گير و رمّال رفتن و امثال اين ها.
درجات توّكل
علما فرموده اند توكل سه درجه دارد: اوّل آن كه اميد انسان به خدا مثل اميد به وكيل و نماينده باشد، كه اين درجه ى ضعيف توكل است؛ دوّم اين كه انسان اميدش به خدا مثل حال كودك به مادرش باشد كه غير از او را نمى شناسد و هر چه مى خواهد، از آب يا غذا يا شير، به او پناه مى آورد و هر چه و هر كار داشته باشد، مادر را صدا مى زند؛ و قسم سوّم آن كه اميدش به خدا باشد و خود را فراموش نموده بى قدرت محض بداند و اين شريف ترين قسم توكّل است كه گفته اند: كالميّت بين يدى الغسّال؛ مرده ى زير دست غسّال. اين توكّل ابراهيمى است كه وقتى خواستند او را در آتش بيندازند، جبرييل آمد و گفت حاجتى دارى؟ گفت: به تو نه فرشته. باد آمد گفت: اگر بخواهى تمام اين آتش ها را به خانه هاى نمروديان مى فرستم. گفت: نه فرشته. آب آمد گفت: آب را بفرستم آتش را خاموش كند. گفت نه جبرييل گفت به آن كه حاجت دارى بگو و اظهار كن، پاسخ گفت: علمه بحالى حسبى عن سؤالى؛ خودش خبر دارد ديگر لازم نيست من بگويم. اين نوع توكّل بسيار نادر و عزيزالوجود است.
راه به دست آوردن توكل
و راه تحصيل توكل سعى در تقويت ايمان و عقيده است كه خداوند تبارك و تعالى آنچه به آن نياز داشتيم، پيش از آن كه خود بدانيم به ما مرحمت فرمود، از نيستى به هستى در آورد و در صلب پدر و رحم مادر پرورش داد؛ در حالى كه آنان بى خبر از حفظ ما بودند؛ و بايد دقّت كرد كه خداوند تعهّد روزى بندگان را نموده است و ضامن رزق و روزى آنان شده است و همان گونه كه تاكنون قبل از خلقت ما لطف و كرمش بر ما بوده، بعد از اين نيز چنين خواهد بود. امام حسين(عليه السلام) در دعاى روز عرفه تمام نعمت هاى الهى را يك يك مى شمرد و اين قدر شيرين و جذاب بيان مى فرمايد كه خدا نصيب كند در عرفات باشيم و با حال و توجّه بخوانيم و لذّت ببريم و از جمله دعاهايى است كه براى شيعه و فرهنگ تشيّع يك گنج پرگوهر و درّ است. حيف كه قدر آن را نمى دانيم؛ اى كاش ترجمه و شرح كامل بشود؛ زيرا تمام معارف اسلامى انسانى در آن دعا جمع است.
اى كريمى كه از خزانه ى غيب *** گبر و ترسا وظيفه خور دارى
دوستان را كجا كنى محروم *** تو كه با دشمنان نظر دارى
پی نوشتها:
[1]. سوره ى اعراف، آيه ى 193.
[2]. سوره ى مائده، آيه3.
[3]. سوره ى طلاق، آيه ى 3.
[4]. جامع السعادات، ج 2، ص 177.
منبع: دروس اخلاق اسلامى، سيد محمد على جزايرى (آل غفور)، مركز مطالعات و پژوهش هاى فرهنگى حوزه علميه
تازه های پرسش و پاسخ
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}