پرسش :

در تبيين ابعاد كثرت گرايى دينى، به طور خلاصه و مجمل توضيحى مختصر در رابطه با بحث و بُعد معرفت شناختى بفرماييد.


شرح پرسش :
پاسخ :
پاسخ از دکتر محمد لگن هاوزن:
اين بحث مشكلى است. من در كتاب «اسلام و كثرت گرايى دينى» مطرح كرده ام كه مشكل ترين بحث، در مورد بُعد معرفت شناختى است. اين بحث مشكل است؛ چون بايد يك آشنايى با بحث معرفت شناسى در غرب و اين كه چه اثرى در فلسفه ى دين در غرب دارد پيدا كنيد؛ ولى بنده سعى مى كنم به طور كلّى مطلب را ساده كنم؛ به اين بيان كه در سى سال پيش اين گرايش در بين فيلسوفان مسيحى پيدا شد كه مى خواستند بگويند بر اساس تجربه ى دينى و درونى، به طور عاقلانه دين را قبول مى كنيم؛ حتّى اگر نتوانيم اعتقادات را اثبات كنيم، ولى اين تجربه اى كه ما داريم پايه ى كافى اى براى اعتقادات است. اين مسئله به پلوراليسم آمد و اين نوع توجيه را براى عاقلانه بودن اعتقاد خودشان مطرح كردند و گفتند: اگر بر اساس تجربه مى توانيم دين خودمان را توجيه كنيم، ديگران هم مى توانند اين كار را بكنند؛ پس همين طور كه ما مى توانيم از اين روش براى عاقلانه نشان دادن اعتقادات خود استفاده كنيم، هر كسى مى تواند مسيحى، هندو، بودايى و...شود و با اين روش، اعتقادات خودش را توجيه كند، حتّى براى عاقلانه نشان دادن خرافات محض مى توانيم هميشه از اين روش استفاده كنيم. اين بحث جديد، الآن در فلسفه ى دين در غرب خيلى داغ است. بعضى از آن ها كه مى خواستند عملا هر چيزى را بر اساس تجربه ى دينى بنيان بگذارند، اعتراف كرده اند كه اين نوع تجربه الآن كافى نيست. ما بايد بر استدلال و براهين ديگر، براى اثبات عقلانيت دين خودمان تكيه كنيم. بعضى ها گفتند: نه، آن ها حقّ دارند بر خرافات خود اعتقاد داشته باشند؛ ما هم حقّ داريم به دينِ خود اعتقاد داشته باشيم. ما اعتقاد داريم آن ها اشتباه مى كنند. آن ها هم اعتقاد خودشان را دارند كه ما اشتباه مى كنيم؛ اشكالى ندارد و تناقضى به وجود نمى آيد؛ ولى مى توانيم به هرحال بگوييم كه اعتقاد خودمان عاقلانه است و اين خيلى مهم است. به دليل اين كه بعد از جنگ جهانى دوم در امريكا و غرب به طور كلّى يك گرايش پوزيتيويستى خيلى شديد وجود داشته كه مى گفت: دين اصلا معنا ندارد و پوچ محض است و كسى نمى تواند به طور عاقلانه دين را قبول كند. عكس العمل به آن، اين گرايش بود كه مى گفت شما علم تجربى را بر اساس تجربه ى حسّى مى پذيريد؛ ما مى گوييم كه تجربه ى ما، فقط منحصر به تجربه ى حسّى نيست؛ بلكه تجربه ى درونى هم داريم و همين طور كه شما براى فيزيك بر اساس تجربه ى حسّى نظريه ى علمى درست مى كنيد، ما دين داران مى توانيم بر اساس تجربه ى درونى، دين درست كنيم و آن را توجيه كنيم. پس اين نوع زمينه در اين بحث بود ولى در غرب هنوز در باره ى آن موضوع كه بايد در باره ى ديگران چه بگوييم كه مثل ما تجربه دارند و اعتقاد آن ها به همان اندازه قابل توجيه است. البته اين روى كرد تجربى دينى در جاى خودش قابل نقد است.
منبع: پلوراليسم دينى ، رضا مصطفى لو، نشر مركز مطالعات و پژوهشهاى فرهنگى حوزه علميه (1380).