پرسش :

آوردن معجزه از سوى پيامبران، چه لزومى دارد؟


شرح پرسش :
پاسخ :
پس از آن كه بشر دانست براى رسيدن به سعادت همه جانبه ى خود، به راهنمايى پيامبران نياز جدى دارد و تنها درسايه ى برنامه ها و كوشش هاى آنان است كه بناى بزرگ و جاودانى تكامل و ترقى انسان پى ريزى مى شود، نسبت به آن مربيان خير خواه و رهبران فداكار و معصوم، ناخودآگاه ايمان توأم با ارادت و محبت را احساس مى كند، و اين ارادت و ايمان به جايى مى رسد كه مردم در راه پيش برد اهداف پيامبران، از هيچ گونه فداكارى دريغ نخواهند كرد و چه بسا خواسته هاى آنان را بر خواسته هاى خود مقدم كنند؛ اما همين حكومت و نفوذ بسيار وسيع و ريشه دار پيامبران و محبت و ايمان مردم نسبت به آنان، گروهى از جاه طلبان را به فكر سوء استفاده مى اندازد، تا از راه ادعاى نبوت و پيامبرى نفوذ يابند و به اميال نفسانى خويش برسند.
بنابراين، اگر كسى ادعاى نبوت كرد و گروهى نيز گرد او جمع شدند، نبايد بدون تحقيق به او ايمان آورد، چون ممكن است به دروغ ادعاى پيامبرى نموده باشد؛ چنان كه تاكنون افراد زيادى چنين ادعايى نموده اند و گروهى نيز گرد آنان جمع شده اند.
براى اين كه حقانيت و راستگويى كسى كه ادعاى نبوت مى كند، روشن گردد، لازم است كه بر پيامبرى خود شاهدى بياورد تا مردم به گفته ى او اطمينان كنند وادعاى او را بپذيرند و از اين راه، پيامبران واقعى از مدعيان دروغين شناخته شوند. اين شاهد و نشانه كه موجب شناخته شدن پيامبران حقيقى است، «معجزه» ناميده مى شود و خداى متعال براى آن كه بندگانش در اشتباه نيفتند و از شرّ شيطان ها در امان باشند، به پيامبران و فرستادگان خود معجزه عنايت كرده است تا چهره ى حقيقت به هيچ وجه براى مردم پوشيده نماند.
بنابراين، پيامبران الهى بايد داراى معجزه باشند تا عموم مردم بدانند كه آن ها از سوى خدا آمده اند و آنچه مى گويند راست است، تا با خاطرى آسوده به دستورهاى او گوش فرا دهند و تعليماتش را از روى عقيده و ايمان، به مرحله ى اجرا گذارند.
البته راه هاى ديگرى نيز براى شناختن پيامبران راستين وجود دارد (مانند: اخبار پيامبر پيشين و قراين و شواهد شخصى)، ولى عموم مردم بهترين و گوياترين راه را ديدن معجزه از مدعى نبوت مى دانستند. مردم بين نبوت (مدعاى خارق العاده) و معجزه (شاهد خارق العاده) چنان ملازمه اى مى ديدند كه تا كسى ادعاى نبوت مى كرد، بى درنگ از او معجزه مى خواستند. پيامبران نيز به اين درخواست معقول آنان پاسخ مثبت داده، از خداوند معجزه درخواست مى كردند.
مطالعه ى تاريخ ملت هاى پيشين نيز لزوم آوردن معجزه را اثبات مى كند. هر چه پيامبران الهى تلاش مى كردند و مردم را به دين حق دعوت مى نمودند، جز افراد معدودى به دين آنان نمى گرويدند؛ اما همين كه معجزه اى از آنان صادر مى شد و براى مثال، نور دست موسى(عليه السلام) كاخ فرعون را روشن مى ساخت و عصايش اژدها شده، سحر ساحران را مى بلعيد، حتى خود ساحران نيز به خداى موسى ايمان مى آوردند.
منابعى براى آگاهى بيشتر:
1. اعجاز نور، سعيد رضائى، ص 47 به بعد؛
2. تفسير نمونه، ج1، ص 128؛
3. رسالت جهانى پيامبران، استاد جعفر سبحانى، ص67.
منبع: پرسش ها و پاسخ هايى پيرامون نبوت و رسالت، فاضل عرفان، انتشارات مركز مديريت حوزه علميه (1383).