پرسش :
ريشه ى خرسندى مردم از صدور فرمان مشروطيت چه بوده است؟
شرح پرسش :
پاسخ :
به دنبال امضاى دست خط تشكيل «مجلس شوراى ملّى»، متحصّنان گمان كردند به تمام آمال و آرزوهاى خويش رسيدند و بسيار مسرور و شاد شدند و غير از سيصد تن از رؤساى اصناف و صرّافان، بقيه سفارت را ترك كردند، ولى آن سيصد تن ماندند تا علما از قم برگردند و سپس سفارت را ترك كنند.[1]
چنان كه گفتيم، ريشه ى همه ى اين سرورها و خوشحالى ها، توّهم يك پيروزى بود؛ زيرا كسى جز تعدادى از روشن فكران غرب زده و اعضاى سفارت، حقيقت مشروطه را نمى دانستند. شيخ ابراهيم زنجانى در عين اين كه به مشروطيّت به عنوان يك موهبت غيرمترقبه مى نگرد، به عدم درك صحيح حقيقت آن توسط مردم اعتراف مى كند و مى نويسد:
ملّتيان از صدور حكم مشروطيت شاد و خرسند شده، علما از قم برگشته، واقعاً از گذشتن كار به اين شكل و آسانى و گرفتن مشروطيت با اندك شورش و فشار، هم ملتيان در حيرت بودند و هم جهانيان و اهل اروپاى متمدن و آگاه در تعجب بودند. عقلاى فرنگ همه گفته بودند: چون نه شاه، نه مقربان درگاه و نه ملت ايران از روى دانايى و بصيرت مى دانند مشروطيت و آزادى و عدالت چيست، و براى تحصيل آن در ممالك متمدنه چه خون ها ريخته شده و چه آشوب ها برپا گرديده، بلكه فقط شنيده اند مشروطيت يك چيز خوبى است و بر نفع ملت و كمى اقتدار از سلطنت است و رفع ظلم و سبب امنيت است، مانند يك هوسى، ملتيان خواسته، شاه و درباريان داده اند، نه درباريان مى توانند اين مهم را اداره كنند و نه ملت مى توانند اين حق را فهميده، نگاه دارند. فقط آنچه خواهد شد يك انقلاب و هرج و مرج و ناامنى و خون ريزى و گسيختن رشته ى كارها و رفتن قدرت دولت و كثرت غارت و رفع امنيت خواهد شد.[2]
طبق گزارش مخبر السلطنه، تصور مردم از مشروطه تنها حكومتى بود كه خوب باشد و در آن ظلم و اجحاف راه نداشته باشد و بيش از اين تصويرى از مشروطه نداشتند. حتى كسانى كه بانى نگارش قانون اساسى مجلس مشروطه شدند و به عنوان وكلاى اصناف انتخاب گرديدند، شب ها منزل «صديق حضرت» درس مشروطيت مى خواندند.[3]
اما پس از صدور فرمان مشروطيت و تشكيل مجلس اول، اندك اندك پديده هاى نوظهور و غير منتظره اى نمايان گرديد كه در تغيير ديدگاه مردم نسبت به حقيقت مشروطيت غربى بسيار كارگر افتاد.
پی نوشتها:
[1]. ر.ك: حسن معاصر، تاريخ استقرار مشروطيت در ايران، ص 95.
[2]. خاطرات شيخ ابراهيم زنجانى، ص 206 - 207.
[3]. ر.ك: مهدى قلى هدايت (مخبرالسلطنه)، خاطرات و خطرات، ص 142.
منبع: از عدالت خانه تا مشروطه ى غربى، جواد سليمانى، انتشارات مركز مديريت حوزه علميه قم (1384).
به دنبال امضاى دست خط تشكيل «مجلس شوراى ملّى»، متحصّنان گمان كردند به تمام آمال و آرزوهاى خويش رسيدند و بسيار مسرور و شاد شدند و غير از سيصد تن از رؤساى اصناف و صرّافان، بقيه سفارت را ترك كردند، ولى آن سيصد تن ماندند تا علما از قم برگردند و سپس سفارت را ترك كنند.[1]
چنان كه گفتيم، ريشه ى همه ى اين سرورها و خوشحالى ها، توّهم يك پيروزى بود؛ زيرا كسى جز تعدادى از روشن فكران غرب زده و اعضاى سفارت، حقيقت مشروطه را نمى دانستند. شيخ ابراهيم زنجانى در عين اين كه به مشروطيّت به عنوان يك موهبت غيرمترقبه مى نگرد، به عدم درك صحيح حقيقت آن توسط مردم اعتراف مى كند و مى نويسد:
ملّتيان از صدور حكم مشروطيت شاد و خرسند شده، علما از قم برگشته، واقعاً از گذشتن كار به اين شكل و آسانى و گرفتن مشروطيت با اندك شورش و فشار، هم ملتيان در حيرت بودند و هم جهانيان و اهل اروپاى متمدن و آگاه در تعجب بودند. عقلاى فرنگ همه گفته بودند: چون نه شاه، نه مقربان درگاه و نه ملت ايران از روى دانايى و بصيرت مى دانند مشروطيت و آزادى و عدالت چيست، و براى تحصيل آن در ممالك متمدنه چه خون ها ريخته شده و چه آشوب ها برپا گرديده، بلكه فقط شنيده اند مشروطيت يك چيز خوبى است و بر نفع ملت و كمى اقتدار از سلطنت است و رفع ظلم و سبب امنيت است، مانند يك هوسى، ملتيان خواسته، شاه و درباريان داده اند، نه درباريان مى توانند اين مهم را اداره كنند و نه ملت مى توانند اين حق را فهميده، نگاه دارند. فقط آنچه خواهد شد يك انقلاب و هرج و مرج و ناامنى و خون ريزى و گسيختن رشته ى كارها و رفتن قدرت دولت و كثرت غارت و رفع امنيت خواهد شد.[2]
طبق گزارش مخبر السلطنه، تصور مردم از مشروطه تنها حكومتى بود كه خوب باشد و در آن ظلم و اجحاف راه نداشته باشد و بيش از اين تصويرى از مشروطه نداشتند. حتى كسانى كه بانى نگارش قانون اساسى مجلس مشروطه شدند و به عنوان وكلاى اصناف انتخاب گرديدند، شب ها منزل «صديق حضرت» درس مشروطيت مى خواندند.[3]
اما پس از صدور فرمان مشروطيت و تشكيل مجلس اول، اندك اندك پديده هاى نوظهور و غير منتظره اى نمايان گرديد كه در تغيير ديدگاه مردم نسبت به حقيقت مشروطيت غربى بسيار كارگر افتاد.
پی نوشتها:
[1]. ر.ك: حسن معاصر، تاريخ استقرار مشروطيت در ايران، ص 95.
[2]. خاطرات شيخ ابراهيم زنجانى، ص 206 - 207.
[3]. ر.ك: مهدى قلى هدايت (مخبرالسلطنه)، خاطرات و خطرات، ص 142.
منبع: از عدالت خانه تا مشروطه ى غربى، جواد سليمانى، انتشارات مركز مديريت حوزه علميه قم (1384).
تازه های پرسش و پاسخ
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}