پرسش :

نظر اسلام درباره ى كار و تلاش چيست؟ آيا محدوديتى براى آن قايل اند؟


شرح پرسش :
پاسخ :
در مورد كار و فعاليت اقتصادى بهتر است موضوع دنياطلبى و تعارض آن با مبانى دينى ما و سازگارى آن با توسعه را جداگانه بحث كنيم. كار به عنوان يك عنصر مورد نياز در توسعه قابل توجه است. اصولاً كار، اعم از كار جسمى و فكرى، براى دست يافتن به توسعه ضرورى است. اسلام مشوّق كار است. اين مسئله را مى توان در روايات سيره ى معصومين(عليهم السلام)مشاهده نمود؛ به عنوان مثال، وقتى در كتاب هاى تاريخى و روايى، رفتار على(عليه السلام) را بررسى مى نماييم، از ايشان به عنوان يك عنصر پركار و فعال در عرصه ى اقتصاد ياد مى شود. هم چنان كه نقل است:
(أَنَّ أَمِيرَالمُؤْمِنِينَ(عليه السلام) أَعْتَقَ أَلْفَ مَمْلُوك مِنْ كَدِّيَدِهِ)؛[1]اميرمؤمنان على(عليه السلام) با دست رنج خود، هزار برده خريد و آزاد كرد.
و نيز نقل است كه شخصى هنگام صبح حضرت را در حالى كه بارى بر روى دوش داشت مشاهده نمود. عرض كرد: چه چيزى حمل مى كنيد؟ فرمود: (مِائَةُ أَلْفِ عَذْق إِنْ شَاءَ اللهُ)؛[2] صدهزار نخل؛ يعنى حضرت(عليه السلام)هسته هاى خرما را براى كاشتن حمل مى كردند. در روايت دارد كه تمام هسته هايى كه حضرت كاشتند، بارور شد. از اين نوع كارها و كوشش ها از آن حضرت فراوان نقل شده است. از شخصى نقل است كه يك روز صبح زود حضرت على(عليه السلام) وارد ملك خودشان شدند كه من نگهبان آن بودم؛ حضرت(عليه السلام) كلنگ را برداشت و مشغول به حفر چاهى شد تا جايى كه من فقط صداى نفس حضرت را مى شنيدم، لحظه اى بيرون آمدند و رفع خستگى نمودند، سپس ادامه دادند تا آن كه آب مانند گردن شتر، از چاه بيرون زد؛ حضرت فرمودند: قلم و كاغذ بياور، و نوشتند: اين را در راه خدا براى فقرا وقف نمودم. روحيه ى كار و تلاش و رنج و زحمت در همه ى ائمه(عليهم السلام)بوده است. از امام صادق(عليه السلام) سؤال شد كه شما چگونه در باغ خودتان كار مى كنيد؟ حضرت فرمود: (قد عَمِلَ بِالْيَدِ مَنْ هُوَ خَيْرٌ مِنِّى وَ مِنْ أَبِى)؛[3] سؤال شد كه مَن هُو؟ فرمود: بهتر از من، رسول خدا(صلى الله عليه وآله) و على(عليه السلام)هستند. جالب اين كه در اين نسخه بدل بِالْيَدِ، بِالْبيل هم نوشته شده است؛ يعنى حضرت با بيل كار مى كردند و كسى كه بهتر از اوست هم با بيل كار مى كرده است. حضرت توسط بعضى از شيعيان به اصحاب خود سلام مى رساندند و به آنها سفارش مى كردند كه صبح زود دنبال كار بروند.
(فان آباءنا كانوا يطلبونها و يركضون فيها)؛[4]
آنها معاش خودشان را طلب مى كردند و براى به دست آوردن آن مى دويدند.
حضرت موسى بن جعفر(عليه السلام) مى فرمايد:
(اِنّى أَجِدُنِى أَمقُتُ الرَّجُلَ يَتَعَذَّرُ عَلَيهِ المَكاسِبُ جواب : فَيَسْتُلقِى عَلى قَفَاهُ وَ يقُولُ اللّهُمّ ارْزُقْنِى وَ يَدَعُ أنْ يَنتَشِرَ فِى الأَرْضِ وَ يَلتَمِسَ مِن فَضلِ اللّهِ وَ الذَّرَّةُ تَخرُجُ مِنْ جُحرها تَلتَمِسُ رِزقَهَا.)[5]؛
من ناراحت هستم كه مردى راه هاى كسب در آمد را بر روى خودش بسته و در خانه ى خودش خوابيده و دهانش را باز كرده و از خداوند روزى مى خواهد؛ و از سعى و تلاش در زمين و كسب روزى، خوددارى مى كند؛ در صورتى كه كوچك ترين حيوانات (مورچه) از لانه ى خود به قصد به دست آوردن روزى حركت مى كنند.
ما روايات زيادى داريم كه امر به كار كردن نموده، و هيچ يك از آنها كار را محدود به تأمين معاش نكرده اند. كسانى كه مى گويند بايد صرفاً براى حداقل معاش كار كرد، اين ها از سيره ى ائمه دور هستند. در كتاب و سنت نيز وجود دارد كه كار، مطلوب ذاتى و آثار و نتايجى دارد. شخصى خدمت امام صادق(عليه السلام) رسيد، حضرت فرمودند: چه مى كنى؟ او گفت: كارى ندارم. حضرت فرمود: چطور؟ گفت: آن قدر ثروت دارم كه تا آخر عمرم بخورم. حضرت سه بار فرمودند: (هذا من عمل الشيطان). در برخى روايات داريم كه بعد فرمودند: (ترك التجارة يذهب بالعقل). در اين جا تجارت به معناى كسب و كار است.[6] ترك كار عقل را از بين مى برد. نيز فرمودند: (التجارة تزيد فى العقل)[7] كار و تجارت و كسب، عقل را رشد مى دهد و آثار آن مشهود است كه انسان اگر كاربكند، عقل فعال است و اگر عقل فعال باشد ركود ندارد. اين ها همه نشان دهنده ى تشويق اسلام به كار و كوشش است. كار و كوشش را به تأمين معاش محدود نكرده اند، بلكه گاهى گفته شده، كار كنيد هر چند كه از حاصل كار شما ديگران بهره ببرند؛ ولى معنايش اين نيست كه انسان تمام وقت خود را به كار و كوشش اختصاص دهد. امام صادق(عليه السلام) مى فرمايد:
مقدار كار و كوشش اقتصادى شما، بايد بالاتر از كسى باشد كه فرصت هاى خود را از دست مى دهد و كم تر از كار كسى باشد كه حريص است؛ يعنى حد متوسط بين افراط و تفريط را براى كار برگزينيد؛
هم چنين در روايات دارد:
(و اجملوا فى طلب الرزق)؛ در طلب روزى، از زيبايى حركت غفلت نورزيد.
انسان بايد در كنار كار و كسب، تهذيب نفس نمايد، به زن و بچه ى خود توجه كند و با خانواده و فاميل رفت و آمد داشته باشد.
امام موسى بن جعفر(عليه السلام) مى فرمايد:
اوقات خود را به چهار بخش تقسيم كنيد: وقتى را به عبادت، وقتى را به استراحت، وقتى را به كارها و وقتى را به لذت حلال اختصاص دهيد.[8]
بنابراين، نبايد تمام وقت يك انسان به كار و كوشش اختصاص يابد؛ بلكه بايد حدّ ميانه را برگزيند. جالب اين كه توسعه ى اقتصادى در غرب نيز، اين گونه تفسير نشده كه تمام وقت يك انسان به كار اختصاص پيدا كند؛ خصوصاً با رويكرد انسانى توسعه، طبعاً بايد در كنار كار و تلاش، فرصت استراحت، عبادت، خودسازى و افزايش آگاهى و رسيدن به خانواده و ساير لذت هاى حلال را نيز داشته باشد.
حدود دو دهه ى اخير، برخى از تحصيل كرده هاى غربى و يا متفكرانى كه تحت تأثير آنها قرار گرفته بودند، عنوان كردند كه عبادت موجب كاهش كار و كوشش و طبعاً منجر به عدم توسعه مى شود؛ در حالى كه در كشورهاى توسعه يافته قايل اند كه دركنار چند ساعت كار، چند ساعت استراحت نيز لازم است؛ لذا در برخى كشورها در روز هشت ساعت و در بعضى ديگر شش ساعت كار انجام مى دهند.
پی نوشتها:
[1]. وسائل الشيعه، ج 17، ص 37، باب استحباب العمل باليد.
[2]. كافى، ج 5، ص 74.
[3]. وسائل الشيعه، ج 17، ص 38.
[4]. من لا يحضره الفقيه، ج 3، ص 158.
[5]. من لا يحضره الفقيه، ج 3، ص 158.
[6]. قريب به اين مضمون در كافى، ج 5، ص 75، آمده است.
[7]. كافى، ج 5، ص 648.
[8]. بحار الانوار، ج 75، ص 321، باب 25.
منبع: دين و اقتصاد، محمد جواد شريفى، حميده انصارى، انتشارات مركز مديريت حوزه علميه (1382)