پرسش :
آيا كساني كه در اثر سيل يا زلزله يا قتل يا خودكشي يا سكته و يا از جنگ جان خود را از دست ميدهند، همگي اجل حتميشان همين بوده، به طوري كه اگر اين حوادث رخ نميداد، چند سال ديگر زنده ميماندند؟
شرح پرسش :
پاسخ :
اجل در اصل به معناي "مدت معين" است و قضاي اجل به معناي تعيين مدت و يا به آخر رساندن مدت است. به فرا رسيدن مرگ نيز اجل ميگويند. اجل را بر دو قسم بسياري از موجودات از نظر ساختمان طبيعي و ذاتي، استعداد و قابليت بقا براي مدتي را دارند، ولي در اثناي اين مدت ممكن است موانعي ايجاد شود كه آنها را از رسيدن به عمر طبيعي باز دارد يا اين كه حتي موجب افزايش آن شود، مثلاً يك چراغ نفت سوز با توجه به مخزن نفت آن ممكن است بيست ساعت استعداد روشنايي داشته باشد اما وزش باد و ريزش باران يا عدم مراقبت از آن سبب شود عمر آن كوتاه گردد، يا ميتوان با انديشيدن راهكارهاي ديگر و افزايش مخزن نفت، بر اين مدت افزوده شود. در مورد انسان نيز چنين است. انسان از جهت ساختمان طبيعي، استعداد مدت معيني از عمر را دارد كه در لوح اثبات الهي ثبت شده است و پس از پايان يافتن استعداد طبيعي و ذاتي، عمر او به پايان رسيده و اجل فرا ميرسد. اين اجل غير حتمي يا معلق ناميده ميشود. حال شايد شرايطي به وجود آيد يا موانعي ايجاد شود كه اجل اين انسان زودتر از موعد طبيعي يا ديرتر از آن واقع شده و يا در همان موعد طبيعي خود از دنيا رود.
اين اجل، اجل حتمي و مسمي ناميده شده و در لوح محفوظ الهي ثبت و ضبط ميباشد. در روايات ما برخي از عواملي كه موجب افزايش يا كاهش عمر (تغيير در اجل معلق) ميشود، ذكر شده است، مثلاً صدقه و صله رحم باعث طولاني شدن عمر و قطع رحم به عنوان كم شدن عمر و فرا رسيدن زودتر اجل معرفي شده اند، يعني اجل معلق را تغيير ميدهند. به تعبير ديگر: اجل حتمي و مسمي در صورتي است كه ما به مجموعه علل تامه يعني مقتضيات و موانع و شرايط نگاه كنيم، اما اجل معلق در صورتي است كه تنها به مقتضيات نگاه كنيم. در هر حال اجلي كه انسان با آن از دنيا ميرود، اجل حتمي و مسمي است اما گاهي اجل حتمي مطابق با اجل معلق و غير حتمي ميشود و گاهي زودتر يا ديرتر واقع ميشود.
eporsesh.com
اجل در اصل به معناي "مدت معين" است و قضاي اجل به معناي تعيين مدت و يا به آخر رساندن مدت است. به فرا رسيدن مرگ نيز اجل ميگويند. اجل را بر دو قسم بسياري از موجودات از نظر ساختمان طبيعي و ذاتي، استعداد و قابليت بقا براي مدتي را دارند، ولي در اثناي اين مدت ممكن است موانعي ايجاد شود كه آنها را از رسيدن به عمر طبيعي باز دارد يا اين كه حتي موجب افزايش آن شود، مثلاً يك چراغ نفت سوز با توجه به مخزن نفت آن ممكن است بيست ساعت استعداد روشنايي داشته باشد اما وزش باد و ريزش باران يا عدم مراقبت از آن سبب شود عمر آن كوتاه گردد، يا ميتوان با انديشيدن راهكارهاي ديگر و افزايش مخزن نفت، بر اين مدت افزوده شود. در مورد انسان نيز چنين است. انسان از جهت ساختمان طبيعي، استعداد مدت معيني از عمر را دارد كه در لوح اثبات الهي ثبت شده است و پس از پايان يافتن استعداد طبيعي و ذاتي، عمر او به پايان رسيده و اجل فرا ميرسد. اين اجل غير حتمي يا معلق ناميده ميشود. حال شايد شرايطي به وجود آيد يا موانعي ايجاد شود كه اجل اين انسان زودتر از موعد طبيعي يا ديرتر از آن واقع شده و يا در همان موعد طبيعي خود از دنيا رود.
اين اجل، اجل حتمي و مسمي ناميده شده و در لوح محفوظ الهي ثبت و ضبط ميباشد. در روايات ما برخي از عواملي كه موجب افزايش يا كاهش عمر (تغيير در اجل معلق) ميشود، ذكر شده است، مثلاً صدقه و صله رحم باعث طولاني شدن عمر و قطع رحم به عنوان كم شدن عمر و فرا رسيدن زودتر اجل معرفي شده اند، يعني اجل معلق را تغيير ميدهند. به تعبير ديگر: اجل حتمي و مسمي در صورتي است كه ما به مجموعه علل تامه يعني مقتضيات و موانع و شرايط نگاه كنيم، اما اجل معلق در صورتي است كه تنها به مقتضيات نگاه كنيم. در هر حال اجلي كه انسان با آن از دنيا ميرود، اجل حتمي و مسمي است اما گاهي اجل حتمي مطابق با اجل معلق و غير حتمي ميشود و گاهي زودتر يا ديرتر واقع ميشود.
eporsesh.com
تازه های پرسش و پاسخ
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}