پرسش :
به چه حالتى احتضار گويند؟
شرح پرسش :
پاسخ :
به حالات درونى انسان در هنگام جان دادن، احتضار گويند. جان انسان تا هنگامى كه به حلقوم او نرسيده باشد مردن واقعى رُخ نداده است و امكان برگشتن او وجود دارد، امّا همين كه نفس يا جان او به حلقوم رسيد،[1] ديگر امكان برگشتن نيست. طبق روايات، اين هنگام زمان «معاينه» است؛ يعنى چشم برزخى انسان باز مى شود؛ روح در حال قطع علاقه است هنوز علاقه كاملاً قطع نشده، ولى چشمان او به حيات برزخ باز شده و در همين زمان است كه تمثّل مال و فرزندان و عمل خود را مى بيند و بنابر روايات گفتوگويى با آنها دارد.[2] بعضى انسان ها (مؤمنان) در حال احتضار حال خوشى دارند. مؤمن به هنگام جان دادن چنان به رضايت جان را تسليم فرشتگان مى كند كه گويى گل خوش بويى را بوييده و ناگهان خود را در باغ هاى بهشتى مى بيند.[3]
آنهايى كه در دنيا به مقام قرب الهى رسيده و در انتظار لحظه ى وصال بوده اند حالت احتضار و لحظه ى جان سپردنشان لحظه اى بس شيرين و فرح بخش است. مردن براى اولياى الهى نه تنها وحشتى ندارد، بلكه از هر لذت دنيوى برتر است.[4]
در مقابل، انسان هاى كافر و منافق احتضارشان بسيار دشوار و مصيبت بار است. قرآن از اين حالت به «الطامّة الكبرى» تعبير مى كند؛ يعنى «رخدادى پرماجرا و سنگين». جان كندن كافر و منافق با شكنجه و درد همراه است. در روايات چنين آمده است:
مانند كسى كه دندانش بدون تخدير كشيده شود، يا مانند كسى كه ناخنش از گوشت كشيده شود، جان كندن اين ها به مراتب سخت تر است. اين گروه از انسان ها نه تنها از ناحيه ى فرشتگان مرگ مورد شكنجه و عذاب قرار مى گيرند، بلكه خود جان دادنشان همراه با سختى و مشقّت است.[5]
پی نوشتها:
[1]. سوره ى واقعه، آيه ى 83: (إِذا بَلَغَتِ الْحُلْقُومَ).
[2]. ر.ك: مرتضى مطهرى، معاد، ص 48 و مجموعه آثار، ج 4، ص 653 ـ 654.
[3]. ر.ك: عبدالله جوادى آملى، معاد در قرآن، ج 4، ص 211.
[4]. ر.ك: همو، تسنيم، ج 5، ص 571.
[5]. ر.ك: عبدالله جوادى آملى، معاد در قرآن، ج 4، ص 211، 212 و 207.
منبع: مرگ، واقعيت ناشناخته، محسن ميرزاپور، نشر انتشارات مركز مديريت حوزه علميه قم (1383).
به حالات درونى انسان در هنگام جان دادن، احتضار گويند. جان انسان تا هنگامى كه به حلقوم او نرسيده باشد مردن واقعى رُخ نداده است و امكان برگشتن او وجود دارد، امّا همين كه نفس يا جان او به حلقوم رسيد،[1] ديگر امكان برگشتن نيست. طبق روايات، اين هنگام زمان «معاينه» است؛ يعنى چشم برزخى انسان باز مى شود؛ روح در حال قطع علاقه است هنوز علاقه كاملاً قطع نشده، ولى چشمان او به حيات برزخ باز شده و در همين زمان است كه تمثّل مال و فرزندان و عمل خود را مى بيند و بنابر روايات گفتوگويى با آنها دارد.[2] بعضى انسان ها (مؤمنان) در حال احتضار حال خوشى دارند. مؤمن به هنگام جان دادن چنان به رضايت جان را تسليم فرشتگان مى كند كه گويى گل خوش بويى را بوييده و ناگهان خود را در باغ هاى بهشتى مى بيند.[3]
آنهايى كه در دنيا به مقام قرب الهى رسيده و در انتظار لحظه ى وصال بوده اند حالت احتضار و لحظه ى جان سپردنشان لحظه اى بس شيرين و فرح بخش است. مردن براى اولياى الهى نه تنها وحشتى ندارد، بلكه از هر لذت دنيوى برتر است.[4]
در مقابل، انسان هاى كافر و منافق احتضارشان بسيار دشوار و مصيبت بار است. قرآن از اين حالت به «الطامّة الكبرى» تعبير مى كند؛ يعنى «رخدادى پرماجرا و سنگين». جان كندن كافر و منافق با شكنجه و درد همراه است. در روايات چنين آمده است:
مانند كسى كه دندانش بدون تخدير كشيده شود، يا مانند كسى كه ناخنش از گوشت كشيده شود، جان كندن اين ها به مراتب سخت تر است. اين گروه از انسان ها نه تنها از ناحيه ى فرشتگان مرگ مورد شكنجه و عذاب قرار مى گيرند، بلكه خود جان دادنشان همراه با سختى و مشقّت است.[5]
پی نوشتها:
[1]. سوره ى واقعه، آيه ى 83: (إِذا بَلَغَتِ الْحُلْقُومَ).
[2]. ر.ك: مرتضى مطهرى، معاد، ص 48 و مجموعه آثار، ج 4، ص 653 ـ 654.
[3]. ر.ك: عبدالله جوادى آملى، معاد در قرآن، ج 4، ص 211.
[4]. ر.ك: همو، تسنيم، ج 5، ص 571.
[5]. ر.ك: عبدالله جوادى آملى، معاد در قرآن، ج 4، ص 211، 212 و 207.
منبع: مرگ، واقعيت ناشناخته، محسن ميرزاپور، نشر انتشارات مركز مديريت حوزه علميه قم (1383).
تازه های پرسش و پاسخ
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}