پرسش :
موضع شيخ فضل الله نورى(ره) نسبت به انقلاب مشروطه چه بود؟
شرح پرسش :
پاسخ :
ايشان در ابتداى نهضت با تأسيس عدالت خانه و محدود ساختن خودكامگى رژيم قاجار موافقت نمود و حتى همراه مهاجران به قم مهاجرت كرد؛ و پس از پيروزى نهضت نيز بر مجلس و عملكرد آن نظارت داشت، ولى از همان آغاز حتى قبل از شروع انقلاب حساسيت خاصى نسبت به بكارگيرى واژه ها و شعارهاى انقلاب از خود بروز مى داد. وى اساساً با استفاده از واژه ى مشروطه و آزادى و غيره مخالفت مى كرد و دوستان و هم كسوتان خود را از استفاده و طرح اين واژه ها به عنوان يك هدف و آرمان برحذر مى داشت. چنان كه يك بار به ناظم الاسلام كه در روزنامه ى خود سخن از مشروطه و جمهورى به ميان مى آورد فرمود:
مشروطه و جمهورى را در روزنامه اسم بردن و منشأ فساد شدن، مشروع نيست.[1]
ايشان معتقد بود استفاده از واژه هاى مذكور كه بر مصاديق غيرمشروع نيز قابل تطبيق اند جاده ى تهاجم و سلطه ى فرهنگ غرب را بر مسلمانان صاف مى كند و منشأ فساد و لامذهبى مى شود و سرانجامى جز رسوايى نيروهاى مذهبى ندارد؛ از اين رو در مهاجرت كبرى، در مجلس علما، سخت از به كار بردن واژه ى مشروطه و آزادى به عنوان آرمان نهضت، مخالفت كرد و فرمود:
سخنى نگوييد و حركتى نفرماييد كه رخنه در دين اسلام وارد آيد، آن وقت اجانب بر ما سخريه خواهند نمود ... اگر از من مى شنويد لفظ آزادى را برداريد كه عاقبت، اين حرف ما را مفتضح خواهد كرد.[2]
اما در عين حال تا زمانى كه مشروطه خواهان به طور علنى به جنگ با برخى از آموزه هاى دينى برنخاستند، شيخ شهيد به مخالفت با مشروطه نپرداخت؛ حتى گاه در اوايل، شخصاً در مجلس حاضر مى شد،[3] ولى وقتى بوى انحراف و مبارزه با احكام اسلام را از خلال مصوبات مجلس و قانون اساسى استشمام كرد، بى درنگ موضع گيرى شديد خود را آغاز كرد. «محيط مافى، يكى از ناظران برخى از حوادث عصر مشروطه» در مورد موضع گيرى شيخ در قبال قانون اساسى، هنگامى كه پيش نويس آن براى امضا به محضر شيخ ارائه گرديد، مى نويسد:
ايشان از امضا تبرّا كردند، جواب دادند من بايستى روزى چند در اين قوانين غور و دقت كنم، پس از آن اگر از وظيفه ى شرعى من خارج نباشد، مضايقه از امضا ندارم، والاّ بدون تأمل امضا نخواهم كرد.[4]
آن گاه پس از مطالعه و دقت به اين نتيجه رسيد كه قانون مذكور در قريب به بيست مورد مخالف حكم صريح اسلام است و هيچ محمل صحتى ندارد.[5]
از اين پس مخالفت صريح شيخ با مشروطه خواهى غرب گرا آغاز شد و با ابزارهاى مختلفى چون تحصّن در حرم عبدالعظيم حسنى و چاپ روزنامه و انتشار اعلاميه و رساله به مخالفت با آنها برخاست. البته ناگفته نماند مخالفت صريح شيخ شهيد با مشروطيت، پس از نوميدى ايشان از اصلاح وضع موجود و تندروى و حمله هاى سخت عناصر سكولار به حريم دين و احكام اسلامى آغاز گرديد؛ و گرنه شيخ قبل از اين تاريخ با مشروطه خواهان سر ستيز نداشت و همين امر شاهد گويايى است كه شيخ با مشروطه ى غربى مخالف بود، نه با تشكيل عدالت خانه و محدود كردن قدرت پادشاه خودكامه ى قاجار.
پی نوشتها:
[1]. ناظم الاسلام كرمانى، تاريخ بيدارى ايرانيان، ج 1ـ3، ص 322.
[2]. محيط مافى، مقدمات مشروطيت، ص 108.
[3]. همان، ص 313.
[4]. همان، ص 314.
[5]. ر.ك: محمد تركمان، رسائل، اعلاميه ها، مكتوبات ... و روزنامه شيخ فضل الله نورى، ج 1، ص 114.
منبع: از عدالت خانه تا مشروطه ى غربى، جواد سليمانى، انتشارات مركز مديريت حوزه علميه قم (1384).
ايشان در ابتداى نهضت با تأسيس عدالت خانه و محدود ساختن خودكامگى رژيم قاجار موافقت نمود و حتى همراه مهاجران به قم مهاجرت كرد؛ و پس از پيروزى نهضت نيز بر مجلس و عملكرد آن نظارت داشت، ولى از همان آغاز حتى قبل از شروع انقلاب حساسيت خاصى نسبت به بكارگيرى واژه ها و شعارهاى انقلاب از خود بروز مى داد. وى اساساً با استفاده از واژه ى مشروطه و آزادى و غيره مخالفت مى كرد و دوستان و هم كسوتان خود را از استفاده و طرح اين واژه ها به عنوان يك هدف و آرمان برحذر مى داشت. چنان كه يك بار به ناظم الاسلام كه در روزنامه ى خود سخن از مشروطه و جمهورى به ميان مى آورد فرمود:
مشروطه و جمهورى را در روزنامه اسم بردن و منشأ فساد شدن، مشروع نيست.[1]
ايشان معتقد بود استفاده از واژه هاى مذكور كه بر مصاديق غيرمشروع نيز قابل تطبيق اند جاده ى تهاجم و سلطه ى فرهنگ غرب را بر مسلمانان صاف مى كند و منشأ فساد و لامذهبى مى شود و سرانجامى جز رسوايى نيروهاى مذهبى ندارد؛ از اين رو در مهاجرت كبرى، در مجلس علما، سخت از به كار بردن واژه ى مشروطه و آزادى به عنوان آرمان نهضت، مخالفت كرد و فرمود:
سخنى نگوييد و حركتى نفرماييد كه رخنه در دين اسلام وارد آيد، آن وقت اجانب بر ما سخريه خواهند نمود ... اگر از من مى شنويد لفظ آزادى را برداريد كه عاقبت، اين حرف ما را مفتضح خواهد كرد.[2]
اما در عين حال تا زمانى كه مشروطه خواهان به طور علنى به جنگ با برخى از آموزه هاى دينى برنخاستند، شيخ شهيد به مخالفت با مشروطه نپرداخت؛ حتى گاه در اوايل، شخصاً در مجلس حاضر مى شد،[3] ولى وقتى بوى انحراف و مبارزه با احكام اسلام را از خلال مصوبات مجلس و قانون اساسى استشمام كرد، بى درنگ موضع گيرى شديد خود را آغاز كرد. «محيط مافى، يكى از ناظران برخى از حوادث عصر مشروطه» در مورد موضع گيرى شيخ در قبال قانون اساسى، هنگامى كه پيش نويس آن براى امضا به محضر شيخ ارائه گرديد، مى نويسد:
ايشان از امضا تبرّا كردند، جواب دادند من بايستى روزى چند در اين قوانين غور و دقت كنم، پس از آن اگر از وظيفه ى شرعى من خارج نباشد، مضايقه از امضا ندارم، والاّ بدون تأمل امضا نخواهم كرد.[4]
آن گاه پس از مطالعه و دقت به اين نتيجه رسيد كه قانون مذكور در قريب به بيست مورد مخالف حكم صريح اسلام است و هيچ محمل صحتى ندارد.[5]
از اين پس مخالفت صريح شيخ با مشروطه خواهى غرب گرا آغاز شد و با ابزارهاى مختلفى چون تحصّن در حرم عبدالعظيم حسنى و چاپ روزنامه و انتشار اعلاميه و رساله به مخالفت با آنها برخاست. البته ناگفته نماند مخالفت صريح شيخ شهيد با مشروطيت، پس از نوميدى ايشان از اصلاح وضع موجود و تندروى و حمله هاى سخت عناصر سكولار به حريم دين و احكام اسلامى آغاز گرديد؛ و گرنه شيخ قبل از اين تاريخ با مشروطه خواهان سر ستيز نداشت و همين امر شاهد گويايى است كه شيخ با مشروطه ى غربى مخالف بود، نه با تشكيل عدالت خانه و محدود كردن قدرت پادشاه خودكامه ى قاجار.
پی نوشتها:
[1]. ناظم الاسلام كرمانى، تاريخ بيدارى ايرانيان، ج 1ـ3، ص 322.
[2]. محيط مافى، مقدمات مشروطيت، ص 108.
[3]. همان، ص 313.
[4]. همان، ص 314.
[5]. ر.ك: محمد تركمان، رسائل، اعلاميه ها، مكتوبات ... و روزنامه شيخ فضل الله نورى، ج 1، ص 114.
منبع: از عدالت خانه تا مشروطه ى غربى، جواد سليمانى، انتشارات مركز مديريت حوزه علميه قم (1384).
تازه های پرسش و پاسخ
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}