پرسش :

آثار منفى نهضت رهبانيت مسیحی چیست؟


شرح پرسش :
پاسخ :
گسترش رهبانيت آثار منفى متعددى بر جاى گذاشته است. پيدايش شكل اجتماعى رهبانيت، فرصتى براى كليساى حاكم فراهم آورد تا با جذب راهبان به مناصب كليسايى، بر اعتبار خود بيفزايد. راهبان به مقامات عالى نايل شدند و نزد پادشاهان، مردم و اسقف ها منزلتى والا يافتند و مورد احسان فراوان قرار گرفتند. همين نكته موجب شد كه تساهل و سستى به نهضت رهبانيت راه يابد. تاريخ مملو از اخبار كسانى است كه بر اعمالى كه رهبانيت را كم ارزش مى سازد و امور ناپسند را رواج مى دهد، تأسف مى خورند.[1]
از سوى ديگر، جذب شدن مخالفان سياست ها و روش هاى حاكم بر كليسا به صومعه هاى مناطق بيابانى، به طور طبيعى كليساى حاكم و دستگاه سياسى كشورها را از مزاحمت آنان آسوده مى كرد و اين پيامد براى حاكمان ناپسنديده نبود.
نويسنده اى مسيحى در مورد جهات منفى رهبانيت مى نويسد:
بسيارى از مهم ترين زنان و مردان امپراطورى جذب صومعه ها شدند و جامعه درست در زمانى كه به چنين رهبرانى نياز مبرم داشت، از استعدادها و توانايى هاى آنان محروم مى شد. به علاوه، زندگى مجردانه ى اين گونه افراد، مانع ازدواج و پرورش كودكان قابل مى شد... بسيارى از اوقات نيز راهبانى كه براى اعتلاى روح خود رياضت مى كشيدند، دچار غرور مى شدند؛ و هنگامى كه بر اثر امساك و مالكيت گروهى، ثروتمند مى شدند، خصايصى نظير كاهلى، خست و طمع در آنان نفوذ مى كرد.
رهبانيت موجب رشد و توسعه ى سريع سلسله مراتب و تمركز در سازمان كليسا گرديد؛ زيرا راهبان مطيع روحانيون ارشد خود و اينان نيز به نوبه ى خود مطيع و تابع پاپ بودند.[2]
نقش گروه هاى راهب و مبشّر دربسط سلطه ى بيگانگان، خصوصاً در مشرق زمين و قاره ى آسيا كم نبود. پيوند خوردن روحانيت مسيحى با قدرت هاى سلطه گر، پيامدهاى تأسف انگيزى براى كليسا در پى داشته است.
اقدامات رفاهى و بهداشتى و ايجاد امكانات تحصيلى در مناطق محروم و صرف مبالغ هنگفت، از رايج ترين وسايل تبليغاتى «راهبان» براى تحت سلطه در آوردن ملل مختلف بود؛ به طور مثال، اولين گروه سفيدپوستانى كه پاى به «زيمبابوه» گذاشتند، كاشفان پرتغالى در قرن 16 م. بودند و نخستين انگليسى وارد شده در آن سرزمين، ميسيونرى به نام «ديويد ليوينگستون» بود كه در سال 1855 م. آبشار «ويكتوريا» را كشف كرد، و پس از انجام «وظايف مذهبى» به انگلستان برگشت و در گزارشى اعلام كرد: «در خاك اين سرزمين ذرات طلا به بزرگى دانه ى گندم وجود دارد».[3]
پی نوشتها:
[1]. ر.ك: پطرس باستانى، دايرة المعارف بستانى، ج 8، ص 659، به نقل از: مسيحيت شناسى مقايسه اى، ص 115.
[2]. محمد رضا زيبايى نژاد، سرگذشت مسيحيت در طول تاريخ، ص 127.
[3]. مرتضى نظرى، بررسى شيوه هاى تبليغاتى مسيحيت، ص 73.
منبع: مسيحيت، سيد محمد اديب آل على، انتشارات مركز مديريت حوزه علميه قم